تنها راهکار ممکن مدنی
درباره شهاب حسینی و حرفهای آتشینش
شهاب حسینی نماد یک نسل در حال تغییر است. نسلی که میداند انقلاب یعنی جایگزینی و نه دگرگونی. به این میگویند درایت و بصیرت. این محافظهکاری نیست. این نسل برعکس دیالوگگوییهای فریبنده در فیلمها به دنبال حذف دیوارهای سینمایند. آنها از هر فرصتی برای اختلاط با مردم استفاده میکنند. وقتی سینما یک تریبون است چرا ما از آن حرفمان را بلند و بلندتر نگوییم اگر بخشی از مردم هستیم.
واقعیت این است که بغض فروخورده مردم وقتی که هیچکس صدای آنان نیست اگر به فریاد تبدیل شود احتمالا نتیجه خوشایندی نخواهد داشت. حالا وظیفه هنرمند میانجیگری و انتقال پیام مردم است یا تحریک و احترام مصنوعی و گریه و زاری و سیاهپوشی.
آنچه نسل شهاب دارد اتفاقا عمل است در مقابل بی عملی. یک عمر روشنفکران ما عقب کشیدند و تحریم کردند و بیعمل بودند، نتیجهاش چه شد؟ ایجاد جنبشهای بیسر! مردمی که همه از آنها انتقام میکشند و سفرههایشان را در اقتصاد و فرهنگ و آموزش کوچک و کوچکتر میکنند.
وقتی فیلمها ممیزی میشوند یا در بند گیشه گرفتار میآیند یا اسیر هنرمندانی دمده و غیرواقعگرا میشوند، تنها جایی که عرصه تعامل است و تریبون دارد و رسانه با ولع او را میبلعد جشنوارههایی است که شاید اصل و نصبشان بر پایه شعار و تفاخر باشد اما مکانی برای دیداری همهجانبهاند. ظاهر و باطن. بیگریم. جایی که نقطه کور حکومتها و دولتهاست. برای تظاهر هم که شده دوربین مخفیها و شنودها را خاموش میکنند تا بگویند ببینید شکوفایی آزادی را. آیا میشود این تنهاترین فرصت را از خود و مردم خود دریغ کرد. آیا باید بگذاریم که مردم در کف خیابان بار دیگر تلف شوند و هیچ پاسخگویی در کار نباشد؟
به نظر من نسل شهاب اتفاقا نسلی است که بنا ندارد باتجربهگرایی محض و شعارزدگی روشنفکرانه کار خود را پیش ببرد. نسل شهاب هم اهل مذاکره است هم مجادله. هم دنیا را میشناسد و هم شجاعت و تهور لازم را برای ریسکپذیری و عبور از سنتها دارد. آنجایی که لازم است اعتقاداتش را بیان میکند. آنجا که لازم است وارد فضایی جدید میشود و آنجایی که لازم است انتقاد میکند. انتقاد از خود از همسلک از دولت از مردم از رسانه.
وقتی عرصه جشنواره میشود فیلم زنده آقای بازیگر چه اصراری که در آن بازی نکند. یک فیلم رایگان برای مردم که پیامش را در رسانههای مکتوب و تصویری و مجازی به رایگان دریافت میکنند. این ترفند اگر به همدلی نیانجامد هیچ ترفند دیگری کارگر نخواهد بود.
نکته این است که شهاب یک فرصت است. نکته این است که بنا نیست شقالقمر شود ولی بناست که پیامی شنیده شود و درکی حاصل شود و گام به گام فرهنگی ساخته شود و تغییری حادث.
اگر با دهنکجی و کجخلقی و حماقت راه نسل شهاب را سد کنیم، نسلی که مثل نخ تسبیح میخواهد تمام مهرههایی که مردم دوست دارند را گرد هم جمع آورند، خیانتی تاریخی کردهایم.
بنا نیست شهاب گریبان بدرد و سینه سپر کند و حریف بطلبد. بناست مردمی که دلسرد و آزرده و بی حق شدهاند، دچار رخوت نشوند و به جای جیغ کشیدن از مغزهایشان و ارتباطاشان و مفاخر فرهنگشان کمک بگیرند.
نمیشود که راهکارهای مدنی را با متهم ساختن عناصری که حرف برای گفتن دارند و پیامی برای انتقال مسدود کرد. به ویژه اینکه امثال شهاب میگویند نگاهتان به درون باشد و نه بیرون.
نمیشود که راه درست را دید و غرق در قهرمانسازی ذهنی شد. بنا نیست که داستانسرایی کنیم و اسطورهسازی و پشت گیوه بالا کشیدنمان فیلم باشد. همه اینها برای زندگی است. زندگی چیزی فراتر از پیوندهای امنیتی و حکومتی و زدن حرفهای تاریخ گذشته و ادای جوانمردی درآوردن است. زندگی یعنی با اینکه شهاب میداند سیبلش میکنند، میآید و معبرش را باز میکند. از این معبر همه میتوانند عبور کنند و نه اندکی که فکر میکنند بیشمارند.
25258
کد خبر 1351156