دوشنبه 9 تیر 1404

داستان‌های جامانده دو خواهر قمی در جنگ صهیونی + عکس

وب‌گاه مشرق نیوز مشاهده در مرجع
داستان‌های جامانده دو خواهر قمی در جنگ صهیونی + عکس

باید خیلی زودترها از اینها صفحه می‌زدیم و با هم گپ می‌زدیم اما چه کنیم که همیشه فریب "وقت داشتن" را می‌خوریم. حالا در نهمین روز جنگ دیدیم نمی‌شود که از حال هم بی‌خبر باشیم.

به گزارش مشرق، مرضیه و فاطمه نفری دو خواهر و ساکن قم هستند؛ هر دو نویسنده و فعال در حوزه ادبیات آینی و ادبیات مقاومت و بیداری. این دو خواهر که سال‌هاست در حوزه داستان و روایت مشغول فعالیتند به تازگی کانالی را در فضای مجازی تأسیس کرده و به روایت این روزها پرداخته‌اند؛ کانالی با نام «داستان‌های جامانده».

* همیشه فریب "وقت داشتن" را می‌خوریم

مرضیه نفری در معرفی خودش نوشته: باید خیلی زودترها از اینها صفحه می‌زدیم و با هم گپ می‌زدیم اما چه کنیم که همیشه فریب "وقت داشتن" را می‌خوریم. حالا در نهمین روز جنگ دیدیم نمی‌شود که از حال هم بی‌خبر باشیم. حس کردیم خیلی هم زمان نداریم و باید کمی‌بجنبیم و پرشتاب‌تر باشیم.

من "مرضیه نفری" هستم نویسند کتابهای زیر:

شاید عشق باشد شاید عادت

شبهای بی ستاره

جامانده از پسر

برفاب

سایه به سایه (در دست انتشار)

کافه ای برای آفتابگردان ها (در دست انتشار)

مدیر کتابخانه هستم وسالهاست در فضای کتاب نفس می‌کشم. خواهرم، فاطمه نفری هم نویسنده است و خیلی وقتها جابه‌جایمان می‌گیرند. کتابهایمان را اشتباهی معرفی می‌کنند و... حالا اینجا «خانه یکی» هستیم. خوشحال می‌شویم با ما همراه باشید تا آنچه در کتابهایمان گفته نشده را اینجا بشنوید. به خصوص این روزها که باید بیشتر همراه و همدل باشیم.

* عدو شود سبب خیر!

فاطمه نفری نیز در معرفی خود نوشته است: اینکه میگن عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد؛ دقیقا مصداق ماست که عدو باعث شد بالاخره بعد مدتها که نیت افتتاح کانال بله رو داشتیم، در این روزهای خاص و سرنوشت‌ساز، روبان کانال رو قیچی کنیم. من هیچ وقت دلبسته اینستاگرام نبودم. فقط به اندازه انتشار اخبار کار و خیلی اندک برای انتشار روزمرگی‌ها ازش استفاده می‌کردم. میومدم با سرعت جت، کارم رو انجام می‌دادم و ازش فرار می‌کردم، چون اگر چند لحظه غفلت می‌کردم، غول زمان‌خوار اینستا، وقتم رو عین هلو می‌بلعید. اما حالا که اینستا پریده و رفته، با افتخار اینجا (بله) خواهم نوشت، البته به همراه خواهر عزیزم.

من فاطمه نفری هستم، خواهر کوچیکه. داستان رو به صورت جدی از سال 87 آغاز کردم و از اون زمان، داستان‌ها حتی یک روز هم از من جدا نشدند.

این هم آثار منتشر شده بنده:

رمان زمستان بی شازده_ نشر مهرکرمان

گزارش‌های امیر، پسر عاشق_ نشر قدیانی

رمان بی‌تابی آرزوها_کتابستان معرفت

رمان نگهبان سرو_نشر جمکران

رمان یلدا کنار تو_نشر مهرستان

مجموعه داستان گلوله‌های برفی و مجموعه داستان بچه‌های مردم_نشر بوستان کتاب

مجموعه داستان اشتراکی یخ در بهشت_نشر جمکران

و یکی دوتا کار که در دست انتشار هست. اینجا قصد دارم از خوانده‌ها و نوشته‌ها و تاملات و خیلی چیزهای دیگه بنویسم، اما یکی از هدف‌های مهمم ارتباط با نوجوان‌هاست که همیشه قلبم براشون تپیده و می‌تپه. در کنار مطالب دیگه، هم از داستان نوجوان خواهم گفت، هم برای خود نوجوان خواهم نوشت. معرفی کتاب و فیلم هم حتما خواهم داشت. پس با خیال راحت دست رفقای نوجوان‌تون رو بگیرید و تشریف بیارید اینجا. امیدوارم لحظاتی که کنار ما هستید براتون پر از فایده و خیر باشه و همینطور برای ما، که به قول سعدی عزیز:

غرض نقشی است کز ما باز ماند / که گیتی را نمی‌بینم بقایی

داستان‌های جامانده دو خواهر قمی در جنگ صهیونی + عکس 2