سه‌شنبه 6 آذر 1403

تنگ‌نظری‌ها در حوزه زنان باید از بین برود

خبرگزاری اکو نیوز مشاهده در مرجع
تنگ‌نظری‌ها در حوزه زنان باید از بین برود
به گزارش خبرگزاری اقتصادایران، برخی از مسئولین، به جای رفع مشکلات جامعه زنان در حوزه اشتغال و جمعیت با دیدگاهی واقع‌نگرانه، صورت مسئله را پاک می‌کنند و حتی دلیل اغلب مشکلات را تحصیل و اشتغال زنان عنوان می‌کنند. در واقع در عرصه‌های مختلف، شاهد دیدگاه‌های تنگ نظرانه در ارتباط با زنان هستیم. این دیدگاه‌های تنگ نظرانه فرهنگی یکی از موانع مهم در رفع مشکلات جامعه زنان در عرصه‌های مختلف است. حتی یکی از چالش‌های فقهی در حوزه زنان تحمیل اندیشه‌های مردانه در استنباط از متون دینی است. قدم اول در حل بسیاری از مشکلات جامعه زنان، پذیرش هویت زن امروز و سیاست‌گذاری صحیح در این زمینه است.

خانم دکتر فهیمه فرهمندپور، دبیر ستاد خانواده و زنان شورای عالی انقلاب فرهنگی هم در کتاب مجموعه گفتگوهایی با اساتید در حوزه مادری با عنوان «مادری در نگاه دینی و عینیت اجتماعی» که به کوشش خانم دکتر حاجی اسماعیلی تدوین شده است، به نقد دیدگاه‌های تنگ‌نظرانه مردانه نسبت به زنان می‌پردازد. مطالب پیش رو بخش‌هایی از مطالب منتشر شده به نقل از این کارشناس مسائل زنان در کتاب مذکور است که در ادامه میخوانید.

این‌قدر که از زنان انتظار دارند، برای آنها برنامه‌ریزی و سیاستگذاری نکرده‌اند

این‌قدر که از ما انتظار دارند، برای ما پیش‌بینی و فکر و برنامه‌ریزی و سیاستگذاری نکرده‌اند. مثلاً می‌گویند اشتغال زنان مخرب است. من هم قبول دارم اشتغال زنان در وضعیت فعلی مخرب است، اما این تخریب نتیجه ناگزیر اصل اشتغال است یا نتیجه ناگزیر الگوهای اشتغال؟ الان اشتغال ما مخرب است چون داریم در الگوی مردانه کار می‌کنیم، نه الگوهای زنانه. اگر اجرای طرح دورکاری واقعاً درست انجام می‌شد و به شکل ناقص فعلی اجرا نمی‌شد و اگر قالب‌ها و الگوهای اشتغال زنان به لحاظ شکل، زمان و مکان حساب شده بود، باز هم اشتغال زنان مخرب محسوب می‌شد.

پیامدهای منفی اشتغال زنان نتیجه الگوهای اشتغال است نه اصل اشتغال

من شخصاً بیشتر می‌توانم ساعت کارم را خودم تعریف کنم و با اینکه بیشتر هم کار می‌کنم و بیشتر هم مسئولیت دارم، کارم این‌قدر برای بچه‌ام مخرب نیست که مثلاً کار مسئول دفتر من برای فرزندش. ایشان بچه دبستانی دارد. بارها پیش آمده که بچه اش مریض بوده، او را در خانه گذاشته و آمده سر کار و از اینجا مدام زنگ زده که خوبی؟ داروهایت را خورده‌ای؟ خوابیدی؟ چه کار می‌کنی؟ این اشتغال مخرب است ولی من با اینکه حداقل سه برابر ایشان کار می‌کنم چون کارت نمی‌زنم و ساعت کاری مشخص ندارم، کارم مخرب نیست. اگر یک روزی بچه‌ام تب داشته باشد، می‌گویم من امروز نمی‌توانم بیایم. در خانه کارتابلم را بررسی می‌کنم و برای اینکه خیالم راحت باشد حقوقم حلال است، در طول هفته، روزی چند ساعت بیشتر می‌ایستم تا آن روزی که نیامده‌ام، جبران شود. کار من مخرب نیست چون انعطاف دارد. معلوم می‌شود، آن چیزی که تخریب می‌کند اصل اشتغال نیست. موارد دیگری از جمله الگوهای اشتغال و فرهنگ اشتغال هم مطرح است.

آقایان مردانه می‌اندیشند، مردانه برنامه‌ریزی می‌کنند، مردانه متوقع هستند و هرکجا کم می‌آورند، به کار و تحصیل زنان نسبت می‌دهند. تحصیل زن مخرب نیست. روایت داریم در جامعه آرمانی زنان در خانه مجتهد و فقیه هستند. معلوم می‌شود تحصیل به خودی خود، آسیب‌رسان نیست. وقتی تحصیل قالب مردانه گرفت و به تحصیل برای اشتغال تبدیل شد و در ازدواج تأخیر انداخت، آسیب‌رسان می‌شود، چنان‌که رفتارهای زنانه برای مرد مخرب است.

تحمیل تلقی‌های مردانه بر استنباط احکام دینی

گاهی حتی مردان متدین و فرهیختگان ما نگاه‌های به شدت بسته‌ای به حوزه اختیارات و قابلیت‌های زنان دارند. برخی افراد با نگاه‌های متکی به استیلای مردانه، زن را هر جایی که به او نیاز هست، به کار می‌گیرند و از وجود و توان، ظرفیت‌ها و قابلیت‌هایش استفاده می‌کنند. هروقت هم که خواستند، مسلوب الاختیارش می‌کنند و ورود زنان به آن عرصه، با توجیه و تبیین شرعی و دینی، ممنوع می‌شود!

آنجا که بحث عقلانیت است، می‌گوییم زنان عاطفی هستند؛ عاطفه زنانه مانع از این است که از عقلشان درست استفاده کنند! آن وقت از همین زنی که احساسش مانع بوده که عقلش را به کار بیندازد، انتظار داریم نسل عاشورایی تربیت کند! آخر این زنی که همه‌اش احساس است و احساسش مانع تصمیم و انتخاب عاقلانه بهنگام است، چطور نسل عاشورایی تربیت کند؟ موقعی که این زن قرار است بچه‌اش را قربانی باورهایش کند، نمی‌گویند عاطفه‌اش مانع می‌شود. آنجا عاطفه ندارد که می‌گذارد بچه‌اش برود جبهه و کشته شود؟ من اگر پسر داشته باشم، او را به جبهه می‌فرستم و پای کشته شدنش هم می‌ایستم، ولی معتقدم مادری هستم که عقلم بر من حاکم است. بر اساس تعهد و عقلانیت زندگی می‌کنم. این تعهد عقلانی من می‌گوید باید از بچه‌ام بگذرم. چطور اینجا نمی‌گویند که احساس این زن مانع عقلش است اما در باب قضاوت، احساس زن مانع حکم و قضاوت عاقلانه‌اش است؟

قضاوت اولویت زنان نیست و الا زنان هم مثل مردان توانایی قضاوت دارند

بحث من اصل جواز یا فقدان جواز برای قضاوت زنان نیست؛ بلکه مسئله زاویه تحلیل آقایان است. آیا در کشورهایی که زنان بخش مهمی از بدنه نظام قضایی را تشکیل می‌دهند، احکام همه احساسی است و احکام حضرات قضات ما همه بر مبنای عقلانیت است؟شخصاً معتقد نیستم که زن قضاوت کند، اما می‌خواهم بگویم این مقدماتی که می‌چینند، غلط است.

اگر شرع مبین گفته است که زنان قضاوت نکنند، برای این است که اولویت وظایف زن نیست، نه اینکه نمی‌تواند. زنان هم مثل مردان دارای برخی توانایی‌ها و ضعف‌های شخصی‌اند. همه زنان نمی‌توانند قاضی شوند همان گونه که همه مردان هم از عهده آن بر نمی‌آیند. آیا همه مردان می‌توانند جراح یا آتش‌نشان شوند؟ این‌ها دیگر شخصی است نه جنسی. معتقدم خیلی از زن ها اگر قاضی هم شوند، قاضی خوبی می‌شوند. آتش نشان شدن هم جای خودش را دارد. بحث توانایی یا ناتوانی نیست، ما به تنوع نقش‌ها و تقسیم کارکردها معتقدیم. این نکته با این سخن که زن نمی‌تواند متفاوت است.

پیشرو بودن نظرات رهبر انقلاب در مسائل روز جامعه زنان؛ اشتغال و ورزش قهرمانی

معتقدم تلقی‌های مردان در بسیاری از افراد، به شدت بر استنباط آنها از متون دینی تحمیل شده است. اگر شرع مبین به من بگوید این کار نباید بشود، می‌گویم چشم. چند روز پیش به کسی می‌گفتم که حضرت آقا، هر از چند گاهی، یک دفعه پتکی را چنان می‌زنند به ساختمان ذهنی آدم که هر چه در ذهن خودت، آسمان ریسمان کرده‌ای، باطل می‌شود و تو می‌بینی که چه چیزهایی برای خودت ساخته و باور کرده بودی!

من از جوانی شاغل بودم ولی همواره تلقی‌ام این بود که اشتغال زن در حوزه‌ای معتبر و قابل پذیرش است که به یک دلیل غیر از دلیل اقتصادی قابل تأیید باشد. سخنم به این معنا نیست که کار درآمد محور حرام است، ولی معتقد بودم خیلی هم قابل دفاع نیست. می‌گفتم اگر قرار بود مثلاً کارمند باشم، سرکار نمی‌رفتم چون معلوم نیست چنین کاری خیلی با روح شریعت سازگار باشد، مگر در مواردی که خدمتی شایسته از من برای جامعه برآید و از دانش و تخصص من استفاده شود یا به یک تنگنای اقتصادی گرفتار شده باشم تا بتوانم کارم را توجیه کنم.

اما در نشست راهبردی در محضر آقا، ایشان جمله‌ای گفتند که تمام نظام ذهنی‌ام را در این خصوص به هم ریخت. ایشان گفتند ما اشتغال زنان را قبول داریم؛ چه اشتغالی که در جریان نیازهای جامعه باشد و چه در راستای مسائل اقتصادی (نقل به مضمون). بالاخره ما ایشان را قبول داریم یا نداریم؟ ایشان کسی است که برای ما حجت است و خط مشی معلوم می‌کند. ایشان همچنین سخنی گفتند که اصلاً باورم نمی‌شد. سخنشان درباره ورزش‌کاران زن بود.

من یکی از کسانی بودم که همیشه نسبت به حضور زنان در میادین ورزشی جهانی واکنش منفی داشتم و فکر می‌کردم نظام این ماجرا را از سر اجبار و محذوریت می‌پذیرد. تلقی من این بود که ورزش خانم‌ها اولاً ورزش عمومی باشد، نه حرفه‌ای. بعد هم اگر قرار است حرفه‌ای باشد، در میادین داخلی برگزار شود تا مدیریتش دست خودمان باشد. اما رهبر انقلاب جمله‌ای گفتند با این مضمون که همه ما باید از این خانم‌های ورزشکار تشکر کنیم. ایشان با فرمایشات حکیمانه خود به تمامی چیزهایی که در ذهنمان ساخته بودیم، خدشه وارد کرد. اتفاقاً حضرت آقا گفتند ما باید به همین‌ها افتخار کنیم و باید تشکر هم کنیم! امام (ره) هم همین‌طور بودند. ایشان هم در مسئله حجاب بازیگران زن، درباره تک‌خوانی زنان و موارد دیگر، همه را بهت زده می‌کردند.

نگاه ما نسبت به زنان به شدت به گسترش نیاز دارد

این مسئله نشان می‌دهد نگاه ما گاهی به شدت به گسترش نیاز دارد. تازه من در مقایسه با خیلی از این حضرات آقایان، آدم تنگ‌نظری نیستم. ما باید جداً نسبت به نگاه‌های بسته کسانی که از زن، موجودی مسلوب الاختیار می‌سازند که فقط باید بنشیند و در دنیای مردانه ببیند کدام کار زمین مانده است تا با تواضع و فروتنی آن بار را بردارد محتاط باشیم و جدا در این آرا تردید کنیم.

قصه رفتار بعضی از آقایان با متون و نصوص دینی، قصه رفتار بنی اسرائیل است با حکم ذبح گاو.

اگر متن دینی بگوید نماز بخوانید، مثل همان ماجرای گاو، دایم واکاوی می‌کنند که کی؟ کجا؟ چطور؟ با چه پشتوانه‌ای؟ اما اگر بگوید می‌توانید زن دوم بگیرید، نمی‌پرسند کی؟ در چه شرایطی؟ با چه اقتضائاتی؟ یک باره حکم، عام و شامل تلقی می‌شود! بعضی‌ها وقتی از حدیثی یا روایتی بخواهند به حکم فقهی‌شان برسند، کمال دقت را می‌کنند اما به احکام و احادیث نقصان عقل که می‌رسند، اصلاً هیچ احتیاجی به بررسی و دقت در متن و محتوا ندارند. وقتی با احکام الهی اینطور برخورد می‌کنیم، منتظر کدام خروجی مثبت هستیم؟ تأکید می‌کنم که شخصاً درباره هیچ یک از احکام مسلم شرعی، واکنش مخالفت‌گونه یا مقاومت‌گونه ندارم، بلکه بحث من نوع مواجهه‌ای است که بعضی افراد با احکام دین به‌ویژه درباره مسائل زنان دارند.

اتفاقی که در این زمینه می‌افتد، این است:

من می‌خواهم محتوای همسری و مادریم متکی به دانش و فهم عمیقم از دین باشد، اما در می‌مانم. می‌خواهم راه حل را در فضای دینی پیدا کنم، اما می‌بینم منطق و ذایقه خیلی از این افراد، نه با درک من از دین سازگار است و نه با منطق کسانی مثل امام و حضرت آقا که برای ما حجت بوده و هستند.

حالا من فرهمند از نوجوانی خاک مدرسه علمیه و درس و بحث حوزه را خورده‌ام؛ صدها و هزارها زنی را ببینید که تحت تأثیر این اختلاف نظرها متحیر و پریشان و مردد مانده‌اند و حتی آن زن و دختر جوان چادری و باحجاب ما با دین مسئله پیدا کرده است. البته نه با دین، بلکه با متدین‌ها مسئله دارد، اما پای دین می‌گذارد.

مقایسه تأمل برانگیز دو حکم شرعی

به عنوان مثال یکی از احکام فقه ما این است که کار خانه وظیفه زن نیست. اما شما یک اظهار نظر صریح در این‌باره پیدا نمی‌کنید! حکم فقه ما است اما چرا نمی‌گویند؟ نمی‌توان یومنون ببعض بود و یکفرون ببعض! مرد باید بیرون کار کند، بیاید در خانه هم کار کند؛ اگر نمی‌خواهد، باید به زنش حقوق بدهد؛ اگر نمی‌خواهد باید خادم بگیرد. باید به این زن امتیاز بدهد. در واقع مردانی که در خانه کار می‌کنند، لطف نمی‌کنند؛ زنانی که در خانه کار می‌کنند، لطف می‌کنند. اما در مورد تعدد زوجات رسماً اعلام موضع می‌شود که حکم شرع است!

ماجرای لایحه خانواده در مجلس یادتان هست؟ نگرانی آقایان، اجبار به ثبت ازدواج موقت و ایجاد محدودیت در این زمینه بود! همان خدایی که حکم ازدواج دایم و موقت و متعدد را صادر کرده، گفته است زن این وظیفه را ندارد که در خانه آب به دست شوهرش بدهد. عدالت بین همسران واجب است اما کار خانه برای زن مستحب است. رعایت عدالت، واجب و شرط جواز و مشروعیت ازدواج متعدد است، اما همان خدا گفته است زن وظیفه واجب ندارد به بچه شیر بدهد. به اینجا که می‌رسیم، همه می‌خواهند به مستحبات عمل کنند، اما آنجا که می‌رسیم، کنار می‌کشند. اینکه زن بی توقع عاطفه ورزی می‌کند، معنی‌اش این نیست که مرد از زیر بار تکالیفش شانه خالی کند و احساس وظیفه نکند.

یکی از دلایل اصرار زنان بر اشتغال، فرار از نگاه تحقیرآمیز مردان در قضیه نفقه است

همچنین نگاهی که بعضی از مردان نسبت به تأمین نیازهای مالی زنان دارند و این نقش را این قدر بزرگنمایی می‌کنند و متأسفانه در برخی افراد، کار را به توهین و تحقیر می‌کشند، باعث می‌شود بعضی زن‌ها این قدر دنبال استقلال مالی باشند که گاه با این کار هم به خودشان آسیب می‌زنند و هم به خانواده و گاهی حتی به تعادل اشتغال و اقتصاد جامعه. تمام این کارها برای فرار از نگاه تحقیر آمیز مردان و قضیه نفقه است.

نگاه انفاق باید نگاه انجام وظیفه باشد، نه نگاه لطف و صدقه و اینکه اگر من نباشم، تو از گرسنگی می‌میری! به این ترتیب، زن هم می‌رود و با هر خطری به هر خفت اجتماعی تن می‌دهد که بگوید تو نباشی، من نمی‌میرم. اصل این دیالوگ از کجا آمده است؟ از آنجا که شما مسئولیت صفر تا صد خانه و زندگی و بچه را به عهده زن گذاشته‌ای که تازه ضمن ادای مسئولیت، هیچ اختیاری هم ندارد. فردا هم که بچه بی تربیت شد، می‌گویی این را تو تربیت کردی. اگر مادر شاغل هم باشد که دیگر هیچ! همیشه می‌گویند: مادری که رفت سر کار، بچه‌اش این می‌شود. اشتغال و تحصیل زن به دیوار کوتاهی تبدیل می‌شود که همه می‌توانند از روی آن بپرند. شما، آقای قُوا أَنفُسَکُم وَ أهلیکم ناراً، چه کار کردی؟ شما آقای قوام (قوام یعنی ستون و تکیه گاه خانه) چه کار کردی؟

ساختار تربیت خانواده، ساختاری است با محوریت مرد، نه زن. قرآن می‌فرماید: «یا أَیُهَا الَذِینَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَکُم وَ أَهلِیکُم ناراً» (آیه 6 سوره تحریم) یعنی مرد جوابگوی خیر و شر خانواده و مسئول صلاح و فساد خانواده است. اما شما وقتی می‌خواهید مسئولیت را واگذار کنید، روی دوش زنان می‌گذارید. موقعی که می‌خواهید اختیارات بدهید، به مرد می‌دهید؟! معنی قوامیت چیست؟ قوامیت یعنی مسئولیت این خانواده با مرد است. این امر نشان می‌دهد برخورد ابزاری با متون دینی در خدمت نگاه‌های مردانه قرار دارد و در جامعه اتفاق می‌افتد.

دستور داهیانه حضرت آقا در خصوص تشکیل شورای فقهی زنان هم متأسفانه بر زمین مانده است. امیدوارم با تلاش و مطالبه شما جوان‌ترها و مادران جوان، وضعیت به سمت تحقق ساختارهای مطلوب و اصلاحات فرهنگی کامل و تولید محتوای قابل قبول در این عرصه، با رویکرد دینی برود و وقتی دختران ما، همسر و مادر شدند، وضعیت مناسبتری در انتظارشان باشد. البته آرمانی‌ترین وضعیتی که ما آرزو می‌کنیم، دولت کریمه مهدوی است که امیدوارم فرصت درکش را داشته باشیم.