تکثرگرایی یا پلورالیسم
پدرام باقرنژاد - روزنامه نگار
در این روزها که از هر طرف اخباری از وقایع و اتفاقات گوشه و کنار شهرهای کشور می بینیم و می شنویم و می خوانیم، اخباری بد و نگران کننده و سیاه، ناشی از بی توجهی به نیاز های طبیعی اقتصادی، اجتماعی که فشارهای اقتصادی زندگی و معیشت اکثریت جامعه را تصویر می کند و در این روزها که عدم توجه به نگاه ها و ظرفیت های فکری و علمی و عملی و انسانی گروه های مختلف از اندیشمندان و صاحب نظران و مدیران تا مردم مختلف جامعه که جملگی سهامداران این آب و خاک ومیهن هستند، وضعیتی را رقم زده که داد و فریاد اعتراض صنوف مختلف و کارمند و کارگر، بازنشسته و مشغول به کار، مرد و زن، پیر وجوان را به آسمان رسانده، جادارد اندکی به موضوع تکثر گرایی و چند صدایی پرداخته شود.
تکثرگرایی یا پلورالیسم (Pluralism) نوعی نگرش فلسفی و سیاسی است که به معنای بها دادن و پذیرفتن گوناگونی عقاید و بیانگر تنوع در افکار و پذیرش نظرات متعدد است. در حقیقت این مفهوم به روش های مختلف و طیف وسیعی از موضوعات و در مباحث گسترده مورد استفاده قرار می گیرد. استفاده از این کلمه در ابعاد و صور مختلف آن اعم از فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فلسفی و دینی بار مفهومی مختلف و معنای ویژه خود را دارلیکن در این مهم وحدت مفهوم دارد که باید به عقاید گوناگون توجه کرد و عقیده و صدای موافق و مخالف معنایی ندارد بلکه عقیده و صدا صداست وباید شنیده شود و در آن تعمق شود و به آن بها داده شود.
در سیاست امروز، تکثرگرایی به معنای احترام به حق انتخاب متقابل و پذیرش گوناگونی سلایق، علایق و عقاید در بین مردم است و می توان گفت تکثرگرایی سیاسی یکی از مهم ترین مشخصه های مردم سالاری مدرن به شمار می رود.
در سیاست مردم سالارانه، تکثرگرایی یک اصل راهنماست که به همزیستی مسالمت آمیز عقاید مختلف می انجامد. برعکس در نقطه مقابل اقتدارگرایی پا رتیکولاریسم که همان (دلبستگی به مرامی خاص) است. در واقع تکثرگرایی با پذیرش گوناگونی عقاید، بر این اصل پافشاری می کند که اعضای یک جامعه می توانند اختلافات خود را با استفاده از گفت وگو همسو سازند و حق دارند عقاید متفاوت داشته باشند و آن را به زبان بیاورند به آن پایبند باشند و از آن دفاع کنند و با آن در کنار هم زندگی کنند و در عین حال این حق را برای دیگران نیز به طور متقابل به رسمیت بشناسند و اصولا در این نگرش تاکید بر تنوع علایق و اعتقادات شهروندان، یکی از مهم ترین ویژگی های نظام های مردم سالار است
. تکثرگرایی با این امید مطرح می شود که نگرش گفت وگو در مقابل برخورد مورد توجه واقع شود و این گفت و شنود باعث هم افزایی و برد متقابل شود و فرهنگی را نهادینه کند مبتنی بر احترام به حقوق بدون قید و شرط طرفین که بیشترین تبعات مطلوب را برای اعضای جامعه در خود داشته باشد. همانگونه که در علم، نظریه چند روشی بر پذیرفتن نظریه ها یا نقطه نظرات متفاوت تاکید دارد و این روش می تواند تا حد بسیار مهمی یک عامل کلیدی جهت پیشرفت علمی باشد، واژه جمع گرایی نیز همچنین، در زمینه های متفاوتی، می تواند موثر بوده و در رسیدن به جامعه مطلوب جهانی نقش آفرینی کند. در جهان، تکثرگرایی امری پذیرفته شده و قانونی نانوشته، اما جاری است. حامیان تکثرگرایی چنین استدلال می کنند که بهترین راه جهت دستیابی به منافع مشترک حداکثری جامعه است و منافع عمومی مشترک مذاکره و رسیدن به جایی است که هرکسی بتواند در قدرت و تصمیم گیری شریک بوده و همچنین قادر به شراکت گسترده در کسب اطمینان از وجود تعهدپذیری در دیگر اعضای جامعه و در نهایت اطمینان از دستیابی به دستاوردهای بهتر باشد.
در مقابل، در جامعه ای که طرفدار دیکتاتوری و استبداد است و جامعه تحت کنترل و وابسته به حکومتی است که به دست چند تن اداره می شود و حاکمان خود را برتر و فهیم تر از دیگران می دانند و در نتیجه راسا و بدون توجه به خواسته ها و دیدگاه های جامعه غالب، یکه تازی می کنند و با تکثر گرایی بشدت مخالفت می شود. در این نگرش نوک هرم قایل به طبقات نزدک اما زیرین نیست و فاصله راس هرم تا طبقه زیرین بسیار زیاد تعریف می شود و سایرین دهک های زیرین در طبقات پایین هرم دست و پا میزنند و له می شوند. چون قدرت و ثروت در بخش حاکمیتی متمرکز شده و تصمیم ها توسط عده کمی از اعضاء برای تعداد زیادی از ملت گرفته می شود و عملا امکان مشارکت همه گروهها وجود ندارد.
دو قرن قبل، چهارمین رئیس جمهور امریکا «جیمز مدیسون» به اتفاق «الکساندرهمیلتون» در نظریه های «فدرالیست» یکی از ابتدایی ترین استدلال ها در مورد تکثرگرایی سیاسی را ارائه می کنند که امروز می توان قضاوت کرد بی شک این تفکر یکی از اصلی ترین دلایل تحول نگرش اجتماعی و باعث و بانی به دست آوردن جایگاه فعلی آن کشور در بین کشور های جهان باشد. در این نوشتار، «مدیسون» این بیم را ایجاد کرده که تحزب گرایی انتصابی و غیر مردمی در نهایت به یک جنگ داخلی می انجامد و در ادامه گفتارش به جست وجوی بهترین راه برای جلوگیری از وقوع چنین رخدادی پرداخته است. «مدیسون» این نکته را به اثبات رسانده که بهترین راه برای جلوگیری از حزب گرایی متمرکز و هدفمند که از طریق مهندسی احزاب شکل می گیرد، ایجاد فضایی است که در آن به هیچ یک از احزاب اجازه مسلط شدن برکل سیستم سیاسی را ندهیم. این عقیده تا حد زیادی تکیه بر تغییر دائم تاثیر گروه های سیاسی مردمی و گوناگونی دارد به طوری که از تسلط یک یا دو یا چند حزب هم جهت و هم گروه جلوگیری کرده و در نهایت به یک رقابت دائمی و سازنده بیانجامد. بی تردید تکثر گرایی شرایط خود را می طلبد. همه گروهها جهت موفقیت در تعیین منافع مشترک تکثرگرایانه، مجبور به موافقت با یک میزان محدود از خواسته هایشان هستند که متناسب با ارزشهای تقسیم شده ای است که گروههای متفاوت کل جامعه را به یک سیستم و جامعه یکپارچه مبدل می کند و نقش های حاکمیتی را جهت رفع کشمکش میان گروهها، تعریف و تقسیم کرده است.
در اینجا مهم ترین ارزش احترام و تحمل دوطرفه می باشد، به گونه ای که در صورت ایجاد برخوردهایی که به طور طبیعی در اختلاف دیدگاه ها و یا اختلاف در روش ها یا تغییر روش ها و موقعیت ها رخ خواهد داد، هیچ گروهی به منافع دیگری تعرض نکنند و درجهت منافع گروهی وملی، ارزش های همدیگر را ارج بنهند. گروه های مختلف باید بتوانند بدون واردکرد فشار، همزیستی و جذابیت داشته باشند. در این حالت مشاجرات را تنها با مناظرات و گفتمان مداوم که منتج به پالایش، پردازش و مصالحه و تعامل و درک دو جانبه می شود، حل می کنند. اما مصلحت اجتماعی!
تکثرگرایی سیاسی امیدوار است که فرآیندهای تعارض و گفت وگو در نهایت به مشخص شدن و تعقیب کردن آن به درک بهترین راه برای هر یک از افراد جامعه یا همان مصلحت عمومی بیانجامد. چنین اصلی بر این نکته دلالت دارد که در یک چارچوب پلورالیستی مصلحت عموم یک مفهوم معین قیاسی نیست بلکه وسعت و مضمون مصلحت عمومی تنها می تواند در سایه گفت وگو کشف شود و پایگاه واقعی خود را پیدا کند. در نهایت، نتیجه مهم این فلسفه این است که عقیده هیچ گروه خاصی نمی تواند به عنوان «حقیقت مطلق» مورد تائید باشد. بنابراین وجود هیچ گروهی که بتواند دو مفهوم «مصلحت عمومی» و «عقیده مطلق» و «حقیقت مطلق» را با هم داشته باشد ممکن نیست.
لذا ممکن است که یک گروه موفق شود تا عقیده خود را به صورت عقیده پذیرفته شده مطرح کند که البته این امر به جز با ایجاد مذاکرات در یک چارچوب تکثر گرایانه محقق نخواهد شد و باید به صورت یک اصل کلی، به این نکته اشاره کرد که متصدیان یک چارچوب تکثرگرایانه سالم، نباید به صورت جانب دارانه عمل کنند و برای یک گروه خاص منافع نامتناسبی را ایجاد کنند. طرفداران تکثرگرایی سیاسی بر این عقیده هستند که استفاده از فرایند مذاکره بهترین راه برای رسیدن به مصلحت عمومی است چراکه زمانی که همه بتوانند در تصمیم گیری ها شریک شوند (و بتوانند حق خود از نتایج استفاده از قدرت را طلب کنند) مشارکت همه جانبه و همچنین حس تعهد بیشتری در جامعه شکل خواهد گرفت و در نهایت نتایج بهتری در ارتقای ملی حاصل خواهد شد.
در مقابل در جوامع استبدادی، جایگاه سیستم نا مفهوم است و قدرت در دست فرد یا گروهی حاکم متمرکز شده و تصمیمات به وسیله عده اندکی گرفته می شود، امکان خطای اقلیت حاکم که موجب زیان اکثریت یک ملت را فراهم می آورد افزایش می یابد، لذا یکپارچگی و همدلی و وحدت در این کثرت غیر ممکن می شود و محصول چنین شیوه ای نارضایتی عمومی، یاس اجتماعی و باخت همه است. باخت نزول روح کار و تلاش و دلسوزی و نهایتا و زیانی که ملت را در بر می گیرد.
اگر هنوز گوش شنوایی وجود داشته باشد باید این روزها گوناگونی صداها را بشنوند. این صداها صداهای گوناگون شکستن و خرد شدن استخوان های اکثریت جامعه و ملتی است که زیر فشارهای مختلف اقتصادی و اجتماعی قراردارند و آنها سهامداران اصلی کشوری با ثروتی بی پایان هستند و سهم هایشان از ثروت و منابغ کشورشان مانند صداهایشان نادیده گرفته می شود.