دوشنبه 5 آذر 1403

خطر نابودی بیخ گوش این زمین ها / تغییرات اقلیمی نتیجه از بین رفتن جنگل‌هاست

وب‌گاه گسترش مشاهده در مرجع
خطر نابودی بیخ گوش این زمین ها / تغییرات اقلیمی نتیجه از بین رفتن جنگل‌هاست

ما به صورت گسترده با انواع و اقسام عوامل مخرب در جنگل‌ها روبه‌رو هستیم. از دپوی زباله تا تغییر کاربری نامناسب، قاچاق غیرقانونی و بهره‌برداری غیرپایدار، این عوامل مخرب بر جنگل‌ها تأثیر می‌گذارند، در حالی که جنگل‌ها به عنوان بخشی از میراث طبیعی ما باید حفظ شوند.

ما انواع و اقسام عوامل مخرب را در جنگل‌ها مشاهده می‌کنیم؛ از دپوی زباله گرفته تا تغییر کاربری، قاچاق غیرقانونی و کلکسیونی از عوامل مخرب را در جنگل‌ها شاهد هستیم، در حالی که جنگل‌ها بخشی از میراث طبیعی ما است. ما به بدترین شکل ممکن در حال اداره این جنگل‌ها هستیم و شاید بتوان گفت هیچ مدیریتی در این جنگل‌ها وجود ندارد. به‌نوعی بلاتکلیفی، بی‌برنامگی و رهاشدگی را در مدیریت جنگل‌ها شاهد هستیم. از سوی دیگر، یکی از گزینه‌های جذاب برای هر شخصی، ساخت‌وساز در دل جنگل است. وجود آب‌وهوا و طبیعت بی‌نظیر، هر فردی را برای ساخت ویلا در این منطقه وسوسه می‌کند؛ اما نابودی جنگل‌ها با طراحی و ساخت ویلا به‌صورت غیراصولی، دور از ذهن نیست. با گسترش ساخت ویلا در دل جنگل‌ها، زیست بسیاری از گونه‌های مختلف گیاهی و جانوری در معرض خطر قرار خواهد گرفت. این موضوع در بلندمدت لطمه‌های سنگینی بر محیط‌زیست کشور وارد خواهد کرد. حضور انسان‌ها در جنگل باعث می‌شود خطراتی مانند آلودگی و آتش‌سوزی طبیعت را تهدید کنند. نخستین مرحله ساخت یک ویلا، بررسی شرایط اقلیمی و آب‌وهوای منطقه است. افراد بسیاری در گام‌های اولیه پروژه ساختمان‌سازی این مرحله را نادیده می‌گیرند و به‌سراغ مراحل بعدی می‌روند. برای ساخت‌وساز باید تاحد ممکن موارد زیست‌محیطی را در نظر گرفت. استفاده از منابع و مصالح پایدار، در طراحی ویلا اهمیت بسیار زیادی دارد. در این گزارش وضعیت وخیم جنگل‌های ایران را مورد نقد و بررسی قرار داده است.

کلکسیونی از مخاطرات

جنگل‌های ایران با کلکسیونی از مخاطرات روزبه‌روز کمتر می‌شوند. این مصوبه‌ای تا حد زیادی به نگرانی‌ها دامن زده است. مدیریت بین‌المللی جنگل پایدار معیارها و شاخص‌هایی را تعیین می‌کند که برای مدیریت پایدار هر جنگل در سطح جهان حیاتی است. با این حال، انواع مختلف جنگل در سراسر کشور وجود دارد. در مدیریت آنها، مقررات قانونی و مجازات‌ها، سنت‌های محلی، انتظارات فرهنگی و معنوی و ساختارهای پشتیبانی تفاوت‌هایی وجود دارد. این تنوع به‌معنای وجود چندین روش برای مدیریت پایدار یک جنگل است. بنابراین، استانداردهای ملی مدیریت جنگل‌های توسعه‌یافته براساس کشور مهم است و کشورها باید نیازهای مدیریت پایدار جنگل خود را با اکوسیستم جنگل خاص خود، چارچوب‌های قانونی و اداری، ساختار فرهنگی اجتماعی و سایر عوامل مرتبط سازگار کنند، نه با سیاست‌گذاری‌های سلیقه‌ای و دور از واقعیت. انتشار برنامه توسعه هفتم، نگاه‌ها را معطوف به برنامه‌های دولت برای بخش‌های مختلف در 5 سال آتی کرده است. در این میان، برای بخش منابع‌طبیعی کشور چشم‌اندازی ترسیم شده که علاوه بر برخی تضادها در برنامه‌ها، نسبت به برنامه توسعه قبلی نیز دارای ضعف‌هایی است. اگر از بحث‌ها پیرامون حذف یا دست‌کم تضعیف ارزیابی محیط‌زیستی و تاثیر بر آن بر عرصه‌های طبیعی چشم‌پوشی کنیم، در بخش‌های مختلف این برنامه، منابع‌طبیعی و تشکیلات مدیریتی آن مورد کم‌توجهی قرار گرفته است.

این طرح محکوم به شکست است

محمد الموتی، دبیر شورای هماهنگی شبکه سازمان‌های مردم‌نهاد محیط‌زیست و منابع‌طبیعی کشور به گفت: ما در موضوع «سرمایه اجتماعی» که مشارکت و اعتماد شاخصه‌های اصلی آن هستند، به چالش خورده‌ایم. در تمام دنیا اثبات شده که طرح‌هایی مانند خصوصی‌سازی جنگل‌ها و اراضی ملی (با فرض اینکه با نیت و برنامه‌ریزی خوبی پشت مطرح شوند) خلاف اصول تعیین‌شده و در نهایت به شکست محکوم است. چنین طرحی زمانی به وضعیت پایدار منجر می‌شود که سرمایه اجتماعی در مدیریت مشارکتی جنگل‌ها، اراضی و مراتع ملی اثر بگذارد.

وی در ادامه افزود: طرح تنفس جنگل‌ها در گذشته اتفاق افتاده است و باید براساس آن سازکارهای مناسبی انجام بگیرد. با اینکه همه نهادها موظف به هماهنگی با این طرح بودند، اما متاسفانه مجموعه ساختارهایی که منتفع از جنگل‌ها بودند، تمام تلاش خود را کردند که طرح مذکور به‌سرانجام نرسد. زمانی هم که طرحی جایگزینش نشد، تنفس جنگل‌ها که یک طرح خوب و بابرنامه‌ای بود، به یک سازکار مبتنی بر هرج و مرج تبدیل و باعث بی‌نظمی در مسئله مدیریت جنگل‌ها شد، حتی برخی مجموعه‌های بانفوذ برای ناپایداری بیشتر این وضعیت فشار همه‌جانبه‌ای نیز وارد آوردند.

این کارشناس محیط‌زیست اذعان کرد: از طرفی طرح‌هایی که امروزه برنامه‌ریزی می‌شود، تجربه‌اش را در سال‌ها و دهه‌های اخیر داشته‌ایم. خروج دام از جنگل‌ها و طرح خصوصی‌سازی مراتع و جنگل‌ها از این نمونه‌ها هستند. براساس مدیریت مشارکتی، جوامع محلی باید برای مدیریت جنگل‌ها شراکت داشته باشند، اما وقتی جنگل‌ها ملی شد و نتوانستیم چیزی را که از مردم گرفتیم، مدیریت کنیم، اوضاع روزبه‌روز بدتر شد و اعتماد به نجات جنگل‌ها از بین رفت. البته نمونه‌های متعددی برای بازگرداندن جنگل‌ها به مردم مطرح شد، اما به‌علت افول سرمایه اجتماعی به‌سرانجام نرسید.

اشکالات اصلی مولدسازی جنگل‌ها

دبیر شورای هماهنگی شبکه سازمان‌های مردم‌نهاد محیط‌زیست بیان کرد: در حال حاضر همین طرحی که به‌تازگی برای خصوصی‌سازی جنگل‌ها مطرح شده، به‌صورت کلی است و جزئیاتی نظیر نوع و نحوه واگذاری، بخش‌های موردنظر، نسبت جامعه محلی حاکم بر حریم جنگل‌ها و... مشخص نبوده و این موضوع جزو اشکالات اصلی چنین طرح‌هایی است که هیچ پاسخی برای آن داده نشده و حتی اگر روی کاغذ پاسخی داشته باشند، در عمل به‌دلیل افول سرمایه اجتماعی منجر به تعارضات فراوان می‌شوند. پیش‌بینی می‌شود اجرای طرح‌های این‌چنینی منجر به تعارضات فراوان بین جوامع محلی و مجموعه‌های بهره‌بردار می‌شود و دعواهای حقوقی بسیاری را پدید می‌آورد که این موضوعات پیشاپیش، شکست این طرح را فریاد می‌زند.

شاخص‌های اصلی سرمایه اجتماعی

الموتی تصریح کرد: همان‌طور که قبل‌تر عرض کردم، مشارکت و اعتماد، شاخصه‌های اصلی سرمایه اجتماعی هستند. در حوزه مشارکت در دهه‌های گذشته شکست خوردیم. جامعه‌ای که بهره‌بردار نیست و تنها نظاره‌گر است، در بخش اعتماد نیز موفق نمی‌شود. از اساس می‌بینیم که واگذاری اراضی، مراتع و جنگل‌ها به بخش خصوصی یا بخش‌های بهره‌بردار، خلاف آن چیزی است که در اصل واگذاری وجود دارد و در نهایت تبدیل به تغییر کاربری به‌نفع گروه‌های دارای ثروت و قدرت و سوداگران زمین و جنگل خواهد شد.

همین موضوع باعث شد تا در سال‌های اخیر، مسئله اعتماد به نازل‌ترین حد خود برسد. با این اتفاقات، جامعه باور نخواهد کرد که این واگذاری‌ها منجر به حفاظت از جنگل‌ها می‌شود، بنابراین با صدای بلند از طرف فعالان و کارشناسان این حوزه فریاد می‌زنم که این طرح پیشاپیش شکست خورده است و منجر به نابودی بیشتر جنگل‌ها خواهد شد. وی در پایان گفت: از اساس با نگاهی به برنامه توسعه هفتم و سایر برنامه‌هایی این چندساله که تفاهمنامه خلاف قانون وزارت نیرو با سازمان املاک و اسکان کشور، واگذاری جنگل‌ها و اراضی ساحلی به شهرداری‌ها یا بخش‌های دیگر نشان می‌دهد که چنین موضوعاتی مختص به جنگل‌ها نیست و دست‌های پشت‌پرده برنامه‌ریزی‌های کلانی کرده‌اند که اراضی باارزش مملکت را بین خودشان تقسیم کنند و به‌فروش برسانند. اینها مسائلی هستند که هرکسی که قلبش در این سرزمین می‌تپد، باید فریاد بزند.

نگرانی‌ها درباره خصوصی‌سازی جنگل‌ها

علی حاجتی، کارشناس محیط‌زیست به گفت: باتوجه به مشکلات حفاظت و مدیریت جنگل‌ها در سطح جهانی، بحث درباره خصوصی‌سازی جنگل‌ها به‌عنوان یک راهکار، موردبحث قرار گرفته است. خصوصی‌سازی جنگل‌ها به‌معنای انتقال مالکیت و مدیریت این منابع‌طبیعی از دولت به بخش خصوصی است و به بهره‌برداری بهینه‌تر از منابع جنگلی منجر می‌شود. بخش خصوصی معمولا برای بهره‌برداری از منابع‌طبیعی، تخصص و منابع مالی بیشتری دارد و می‌تواند استراتژی‌های بهتری را برای حفظ و مدیریت منابع جنگلی اجرا کند.

وی افزود: البته خصوصی‌سازی جنگل‌ها همراه با خطرات و نگرانی‌های قابل‌توجهی نیز همراه است. از جمله این خطرات می‌توان به نادیده گرفتن مسئولیت‌های حفاظتی و زیست‌محیطی، بهره‌برداری غیرقانونی و غیرپایدار اشاره کرد.

حاجتی تصریح کرد: در صورت نبود نظارت و کنترل موثر، خصوصی‌سازی جنگل‌ها ممکن است به بهره‌برداری غیرقانونی و غیرپایدار منجر شود. این شامل قطعه‌کشی بی‌رویه درختان، تخریب زیستگاه‌های حیات‌وحش، کاهش تنوع‌زیستی و از بین بردن منابع‌طبیعی است که می‌تواند در طولانی‌مدت منجر به خسارت جدی به جنگل‌ها و اکوسیستم‌های مرتبط شود. متاسفانه در سال‌های اخیر، مجریان طرح‌های جنگل‌کاری، به‌معنای واقعی عرصه‌های طبیعی کشور را تهی کرده‌اند و رویه‌ای که بخش خصوصی در حوزه جنگل، میدان‌داری و دولت نظارت کند، در هیچ جای دنیا به غیر از کشور ما مرسوم نیست. باید تشکیلات و بدنه سازمان جنگل‌ها ارتقا یابد و پیشنهاد می‌کنم که این سازمان به وزارتخانه تبدیل شود.

توسعه مشارکتی در حفاظت از جنگل‌ها

این کارشناس بیان کرد: با دخالت بخش خصوصی و ایجاد شراکت‌ها با جامعه محلی، احتمال ارتباط مستقیم میان جامعه محلی و مدیران جنگل افزایش می‌یابد و این ارتباط می‌تواند به توسعه مشارکتی و مسئولیت‌پذیری بیشتر در حفاظت از جنگل‌ها منجر شود و می‌تواند جذب سرمایه‌گذاری بخش خصوصی را تشویق کند.

این سرمایه‌گذاری می‌تواند منجر به توسعه فنی و اقتصادی در مناطق جنگلی شود، ایجاد شغل‌های جدید و رشد اقتصادی را تحریک کند. مشارکت جامعه محلی در فرآیند خصوصی‌سازی جنگل‌ها بسیار حیاتی است؛ زیرا به جامعه محلی اجازه می‌دهد در تصمیم‌گیری‌های مربوط به منابع‌طبیعی و زیستگاه خود دخالت داشته باشد و بهره‌برداری پایدار را تضمین کند.

ارتباط و اطلاع‌رسانی موثر با جامعه محلی برای آگاهی‌بخشی درباره فرآیند خصوصی‌سازی جنگل‌ها بسیار مهم است. باید اطلاعات مربوط به اهداف، فرآیند و تاثیرات محتمل خصوصی‌سازی به زبانی ساده و قابل‌فهم برای جامعه ارائه شود. همچنین، باید فرصتی برای بحث و گفت‌وگو با جامعه محلی درباره نگرش‌ها، نگرانی‌ها و پیشنهادهای آنها فراهم شود.

وی در پایان گفت: در صورتی که خصوصی‌سازی جنگل‌ها به‌صورت نادرست انجام شود، ممکن است مسئولیت‌های حفاظتی و حفظ تنوع زیستی کاهش یابد. بخش خصوصی ممکن است تمایل داشته باشد منافع اقتصادی خود را بر منافع زیست‌محیطی ترجیح دهد و به بهره‌برداری بیش از حد، ناپایدار و غیرقانونی از منابع جنگلی بپردازد.

در صورت نبود نظارت و کنترل موثر، خصوصی‌سازی جنگل‌ها ممکن است به بهره‌برداری غیرقانونی و غیرپایدار منجر شود. این شامل قطعه‌کشی بی‌رویه درختان، تخریب زیستگاه‌های حیات‌وحش، کاهش تنوع زیستی و از بین بردن منابع‌طبیعی است که می‌تواند به طولانی‌مدت منجر به خسارت جدی به جنگل‌ها و اکوسیستم‌های مرتبط شود.

سخن پایانی

به‌طورکلی، برای جلوگیری از مشکلات، نیاز به یک قانون‌گذاری کامل و مفصل، نظارت و کنترل قوی، اعمال مکانیسم‌های حاکمیت و حسابرسی مستقل و مشارکت فعال جامعه محلی در فرآیند خصوصی‌سازی جنگل‌ها وجود دارد. همچنین، تامین منابع مالی مناسب برای اجرای برنامه‌های حفاظتی و پایداری نیز بسیار حیاتی است. در نهایت، خصوصی‌سازی جنگل‌ها می‌تواند در صورت اجرای موثر و با رعایت استانداردهای محیط‌زیستی و اجتماعی، به بهبود مدیریت و حفاظت از جنگل‌ها کمک کند؛ بنابراین، طرح‌ریزی دقیق، نظارت مستمر و تعامل مستمر بین دولت، بخش خصوصی و جامعه محلی از اهمیت بالایی برخوردارند تا خصوصی‌سازی جنگل‌ها به‌طورموثر و پایدار انجام شود و منافع محیط‌زیستی، اجتماعی و اقتصادی همگان را تضمین کند.