حالِ خوشِ شخصی در جامعهی ناخوش / امیر دبیری مهر
مبلغ نوشت: کسبوکارِ صنعتِ مثبتاندیشی پس از بحران رکود اقتصادی 2008 رونق گرفت. در این زمان بود که سیاستمداران به سراغ روانشناسان و اقتصاددانان رفتند و از آنها پرسیدند حالا که شاخصهای عینی برای اندازهگیری کیفیت زندگی و برابری افول کردهاند، آیا میشود سراغ شاخصهایی رفت که نشان دهند مردم به رغم مشکلات هنوز احساس شادکامی دارند؟ پاسخ مثبت بود.
«مبلغ» نوشت: امیر دبیری مهر، پژوهشگر و مدرس علوم انسانی در کانال شخصی خود نوشت: این روزها هرگوشه اینترنت را که نگاه کنید صدایی در حال یادآوری هست که برای شاد زیستن، فقط کافی است نگاهمان را عوض کنیم، مثبت بیندیشیم و خودمان را با جریان زندگی هماهنگ کنیم. ما مدام با یک دعوت به شادی مواجهیم. دعوتی که شادی را فقط در چند قدمی ما میداند و میگوید بهکارگیری چند مهارت روزانه برای دستیابی به شادی کافیست. اما آیا شادکامی واقعا یک پروژه فردی است؟ ساختارهای قدرت، از این پروژه چه سودی میبرند؟
*ادگار کاباناس*، پژوهشگر روانشناسی در دانشگاه کامیلو خوزه سیلای اسپانیا، و *ایوا ایلوز*، استاد روانشناسی در دانشگاه عبری اورشلیم، در کتاب اخیرشان به نقد جریان روانشناسی مثبتاندیش پرداختهاند. این نویسندگان البته با شادکامی مخالف نیستند، اما میخواهند با تکیه بر جامعهشناسی انتقادی، نشان دهند که چگونه ایده شادکامی و چیزی که آن را *«استبداد مثبتاندیشی»* مینامند افسار زندگیهای ما را به دست گرفته است. تأکید مصرانه بر شادکامی و مثبتاندیشی، برخلاف ظاهرش، ماهیتی سیاسی دارد که با تعهد به فهم اوضاع اجتماعی و بهبود آن در تضاد است.
کسبوکارِ صنعتِ مثبتاندیشی پس از بحران رکود اقتصادی 2008 رونق گرفت. در این زمان بود که سیاستمداران به سراغ روانشناسان و اقتصاددانان رفتند و از آنها پرسیدند حالا که شاخصهای عینی برای اندازهگیری کیفیت زندگی و برابری افول کردهاند، آیا میشود سراغ شاخصهایی رفت که نشان دهند مردم به رغم مشکلات هنوز احساس شادکامی دارند؟ پاسخ مثبت بود. و چه چیزی بهتر از این که در تحلیل وضعیت جامعه، شاخصهای دادهمحور و عینی، نظیر پیشرفت اجتماعی با شاخصهای ذهنیای مانند شادکامی مردم جایگزین شوند؟
به قول *کاباناس و ایلوز*:
*«اگر مردم با وجود همهی مشکلات اقتصادی و نابرابریهای اجتماعی، بگویند که احساس شادکامی دارند، پس دیگر جایی برای نگرانی نیست.»*
در علم شادکامی، این فرد است که باید با مثبتاندیشی، صبوری و پشتکار، به اصطلاح پاشنههایش را ور بکشد و به دنبال شادکامی برود. علم شادکامی بار موفقیت در برابر مشکلات را بر شانههای خود فرد قرار میدهد؛ به فرد وعده میدهد که به رغم همهی نابرابریهای ساختاری باز هم میتواند به کامیابی برسد؛ به فرد میگوید که باید «امید» داشته باشد.
در این تعریف، ارتباط فرد با سایر افراد جامعه قطع میشود و چنان وانمود میشود انگار همه چیزِ زندگیش در اختیار خودش است و خودش است که باید «بخواهد» که حالش خوب شود. *این شکل از فردگرایی همان چیزی است که انواع نظامهای خودکامه هم آن را تبلیغ میکنند؛ حتی وقتی ایدئولوژیهایی به ظاهر «جمعگرا» دارند.* پشت تبلیغ این نوع شادکامی، نوعی سلب مسئولیت از نظام سیاسی و اقتصادی، و انداختن تقصیر همهی ناکامیها به گردن فرد است. فرد میتواند همچون گل نیلوفری باشد که در مرداب هم میشکفد و میبالد!
*کاباناس و ایلوز* میگویند بخش مهمی از تلخکامی افراد دست و پنجه نرم کردن با محرومیتهای ساختاری، تبعیضها و فشارهای سیاسی و مشاهدهی اختلاف طبقاتی است. اما از نظر روانشناسان مثبتاندیش ظاهراً جامعه نیازی به تغییر ندارد و افراد جامعه هستند که باید خودشان را تغییر دهند و با شرایط حاکم منطبق شوند تا پیشرفت کنند. متخصصان شادکامی به القای این تَوهُم میپردازند که رسیدن به شادکامی حاصل نوعی انتخاب است، پس اگر فرد شادکام نیست، شایستهی ملامت است؛ چون خودش نخواسته در زندگی بیشتر موفق و کامیاب باشد.
روایت روانشناسی مثبتاندیش، از شادکامی محتوای خاصی ندارد و میتواند به هر شکلی دربیاید. پس برای جبران سستی چنین تعریفی، شادکامی را تبدیل به کالایی میکنند که هر کسی میتواند از بازار بخرد. در واقعیت مصرف این کالاها حالِ بسیاری از فرودستان را «خوب» نمیکند؛ چون عملاً تغییری در شرایط اجتماعی و سیاسی که عامل اساسی بدحالیشان است نمیدهد. از همین روست که فرودستان اکثراً اگر از نانشان بزنند و هزینهی این کالاها و برنامهها را فراهم کنند، بعد دچار سرخوردگی شدید و دوگانه میشوند. اگر هم بخواهند ولی به دلیل فقر نتوانند هزینهها را تامین کنند، باز احساس ناکامی و محرومیت دو چندان میکنند.
*کاباناس و ایلوز* مینویسند همه ما میخواهیم شادکام باشیم و در جامعهای شاد زندگی کنیم اما ما به امید و شکلی از شادکامی نیاز داریم که بر تحلیل انتقادی، عمل جمعی و عدالت اجتماعی استوار باشد، نه امیدی که پدرانه و مقتدرانه برای ما تصمیم بگیرد. ما به امیدی نیاز داریم که توجه ما را از وخامت اوضاع و بیعدالتیها منحرف نکند، بلکه ما را به مثابه یک جامعه و نه به عنوان افراد جدا از یکدیگر، برای مقابله با بیعدالتیها آماده سازد.
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1802079