پنج‌شنبه 8 آبان 1404

تقوایی خیلی غریب بود

وب‌گاه دنیای اقتصاد مشاهده در مرجع
تقوایی خیلی غریب بود

مراسم یادبود ناصر تقوایی در خانه هنرمندان برگزار شد و در شروع برنامه صحبت‌هایی از او پخش شد که با انتقاد از سانسور می‌گفت دوست داشتم فیلمی بسازم که مال خودم باشد. اگر نتوانم می‌نویسم یا درس می‌دهم. اما این چه رفتاری است که در این مملکت با روشنفکران صورت می‌گیرد؟ چه کسی پاسخگوی عمر رفته ماست؟

به گزارش «ایسنا» در این مراسم مجید برزگر که به نمایندگی از کانون کارگردانان اجرای مراسم را برعهده داشت پیام بهرام بیضایی را قرائت کرد و محسن امیریوسفی نیز با خواندن متنی از همزمانی درگذشت تقوایی و قتل مهرجویی گفت و اینکه این روز سیاه باید به کنایه به عنوان روز کارگردان نام‌گذاری شود.

او به درخواست صنوف مختلف برای حذف پروانه ساخت اشاره کرد و گفت: 16 صنف دیگر خواستار حذف سانسور فکر و اندیشه شدند؛ اتفاقی که اگر زودتر می‌افتاد فیلم‌های بیشتری از امثال تقوایی‌ها می‌دیدیم. و ما به شما آقای تقوایی قول می‌دهیم که مسیر را ادامه دهیم.

در بخش بعدی پیامی تصویری از اصغر فرهادی پخش شد که در آن گفت آقای تقوایی از معدود فیلمسازانی بودند که در آثارشان معاصر بودند و می‌شود آن آثار را به نسل‌های بعدی توصیه کرد که ببینند و مطمئن باشند درگیر آن می‌شوند مثل «دایی جان ناپلئون».

برای من معنی معاصر بودن همین است که مسائل آن اثر همچنان دغدغه امروز است. به نظرم مهم‌ترین اثری که تاکنون در کشور ما ساخته شده همین «دایی جان ناپلئون» است.

او افزود آقای تقوایی از معدود نویسندگان کشور ماست که در خلق شخصیت‌های فرعی باقدرت بوده و این یک مهارت است که شخصیت فرعی را طوری پردازش کنید که بتواند با شخصیت اصلی رقابت کند.

فرهادی گفت: سکانس پایانی «ای ایران» برای من همیشه جایگاه خاصی داشته است چون حرف آن امروز همچنان جاریست. ایشان در کنار آقای مهرجویی سنگ بنایی را گذاشت که هر کسی بعد از آنها روی آن سنگ بنا سوار بود.

در ادامه علیرضا داودنژاد نیز در سخنانی به ورشکستگی منظومه تصویری و رسانه‌ای کشور اشاره کرد و گفت: روی دیگر این ورشکستگی، منزوی کردن تقوایی و امثال او بوده و اگر مدیریت نیروی انسانی خلاق داشتیم کیارستمی با خطای پزشکی نمی‌رفت، پوراحمد با دست و پای شکسته آویزان نمی‌شد، مهرجویی تکه پاره نمی‌شد و تقوایی هم اینطور نمی‌رفت.

این کارگردان در ادامه با بیان اینکه تقوایی فیلم «نیاز» او را دوست داشت، خاطراتی از این فیلمساز فقید، آشنایی با او و نیز از میزان دقت و آگاهی تقوایی گفت. داودنژاد جمله‌ای را از ناصر تقوایی بیان کرد که می‌گفت اگر قرار باشد کاغذ بی‌خطِ مرگ نباشد، پس زندگی را کجا باید نوشت؟ و انگار او با مرگ مشکلی نداشت.

این کارگردان با اشاره به مرضیه وفامهر همسر ناصر تقوایی گفت: شما چه جفت بی‌نظیر و معرکه‌ای بودید که سناریوی مراسم را آن‌طور طراحی و اجرا کردید. در ادامه مرضیه وفامهر با سخنانی استعاری از کسانی که به نام هنرمند و با نقاب و سکه، فعالیت می‌کنند انتقاد کرد و آنها را بدبخت نامید.

او خاطره‌ای را تعریف کرد و گفت: در مراسمی وقتی نامش آمده مردم او را تشویق کردند و تقوایی هم گفته بوده که مردم را دوست دارد و هیچ گاه در فیلم هایش تصویری نگذاشته که به ضرر مردم باشد.

وفامهر افزود: ناصر تقوایی برای عوام فیلم نمی‌ساخت چون به مصلحت آنها نمی‌دانست که اثری بسازد که مردم فقط برایش دست بزنند چون او خیر بلندمدت مردم را می‌دید.

وفامهر در بخش دیگری از صحبت‌های خود با بغض گفت که ناصر تقوایی خیلی غریب بود. سعید پورصمیمی نیز در بخش دیگری از این مراسم برای صحبت پشت تریبون آمد و برزگر یادآوری کرد که پورصمیمی پس از رفتن تقوایی از سریال کوچک جنگلی اولین نفری بود که از پروژه کنار کشید.

این بازیگر گفت: اتفاق‌های آن زمان خیلی مفصل بود و ظاهرا اینطور به نظر می‌رسد که پس از انقلاب برای تقوایی ممنوعیت از کار در نظر گرفته بودند ولی وقتی سناریوی کوچک جنگلی را نشان می‌دهد، مسوولان وقت حیرت می‌کنند و سناریوی این مجموعه برای حکومت آنقدر جذاب بود که ممنوع‌الکاری دیگر مهم نبود.

او با اشاره به روندی که در این مجموعه رخ داد، از نقل‌قولی که اخیرا مطرح شده مبنی براینکه قرار بوده داریوش مهرجویی را بخاطر فیلم مبتذل اجاره‌نشین‌ها بکشند، گفت: این فیلمی بوده که بعد از انقلاب ساخته شد و باید پرسید که وقتی می‌خواستند با مهرجویی آنگونه کنند، با تقوایی که دایی جان ناپلئون را ساخته بود، می‌خواستند چه کنند؟!

پورصمیمی با بیان اینکه «پس از ماجراهای کوچک جنگلی، تقوایی سراغ ناخدا خورشید رفت و آن هم به مشکلاتی برخورد و می‌گفتند تقوایی نمی‌تواند فیلم بسازد» ادامه داد: گویا قرار بوده پرونده تقوایی را با دو کار ساخته نشده یعنی کوچک جنگلی و ناخدا خورشید ببندند و بگویند خودش نتوانسته کار کند، بدون اینکه انگ ممنوع از کاری به او بزنند.

این در حالی است که در آن زمان هارون یشایایی با وجود آنکه می‌دانست فیلم ناخدا خورشید فروش نمی‌کند، به ساخت آن کمک کرد تا پرونده تقوایی بسته نشود. یشایایی می‌گفت من سودم را آنجایی بردم که ناخدا خورشید 10دقیقه در جشنواره لوکارنو تشویق شد.

او افزود: از نگاه من تقوایی خبر نداشت که ماجرای چای تلخ و بقیه فیلمهای کار نشده‌اش، ادامه همان تلاشها برای بستن پرونده اوست. او خبر نداشت، چون تمام حواسش مشغول کار بود و توجه نمی‌کرد که چه چوب‌هایی لای چرخش میگذارند. انگار او باید تاوان ساخت دایی جان ناپلئون را می‌داد.

در این مراسم همچنین پیام تصویری محمد رسول‌اف پخش شد که با اشاره به وضعیت مشابه فیلمسازانی همچون ناصر تقوایی گفت تنها راهی که به ذهن من می‌رسد یک تلاش جمعی است که بتوانیم این وضعیت را تغییر دهیم.

سعید عقیقی، فیلم‌نامه‌نویس و نویسنده، دیگر سخنران این مراسم بود که گفت اینکه از وسواس تقوایی می‌گویند را باور نکنید چون او با مدت زمانی که الان بعضی‌ها فیلم می‌سازند و با بریز و بپاش‌هایی که برای ساخت یک فیلم می‌کنند، می‌توانست سه فیلم بسازد ولی متاسفانه ایران بهشت فیلمسازان بی‌استعداد است.

در این برنامه از اسفندیار منفردزاده هم یک پیام تصویری پخش شد که این هنرمند قدیمی در آن به ارزش کاری ناصر تقوایی و امیر نادری اشاره کرد و با گرامیداشت یاد مهرجویی گفت: از خود بپرسیم اگر در دنیای آزاد قتلی همچون قتل داریوش مهرجویی رخ می‌داد، آیا چنین واکنشی می‌دیدیم؟ شرم بر ما باد که این‌گونه با او برخورد شد. تقوایی به ما آموخت که می‌توان زندگی کرد. او زنده‌ای است جاوید که از رنج و محنت دیگران بی‌غم نبود.