جوانگرایی یعنی اینکه هر آدم بیتخصصی صرفا بخاطر سن پایین رئیس شود؟
روزنامه هم میهن طی یادداشتی نوشت: در طول مدیریت آقای میعاد صالحی - بدون هیچ تجربهای در مدیریت ریلی و حتی یکروز کار کردن در سازمانهایی با کارکرد مربوط - سوار شدن بر قطار برای مسافرت داخلی هم از دسترس عامه خارج شد.
کسی نفهمید که آقای میعاد صالحی - خوشبختانه در همین روزهای گذشته از کار کنار گذاشته شدهاند - اساساً چه صلاحیتی برای تصدی مدیریت بر صندوق بازنشستگی کشور و بعد هم راهآهن سراسری ایران داشتند؟ اصلاً از کجا آمده بودند؟ جوانگرایی به این معناست که فرد بیتجربهای را برچسب «نخبه» بزنیم و بر صدر سازمانها و نهادهای حکمرانی بنشانیم تا به خرج مردم تجربه بیندوزند؟
این صفت «نخبه» که بیدلیل و دائمی خرج میکنیم و عدهای را به آن میخوانیم، برای کشور هزینه دارد. وقتی آقا یا خانمی را بهصرف تحصیلات معمولی دانشگاهی - گیریم بدون استفاده از رانت، سهمیه و ارفاق - نخبه بنامیم، دیگر نمیشود او را از جایگاهی که برایش ساختهایم پایین آورد.
همین الان آقای میعاد صالحی وارد چرخه مدیریت کشور شدهاند، آنهم با کارنامهای نهچندان خوب، آیا ممکن است ایشان به سمت کارشناسی در دستگاهی مرتبط با تحصیلاتشان یا حتی تدریس صرف در دانشگاه رضایت دهند؟
چند نفر مثل آذریجهرمی داشتهایم که بعد از وزارت به کارمندی و کارشناسی در ادارهای که محل استخدامش بوده، بسنده کند و بخواهد ادامه تحصیل دهد؟ معمولاً آنها که وارد دایره بسیار بسته مدیران دولتی میشوند، دیگر تا پایان عمرشان ماندنی میشوند. بعضی هم اسباب ترقی فرزندانشان که ژن خوب و برتری نسبت به مای رعیت دارند را مهیا میکنند.
از میان اخبار