درد و دل فوزیه با آیت الله: شاه به من خیانت می کرد، با یک سرهنگ ارتش ازدواج کردم و دختری به نام نادیا دارم / کاخ نشینی در شان ما نیست
بیرون رفتم دیدم فوزیه زن اول شاه است در وهله اول اظهار شگفتی کردم که چگونه اطلاع یافته است در مصر هستم که فوزیه جواب داد از طریق رسانهها فهمیده است. بعد شروع به درد دل کرد و از خیانتهای شاه نسبت به خودش گله و شکایت کرد.
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، سیدمحمود طالقانی یکی از روحانیون خیلی خاص معاصر است. او واجد خصوصیات منحصر به فردی در میان مبارزان دوران پهلوی بود.
تابناک بخش هایی از خاطرات دیگران از وی را نقل کرده است:
درد دل فوزیه با طالقانی
شیخ محمود شلتوت رئیس دانشگاه الازهر مذهب جعفری را مانند مذاهب شافعی و مالکی به رسمیت شناخت. به همین دلیل آقای بروجردی گروهی شامل آیتالله طالقانی و آیتالله رضا زنجانی و آیتالله کمرهای به مصر فرستاد. آقای طالقانی گفتند جلسهای در کشور مصر بودم که مردی آمد و گفت: سید محمود طالقانی کیست و اعلام کرد زنی بیرون از ساختمان منتظر شماست. بیرون رفتم دیدم فوزیه زن اول شاه است در وهله اول اظهار شگفتی کردم که چگونه اطلاع یافته است در مصر هستم که فوزیه جواب داد از طریق رسانهها فهمیده است. بعد شروع به درد دل کرد و از خیانتهای شاه نسبت به خودش گله و شکایت کرد و ادامه داد که بعد با یک سرهنگ ارتش ازدواج کردم و دختری به نام نادیا دارم.
سیدمحمدصادق طباطبایی - مشرق 20 مهر 1392
کاخ نشینی در شان ما نیست
چند ماه مانده به انقلاب آقای طالقانی از زندان آزاد شد و منزل ایشان شده بود محل رجوع مردم. با وقوع انقلاب، ما در همان خانه زندگی کردیم. بعد از انقلاب برخی به آقا میگفتند، بروید سعادت آباد بنشینید. ایشان میگفتند "کاخ نشینی در شان ما نیست"
مهدی طالقانی گفتگو با تسنیم 21 شهریور 1395
سحر کلام طالقانی
در زندان بودیم به نظرم طیب رضایی را در زندان به شهادت رسانده بودند آقای طالقانی همان شب ایستاد و آیه مبارکه وَ فَضَلَ اللهُ المُجَاهِدِینَ عَلَی القَاعِدِینَ أَجرًا عَظِیمًا را خواند و شروع به سخنرانی کرد. افسر زندان که ما در زندان به او زیر هشت میگفتیم کسی را فرستاد که بروید به آقا بگویید صحبت نکند افسر که آمد سحر سخن آقای طالقانی در او تاثیر کرد و ایستاد تا جملهای که آقای طالقانی داشت میگفت تمام شود و بگوید که سخنرانی نکند و نتوانست بگوید.
مرحوم مهندس بازرگان و داریوش فروهر و یدالله سحابی و پسرش نیز در زندان بودند. افسر یک مامور دیگری را فرستاد آنهم آمد مقداری سخنرانی کرد بعد نشست. رئیس بخش آمد خودش هم نشست.
سیدمحمدصادق طباطبایی - مشرق 20 مهر 1392
27218
کد خبر 1955366