تعطیلی دو شبکه تلویزیون کممخاطب، نخستین گام شجاعانه برای تحول رسانه ملی
در جریان رویکردهای تحول گرایانه در ساختار سازمان صداوسیما، شبکههای تلویزیونی «شما» و «ایرانکالا» در راستای آنچه «بیشتر دیده شدن برنامههای شاخص» عنوان شده، تعطیل شدند تا بدین ترتیب نخستین گام یعنی کوچک سازی ساختار عظیم پخش صداوسیما که محتوای کیفیت متناسب با حجم شبکه برای آن وجود ندارد، برداشت شود و هزینههای بی حاصل راه اندازی شبکههای کم مخاطب نیز صرف تولید باکیفیت در دیگر شبکهها...
در جریان رویکردهای تحول گرایانه در ساختار سازمان صداوسیما، شبکههای تلویزیونی «شما» و «ایرانکالا» در راستای آنچه «بیشتر دیده شدن برنامههای شاخص» عنوان شده، تعطیل شدند تا بدین ترتیب نخستین گام یعنی کوچک سازی ساختار عظیم پخش صداوسیما که محتوای کیفیت متناسب با حجم شبکه برای آن وجود ندارد، برداشت شود و هزینههای بی حاصل راه اندازی شبکههای کم مخاطب نیز صرف تولید باکیفیت در دیگر شبکهها شود.
به گزارش «تابناک»، بزرگ شدن بیش از حد بدنه اداری و اجرایی رسانه ملی در بیش از دو دهه اخیر، باعث شده که بخش بیشتری از منابع بودجهای رسانه ملی، صرف هزینه نیروهای انسانی شود. این وضعیت باعث شده مدیران صداوسیما معمولاً به جای آنکه تمرکز عمده بر بهبود سازمان داشته باشند، همواره دغدغهمند و پیگیر تامین حقوق و هزینههای اداری سازمان تحت کنترلشان باشند.
شاید عنوان شود این میزان نیروی انسانی به دلایل تعداد بالای شبکههای رادیویی و تلویزیونی است. در پاسخ به این استدلال باید مطرح کرد که آیا اساساً راهبرد راه اندازی پرتعداد این شبکهها جواب داده و منجر به جذب مخاطب بیشتر شده یا منتهی به خلق اقیانوسی با عمق یک سانت شده است؟ بیشک فعالیت شبکههای کمتعدادتر که منابع مالی بیشتری داشته باشند و توانایی و استعدادها نیز در آنها متراکم شوند، نتیجه بهتری میدهد.
محمد سرافراز در دوران کوتاه حضورش در راس رسانه ملی سیاست تعدیل و حذف شبکههای کممخاطب و ترکیب و همافزایی شبکههای دارای مأموریتهای مشابه را در دستور کار صداوسیما قرار گرفت اما با آمدن عبدالعلی علیعسگری شبکههای حذف و ادغام شده، بار دیگر به آنتن بازگشتند و مجموعه اقدامات برای کاهش بدنه سنگین و ناکارآمد اجرایی نیز متوقف شد و حتی بعضاً رویههای معکوسی در جذب نیرو نیز در پیش گرفته شد.
«تابناک» چندی پیش در یک طرح شش محوری برای تحول صداوسیما متذکر شد، سازمان صداوسیما میبایست ضمن بازنگری پیرامون فعالیت شبکهها و کانالهای کممخاطب تلویزیونی و رادیویی و ادغام آنها، دست کم چهل درصد بدنه اجراییاش را مداواماً کاهش دهد که یکی از راهکارهایش میتواند استخدام یک نیروی متخصص در عوض سه نیروی بازنشسته باشد. راهکار دیگر و منطقیتر میتواند به حداقل رساندن استخدام رسمی و عقد قرارداد با پرسنل باشد تا بتوان نیروی کارآمد را متناسب با نیازهای روز رسانه به خدمت گرفت؛ بدون آنکه نیروهای قبلی فاقد تواناییهای روزآمد، حامل هزینه سربار برای سازمان باشند.
اکنون صداوسیما با پخش تیزر اطلاعرسانی درباره دو شبکه تلویزیونی «شما» و «ایران کالا» خبر تعطیلی این دو شبکه از آنتن را به صورت رسمی اعلام کرد. در همین چارچوب برنامههای این دو شبکه از پنجم مردادماه به شبکههای پرمخاطب سیما منتقل خواهند شد. در این تیزر عنوان میشود: «به اطلاع مخاطبان ارجمند رسانه ملی میرساند به منظور بیشتر دیده شدن برنامههای شاخص شبکههای ایران کالا و شما و برای ارائه وسیعتر زیباییهای گستره پهناور کشورمان و معرفی بیش از پیش ظرفیتهای اقتصادی اجتماعی گردشگری آنها و نیز بازنمایی گستردهتر تولیدات ملی، فعالیتهای اقتصادی و مالی کشور، این برنامهها از پنجم مرداد ماه به شبکههای پربیننده سیما منتقل میشوند تا با همافزایی و استفاده بهینه از منابع رسانه ملی شاهد تقویت و ارتقای این برنامهها باشیم.»
این اقدام شجاعانه از آن جهت اهمیت دارد که در سال های اخیر راه اندازی شبکه تلویزیونی و رادیویی و تحمیل نیرو و منابع به این سازمان، یکی از هنرهای مدیریتی و به منزله توسعه شناخته میشده، حال آنکه این توسعه غیرعقلایی بوده است. اگر هر شبکه را یک پهنای باند اتوبان مشخص تلقی کرد، باید به تعداد کافی محتوا داشت تا این باندهای اتوبان پر باشد و توسعه اتوبان خلوت و افزودن مداوم باندهای تازه به اتوبان خلوت، دستاوردی محسوب نمیشود. توسعه اتوبان زمانی معنا دارد که ترافیک خودروها رانندگی را دشوار کرد و باید با توسعه و افزایش لاین اتوبان، از ترافیک خودروها کم کرد. در تلویزیون نیز راه اندازی شبکه وقتی معنا داشت که ترافیک شدید برنامه های باکیفیت وجود داشت.
متاسفانه بدون آنکه ترافیک محتوای باکیفیت وجود داشته باشد، حجم عظیمی از شبکههای تلویزیونی و رادیویی راه افتاده که مخاطب اندکی دارد و تنها هزینه سنگین زیرساخت و نگهداری و نیروی انسانی را به سازمان تحمیل کرده است. هزینهای که میتوانست صرف تولید محتوا در همان چند شبکه اصلی شود و تلویزیون 6 شبکه پرمخاطب، با ترافیک محتوا داشته باشد و تماشاگران اساساً فرصت از دست دادن این برنامهها برای تماشای شبکههای رقیب ماهوارهای را نداشته باشد و ترافیک تولید مانع بازپخش چندباره یک محتوا شود.
انتظار میرود این مسیر هم در شبکههای تلویزیونی و هم در شبکههای رادیویی که حقیقتاً مخاطبان بسیار محدودی حتی نسبت به تلویزیون دارد، پی گرفته شود و منابع قابل توجهی از حذف هزینههای سربار این شبکهها آزاد میشود، صرف تولید باکیفیت برای دیگر شبکهها و جذب مخاطب برای این شبکهها شود. این یکی از نخستین پیش نیازهای تحول در سازمان صداوسیما است.