تنگنای بندر و معاش
اصطلاح "ته لنجی" و بار همراه جاشو، لیست و مانفیست کالاها و اجناس همچنان تابع برداشت از تعاریف و در ضوابط سنتی و نگاه قدیمی از زمانی است که مثلا 20 فروند لنج در کنگان بود و دلار 500 تومان و درهم 30 تومان بود...
آنچه در این یادداشت میخوانید توسط عبدالمجید آورا / فعال اجتماعی شهرستان کنگان واقع در بندر بوشهر نوشته شده است؛
ملوانان بنادر جنوب استان بوشهر از جمله محروم ترین صنوف اقتصادی هستند که با سابقه ی چند قرن دریانوردی با فعالیت طاقت فرسا و با وجود همهی محدودیت ها در دو سوی مبدا و مقصد با تهیه تدارک در تامین معیشت جمعیت چند ده هزار نفری مجموعه ی دریا تا خشکی را با ارتباط مستقیم و غیر مستقیم شغلی، رونق بازار محلی و مراکز فروش برخی شهرهای بزرگ، بخشی از حمل ونقل نوار ساحلی، ارزاق عمومی در سطحی عمده نقش قابل توجهی و غیر قابل انکاری ایفا کرده اند.
این مجموعه ی زحمتکش و دائم چشم انتظار در نحوه ی ادامه ی مسیر پیگیری روزی و امرار معاش خود چوب معاملات از ما بهتران در فضای تجارت و بازرگانی زدوبندی و از سوئی دیگر قاچاق حرفه ی و سوداگری نورچشمی های مرفه، رانت بازی و بدتر از همه ی اینها ندانم کاری برخی مسئولین سیاست گذار در در دستگاههای ذیربط است که مزایا و آسیب فعالیت های لنجداران را به شکلی صحیح نمی توانند دریابد و چارچوبی پایدار و متناسب با ضرورت های امنیت شغلی و مقابله با تهدیدهای معیشتی وضع نمایند و حتی بسته مساعدتی دروان کرونایی برای این قشر مستضعف درگیر شغل سخت لحاظ ننموده است و حداقل در این شرایط، مقرراتی مناسب وضع کنند تا همه ی طرف های ذیربط در پروسه از ظرفیت های سفاری و تجاری و بازرگانی ساحل نشینان بشکلی سازنده و مطلوب برخوردار گردند.
روشن است که اصطلاح "ته لنجی" و بار همراه جاشو، لیست و مانفیست کالاها و اجناس همچنان تابع برداشت از تعاریف و در ضوابط سنتی و نگاه قدیمی از زمانی است که مثلا 20 فروند لنج در کنگان بود و دلار 500 تومان و درهم 30 تومان بود. واقع امر این است با توجه به گرایش نیازمندی های سفاران در هزینه های جاری و عدم دریافت مشاوره ی صحیح در تنوع حمل و نقل کالاهای ضروری و موانع دست وپاگیر قانونی و موانع و محدویت سفرهای مجاز، هنوز درک صحیحی از توجیه چرائی، چگونگی راهکارهای سودمند جامع دریانوردی و رفت وآمد لنج ها به شکل لازم برجسته نشده و اینقدر در فشار و تنگنا قرار گرفته ایم. به طوری که برخی ازماها اکنون به خاطر مجاز شدن سفر دوم در طول شش ماهه اول سال 99 (از مجموع 7 سفر مجاز قبلی که خود نیز قابل توجه نبوده و هزینه های زندگی مطلوب نسبی جاشوها را پوشش نمی داد) به آسمان پریده و هورا می کشیم؟! آیا محاسبه شده است که درآمد یک ملوان درطول سال چگونه می تواند خانواده او را برخوردار کند تا زندگی اش بچرخد؟
سخن آخر اینکه؛ هر مسئولی که می خواهد برای لنجداران و ملوانان تصمیم بگیرد برای یک لحظه خود را از جهات مختلف: قرار گرفتن در میان موج و طوفان، کوران شرجی و رطوبت بالای 90% و گرمای سوزان تابستان، سختگیری های اینطرف و آنطرف آب و انتظار خانواده از نان آور خود در جای آنان قرار دهد و آنگاه بایدها و نباید های بندر، ساحل، لنج و جاشو را بر روی کاغذ بیاورد. شاید همه ی مشکل به این برمیگردد که دست های نحیف، کوتاه و آفتاب زده این قشر کمتر دیده شده و در مرکز کشور به جایی بند نیست.
و آشکار است آنچه در امیرنشین دبی باعث شد تا زودتر از ما به استقبال بازگشائی بندر و لنج ها بروند نه برچیده شدن بساط کند و کلونی کرونا بود بلکه فشار تجار عمده و شرکای ذی نفوذ دوطرف معامله با یافته های جدید خسارت بار بازار بود که به سرعت دلشان برای ورود و خروج لنج های ایرانی تنگ شد.
انتهای پیام