یک‌شنبه 15 مهر 1403

ترجمه رمان نوجوان «به سوی دریا» منتشر شد / قصه سفر مرموز دو نوجوان

خبرگزاری مهر مشاهده در مرجع
ترجمه رمان نوجوان «به سوی دریا» منتشر شد / قصه سفر مرموز دو نوجوان

رمان نوجوان «به سوی دریا» نوشته سوزان کوپر با ترجمه بیتا ابراهیمی توسط نشر افق منتشر و راهی بازار نشر شد.

رمان نوجوان «به سوی دریا» نوشته سوزان کوپر با ترجمه بیتا ابراهیمی توسط نشر افق منتشر و راهی بازار نشر شد.

به گزارش خبرنگار مهر، رمان نوجوان «به سوی دریا» نوشته سوزان کوپر به‌تازگی با ترجمه بیتا ابراهیمی توسط نشر افق منتشر و راهی بازار نشر شده است.

سوزان کوپر نویسنده انگلیسی این‌رمان، متولد سال 1935 است و 89 سال دارد. او مجموعه 5 جلدی فانتزی «تاریکی طلوع می‌کند» و رمان‌های «پیروزی»، «به سوی دریا» و «بوگارت» را در کارنامه دارد. او برنده جایزه ادواردز، مدال و جایزه نیوبری و دارنده عنوان رمان منتخب واشینگتن پست است.

داستان رمان «به سوی دریا» درباره دو نوجوان با نام‌های کالی و وسترلی است که زندگی سختی را پشت سر گذاشته‌اند و حالا هرکدام از راه پرپیچ و خمی وارد دنیای دیگری شده‌اند. دنیایی که این‌دختر و پسر واردش شده‌اند، شگفت‌انگیز است و فرمانروایان و قوانین متفاوتی دارد. آن‌ها به هم می‌گویند «سرزمینی که توش هستیم، یه دنیای متفاوته! اینجا هیچی با عقل جور در نمی‌آد!»

کتاب پیش‌رو برای نوجوانان نوشته شده اما بزرگسالان هم می‌توانند آن را بخوانند و از حضور اسطوره‌های قدیمی در آن استفاده کنند. این‌کتاب که دربرگیرنده داستان یک‌سفر دریایی است، قصه‌ای فانتزی و جادویی دارد و علاوه بر قصه بیرونی‌اش، ماجرای یک‌سفر درونی را هم شامل می‌شود که باعث درک فلسفه زندگی می‌شود.

رمان «به سوی دریا» در 18 فصل نوشته شده است. نسخه اصلی این‌کتاب سال 1983 چاپ شده است.

در بخشی از این‌رمان می‌خوانیم:

تاریکی کالی را در خود بلعیده بود، صدایی از دل آن به کالی می‌خندید، بعد صدا سخن گفت. کالی رهایی، آزادی و شادمانی را در صدایی شنید که از ناکجاآباد، و هم‌زمان از جایی گرم، راحت و عمیق به گوش می‌رسید.

صدا گفت: «وقتت مال خودته. زندگیت مال خودته، نه اون زن. ازش نترس، از هیچی نترس. راه خودت رو برو و ازش لذت ببر... چی کارت می‌تونه بکنه؟ خدایا، چهره‌های سنگی! مردم سنگی! اون بازی‌های مسخره‌شون! فقط از مخلوقات گستاخ اون فاصله بگیر و بعد هرجا که می‌خوای برو. از دریا خوشت می‌آد. صدای درخت‌های تبریزی رو یادته؟ صداش شبیه همون‌هاست، صدای دریا، و همچین حسی می‌ده...»

تاریکی او را تاب داد، آرام، مداوم و با ریتم؛ کالی که در دامانش تاب می‌خورد از شادی خندید.

بعد از جایی صدای وسترلی را شنید، واضح، نگران و پُر تنش. «تو کی هستی؟»

کالی با ریتم موسیقی تاب می‌خورد.

تاریکی گفت: «من مارم. تو من رو خوب می‌شناسی.»

این‌کتاب با 232 صفحه، شمارگان 500 نسخه و قیمت 235 هزار تومان منتشر شده است.