جامعه ما دچار آنومی شده است / معنوی نیستیم فقط ادعای معنویت داریم
قرایی مقدم میگوید که جامعه امروز ایران دچار آنومی شده و این یعنی فروریزی فرهنگ و کم رنگ شدن هنجارها. به همین دلیل هم کنشهای ایرانیان حسابگرانه شده؛ چنین جامعهای ارتباطی با معنویت ندارد.
قرایی مقدم میگوید که جامعه امروز ایران دچار آنومی شده و این یعنی فروریزی فرهنگ و کم رنگ شدن هنجارها. به همین دلیل هم کنشهای ایرانیان حسابگرانه شده؛ چنین جامعهای ارتباطی با معنویت ندارد.
به گزارش خبرنگار مهر، یک ویژگی مهم فرهنگی ایرانیان «مهمان نوازی» بود. اثبات این مدعا متون متعدد تاریخی است که امروزه به عنوان میراث معنوی در دست ماست. در فرهنگ ایرانی و اسلامی ارج و قرب میهمان به اندازهای بالا بود که از او با عنوان «دوست خدا» یاد میشد و اکنون نیز میشود. غور در اخلاقیات و ویژگیهای فرهنگی ایران در سدههای پیشین نشان میدهد که در اقتضائات زندگی جدید آنچه فراموش شده نگاه بنیادین به فرهنگ و اخلاقیاتی است که در دل آنها جامعه از اصالتی ماهوی برخوردار بود. شبه مدرنیته حاکم بر ایران و وضعیتی که در دل مولفههای مختلف فرهنگ از جمله معماری پدید آورد، باعث شد تا بسیاری از سنتها از بین برود.
اگر در مهمانیهای قدیم میزبان هرچه را که داشت برای مهمان میآورد و ساعات و لحظات را به خوشی در کنار او به سر میبرد، امروزه یا افراد از زیر بار مهمانی شانه خالی میکنند و یا اینکه از مهمان کردن و مهمانی دادن هدف و مقصود خاصی دارند و البته همان را هم با تکلف بسیار برگزار میکنند. به همه این موارد اضافه کنید شرایط اقتصادی نابسامان عامه مردم ایران را که به دلیل بیکفایتی دولتمردان ایجاد شده است. این در صورتی است که مهمانیها باعث نشاط افراد جامعه میشود، یعنی شهروندانی که اکنون به افسردگی شهره هستند. مهمانیها کارکردهای اجتماعی بسیاری هم دارند که از جمله مهمترین آنها میتوان به رفع کدورت میان افراد، رواج فرهنگ گفتوگو و... اشاره کرد. درباره این وضعیت با جامعه شناس معاصر امان الله قرایی مقدم به گفتوگو نشستیم. قرایی مقدم مدرس دانشگاه و نویسنده کتابهایی چون «انسانشناسی فرهنگی»، «مبانی جامعهشناسی»، «جامعهشناسی آموزش و پرورش»، «هنر اجتماعی و ملی» و... است.
بگذارید بحث را مستقیما با این سوال شروع کنیم که با این شرایط اقتصادی که برای ایرانیان ساخته شده است، سنت مهمانی دادن از نظر شما چه تغییر و تطوری پیدا کرده؟
مهمانی دادن از سنتها و آداب و رسوم ایرانیان است، اما این سنت تا زمانی در جایگاه واقعی خود قرار داشت که جامعه در «حال معنوی» به سر میبرد. امروزه متاسفانه ارزشها و هنجارهای اجتماعی فرو ریخته است. وقتی جامعه شناسان از فروریزی فرهنگی سخن میگویند منظورشان دچار شدن اجتماع به آنومی است. آنومی یعنی فرو ریختگی هنجارها و کم رنگ شدن ارزشها و از بین رفتن جایگاه واقعی سنتها.
چرا جامعه ما دچار آنومی شده است؟
برای اینکه جامعه ما «صوری» شده و ذهنیت حاکم فرهنی بر اذهان حسی است. مادیات و اقتصاد امروزه حرف اول را میزنند. عشق، ازدواج، دوستی، رفاقت و... همگی اقتصادی شده است. بنابراین طبیعی است که در چنین جامعهای مهمانیها کم رنگ شود و افراد از در بی تفاوتی نسبت به هم درآیند. افراد جامعه ما امروزه رباتیک هستند و این بجز در شهرهای بزرگ به شهرهای کوچک و حتی بسیاری از روستاها هم قابلیت تعمیم دارد.
مهمانی دادن از سنتها و آداب و رسوم ایرانیان است، اما این سنت تا زمانی در جایگاه واقعی خود قرار داشت که جامعه در «حال معنوی» به سر میبرد. امروزه متاسفانه ارزشها و هنجارهای اجتماعی فرو ریخته است. وقتی جامعه شناسان از فروریزی فرهنگی سخن میگویند منظورشان دچار شدن اجتماع به آنومی استبه قول پیتیریم آلکساندروویچ سوروکین جامعه شناس مشهور معاصر و استاد دانشگاه هاروارد که من برای نخستین بار او را به جامعه آکادمیک ایران معرفی کردم، تمدن امروزه در سطح جهان حسی و مادی است. بنابراین عشق و ازدواج و دوام خانوادهها هم مادی است. اینکه ما به پدر، مادر، برادر یا خواهرمان توجه داریم بیشتر به خاطر مادیات است. هر کسی در زندگی اشخاص به آن اندازه مهم است که کار آنها را انجام دهد و وقتی کار را انجام داد دیگر فراموش میشود. شما وقتی به یک فروشگاه میروید صندوق دار تا زمانی برای شما ارزش دارد که پول را از شما گرفته و فرآیند خریدتان را تکمیل کند. همین و تمام. همین ارزش را خواهر، برادر و سایر اقوام پیدا کردهاند.
اما به قول شما در جامعه معنوی چنین وضعیتی حاکم نیست. مولفه جامعه معنوی چیست؟
در جامعه معنوی دلبستگی روحی و روانی دوام دارد. در تئوری سوروکین تمدن جهانی به سه دوره تقسیم میشود: «دوره عقلانی یونانی»، «دوره شهودی قرون وسطی» و «از قرن 17 به بعد» که به دوره مادیات مشهور است. یعنی اکنون دوره مادیات و حسیات حاکم است. در این دوره این ویژگیهای ظاهری است که اشخاص را تعریف میکند. به عبارتی اگر شما لباس گرانقیمتی به تن دارید و ماشین شما پورشه است، بنابراین ارج و قرب بالایی در میان افراد جامعه دارید.
یعنی از نظر شما ویژگی امروز جامعه ایران «حسابگری» است؟ اگر چنین باشد قاعدتا مهمانیها هم باید در نتیجه «دو دو تا چهار تا» برپا شود؟
قطعا همین است. اکنون چرا به نظر شما همه بیتفاوت شدهاند و این حجم اختلاس و دزدی مردم را به هیجان درنمیآورد؟ به دلیل همین بی تفاوتی است. قتل فجیع در میدان کاج تهران و یکسال بعد از آن قتل دختر دانشجو در پل مدیریت در جلوی چشم بسیاری از افراد رخ داد. اکنون اگر اوباشی برای نوامیس شما که در خیابان به تنهایی مشغول گذر است، مزاحمتی ایجاد کند هیچکس برای جلوگیری به کمک خواهر، مادر یا همسر شما نمیرود. چون همه چیز حسابگرانه شده است. میگویند که چه نفعی برای من دارد اگر برای کمک به جلو بروم؟ یا اگر آن فرد مزاحم آسیبی به من رساند زن و بچه من چه میشوند؟
در جامعه معنوی دلبستگی روحی و روانی دوام دارد. در تئوری سوروکین تمدن جهانی به سه دوره تقسیم میشود: «دوره عقلانی یونانی»، «دوره شهودی قرون وسطی» و «از قرن 17 به بعد» که به دوره مادیات مشهور است. یعنی اکنون دوره مادیات و حسیات حاکم استبنابراین اکنون اشیا ما را تعریف میکنند. النگو، ماشین بنز یا پورشه، لوستر، مبل گرانقیمت و... در تعیین جایگاه اجتماعی شنا در این تمدن مادی و حسی نقش دارند. چند دهه قبل من این هشدار را به مسئولان درجه اول کشور دادم، اما هیچکس آنها را جدی نگرفت. اگر جدی میگرفتند و برنامههای پیشنهادی من را پیاده میکردند که دیگر به چنین بلیهای دچار نمیشدیم.
در این تمدن مادی مهمانی کردن خواهر و برادر، دوستان و اقوام بر اساس حسابگری است. زن و مرد حساب میکنند که با این وضعیت اقتصادی چرا و چگونه مهمانی بدهند؟ از وجه دیگری حسابگری خود را در قالب «پز» و «نمایش دادن» هم به رخ میکشد. یک ویژگی مهم جامعه امروز ایرانیان زندگی نمایشی تک تک آنهاست. افراد مصرفگرا و مصرفی شدهاند تا نمایش بدهند. شخص مثلا پول درمان بیماری دندان خود را میدهد تا تلویزیون یا یخچال آخرین مدل بگیرد تا در مهمانیهایش پز آن را بدهد. در صورتی که دندان درد امانش را بریده است. نوکیسهها و تازه به دوران رسیدهها هم که جای خود را دارند. بارها دیدهام که در مهمانها خانم میزبان مدام گوشش را خارانده تا گوشواره جدیدش را به رخ مهمانان بکشد. یا همینطور مهمانی مفصلی میدهند تا دکوراسیون و تعویض وسایل منزل را به رخ مهمانان بکشند.
این نمایشی شدن رفتارها و کنشها بد بلایی به سر ایرانیان آورده است. چه هزینههای سنگینی که بر گردن عروس و داماد برای شب عروسیشان نمیافتد؟ چرا؟ چون خانوادهها قرار است به هم پز بدهند. چه هزینههای آنچنانی و سنگینی که برای پذیرایی در مجالس ترحیم صرف میشود. اینها همه بلیه فرهنگی است.
قتل فجیع در میدان کاج تهران و یکسال بعد از آن قتل دختر دانشجو در پل مدیریت در جلوی چشم بسیاری از افراد رخ داد. اکنون اگر اوباشی برای نوامیس شما که در خیابان به تنهایی مشغول گذر است، مزاحمتی ایجاد کند هیچکس برای جلوگیری به کمک خواهر، مادر یا همسر شما نمیرود. چون همه چیز حسابگرانه شده است
بنابراین یا مهمانی نمیدهیم و یا اگر این سنت را به جای میآوریم برای نمایش است. امروزه دیگر خانهها اتاق مهمان ندارند و یا این اتاقها و سالنهای پذیرایی متروکه است. بنابراین عدم رونق این سنت روی معماری ما هم تاثیر گذاشته است. چرا در دورهای با وجودیکه خانمهای ایرانی اعتقاد به حجاب داشتند و دوست داشتند راحت در آشپزخانه به طبخ غذا بپردازند، آشپزخانهها اوپن ساخته میشد؟ چون یا مهمانی کردن محلی از اعراب نداشت یا برنامه ریزی برای تغییر فرهنگ حجاب شده بود.
بنابراین شاید با تمام مشکلات اقتصادی بتوانیم مهمانی بدهیم اما هدف از مهمانی دادن برآوردن سنت اسلامی صله رحم و تازه کردن دیدارها و... نیست.
فراموش نکنید که اشخاص حاضرند برای رسیدن به نمایش و جا نماندن از مسابقه مصرف حتی حقوق و درآمد یکماه خود را صرف یک شب مهمانی کردن کنند. در نهان و باطنشان فقیرند اما میخواهند از طریق اشیا خود را متمول نشان دهند. همه ما بارها در خانواده و نزدیکانمان دیدهایم که بسیاری از مجالس مهمانی برای نزدیک شدن به شخصی برپا شده است. یعنی یک حساب دو دو تا چهارتا کردهاند تا مثلا با مهمان کردن رییس اداره، جایگاه اداری خود را بالا ببرند.
همه این موارد نشان میدهد که جامعه ما دچار بی نامی و بی هویتی شده است. این تمدن حسی بد بلایی به سر فرهنگ و هویت ما آورده است. جایگاه علمی و خانوادگی اشخاص دیگر اهمیتی ندارد. مسابقه مصرف باعث شده که مردم برای تعیین جایگاه خود به مصرف نشانههای اقتصادی روی بیاورند. مطمئن باشید که هرکسی که حس کند دارد از این مسابقه جا میماند شک نکنید در هر جایگاهی که قرار دارد دست به دزدی میزند. شما اگر بیکار شوید و یک روز حقوق نداشته باشید، همسرتان شما را به خانه راه نخواهد داد. امروزه دیگر علم و خوشنامی فرهنگی هیچ جایگاهی ندارد.
اما ما میتوانیم با کارهای کوچکی به جنگ این مساله برویم. میتوانیم حتی اگر شده به صرف یک چای همدیگر را مهمان کنیم و هدفمان هم فقط صرف مهمانی دادن و گذراندن ساعاتی خوش و همصحبتی با مهمان باشد. ما نباید فرهنگ غنیمان را به مفت بفروشیم و سابقه چند قرن خوشنامی را چسبیدن به نمایش اشیا از بین ببریم. شما را اگر به شعر، ادبیات و کلا فرهنگ بشناسند، بسیار بهتر است تا به ماشین پورشهتان.