درسهای گذشته برای دولتهای آینده
بانک جهانی در گزارشی به خصوصیات دولتهای گذشته و چشمانداز دولتهای آینده پرداخته است. این گزارش عنوان میکند دولتها، قبل از وقوع بحرانهای اخیر در سراسر دنیا سهم قابل توجهی در پیشرفت توسعه داشتند. اما برخی مشکلات حلنشده حکمرانی پا برجا بوده است. به ارائهدهندگان خدمات، خدمت ارائه داده نمیشود و از سوی دیگر شهروندان نیز ارائهدهندگان خدمات را پاسخگو نمیدانند.
قبل از وقوع بحرانهای اخیر، دولت ها در سراسر جهان سهم قابلتوجهی در پیشرفت توسعه داشتند. دولت ها به کنترل تورم کمک کردند، فقر را کاهش دادند، انقلاب فناوری را در حوزه تسهیل ارتباطات به وجود آوردند و دسترسی به خدمات اولیه را افزایش دادند. با این حال، دولت ها در بسیاری از نقاط جهان همچنان با چالش هایی مواجهاند تا نیازهای اساسی شهروندان خود را برآورده کنند و با مشکلات حکمرانی حل نشده ای روبه رو هستند.
معاونت بررسیهای اقتصادی اتاقتهران به نقل از بانکجهانی، در گزارشی به بررسی این مشکلات پرداخته و راه حل هایی برای چالش های پیشروی دولت ها ارائه کرده است. طبق این گزارش، برخی از دولت ها همچنان به تلاش خود برای بهبود کیفیت، ایجاد شرایط بهبود امنیت شغلی و معیشت شهروندان خود ضمن ایجاد برابری و انسجام اجتماعی ادامه میدهند. بررسی ها نشان میدهد که بیشتر این چالش ها در مشکلات حکمرانی دولت ها ریشه دارند. به ارائه دهندگان خدمات و تنظیم گرها، روشها، ابزار و منابع موردنیاز برای ارائه خدمات داده نمیشود و شهروندان نیز ارائه دهندگان خدمات را پاسخگو و متعهد نمی دانند. این مسائل برای بسیاری از کشورها همچنان بهعنوان مشکلاتی سخت و غیرقابل تحمل باقی مانده اند. در طول تاریخ، دولت ها ویژگی های مثبت و همچنین برخی نارساییها را از خود نشان داده اند که در این خصوص لازم است دولت ها از دولت ها شکست ها و فرصت های تغییر مثبت را بشناسند و درک کنند. همچنین دولت ها اکنون می توانند با بازسازی تصوری که از خود دارند و نیز اتخاذ رویکردی که بر همکاری بیشتر استوار است، در جهت تعیین و انجام امور مربوط به توسعه آینده اقدام کنند.
چهار سوال کلیدی
این گزارش به طرح چهار پرسش کلیدی پرداخته و عنوان کرده است: «دولت ها در این راه باید از خود چهار سوال کلیدی بپرسند: نقش دولت چیست؟ نخست اینکه دستاوردهای مهمی که شهروندان آرزوی تحقق آنها را دارند، چیست و آیا نقش دولت با انتظارات آنها مطابقت دارد؟ دولت ها زیاد کار میکنند یا کم؟ دوم اینکه دولت چگونه می تواند خدمات ارائه دهد؟ اگر دولت مسوول ارائه خدمات عمومی است، آیا می تواند با منابع موجود و با حمایت یا همراهی بازیگران غیردولتی (کسبوکارها یا نهادهای جامعه محور) به دستاوردهای اجتماعی برسد؟ چگونه دولت میتواند کارآمدتر باشد؟ برای آن دسته از خدماتی که دولت عهده دار ارائه آنهاست، چگونه میتواند از منابع کمیاب به طور موثر استفاده کند و آیا ظرفیت جلب رضایت شهروندان را خواهد داشت؟ سوال سوم این است که دولت چگونه می تواند اعتماد ایجاد کند؟ آیا تنظیم چانه زنی شهروند - دولت و وجود قرارداد اجتماعی پایدار برای ایجاد سطوح عمیق اعتماد نسبت به دولت کافی است؟ در نهایت چه عواملی خارج از کنترل دولت بر اعتماد تاثیر می گذارند و دولت چگونه می تواند از همسویی مستمر انتظارات شهروندان و دستاوردها برای حفظ اعتماد، اطمینان حاصل کند؟»
حکمرانی
تصویرسازی جدید از دولت، مستلزم حکمرانی متفاوت دولت هاست. صرفنظر از نظام سیاسی و نحوه توزیع قدرت، تجارب مربوط به شکست دولت ها در گذشته نشان میدهد که بسیاری از این ناکامی ها در مشکلات حکمرانی ریشه دارند. ضرورت دارد دولت ها رفتارهایی را که موجب شکست های مداوم گذشته آنها شده است، شناسایی و تغییر رفتار را به گونه ای آغاز کنند که به آن ناکامی ها رسیدگی کند و آنها را قادر سازد تا با چالش های جدید و حیاتی روبهرو شوند و به دولت آینده تبدیل شوند. تنظیم لحن گفتمانی که از سطوح بالا منعکس میشود، می تواند مهم باشد، هدایت و رهبری موضوع می تواند از طریق شناسایی و تبیین اهداف معنادار در میان شهروندان طنین انداز شود و اولویت دهی به آنچه بهطور واقع بینانه قابل دستیابی است متمرکز باشد. یکی از ویژگی های کلیدی در حصول اطمینان از اهداف واقعبینانه و قابل دستیابی، در نظر گرفتن حقایق و ظرفیت مالی قابلیت های موجود و زمینه ای دولت است. به وجود آوردن لحن متفاوت برای ایجاد اعتماد و افزایش منایع پایدار برای ایفای نقش دولت، کلیدی است. صرفنظر از سطح یا بخش مورد توجه، دولت ها باید مقصد را تعیین و مسیرهای خود را ترسیم کنند. همچنین برای پیگیری تغییر، طیف وسیعی از ائتلاف ها و تیم های گوناکون باید تشکیل شود.
ابعاد تغییر
اولین گام مهم، جستوجو، خلق و استفاده از فرصت ها برای تغییر است که سهبعد را از حیث اقداماتی که باید توسط دولت ها انجام شود دربرمیگیرد. بر این اساس دولت باید تیم ، ائتلاف و محیطی مجاز و آزاد برای هدایت و اعمال تغییرات و اصلاحات خلق و ایجاد کند. علاوه بر این، باید نوآوری را تقویت و از فناوری برای رسیدگی به مشکلات و عبور از آنها استفاده کند. نوآوری به معنای انتخاب پیشرفته ترین راهحل نیست، بلکه به معنای استفاده از فناوری و قابلیت های موجود به روشهایی نوآورانه برای ایجاد تغییر است. دولت باید فعالانه در جستوجوی فرصت هایی برای استفاده از شرایط و بحرانهای در حال تغییر بهعنوان تکیهگاهی برای پیشبرد تغییرات باشد.
تصویرسازی مجدد دولت خوب
سفر به سوی دولت آینده توسط افراد، چه در داخل و چه در خارج از دولت آغاز میشود. لازم است همه افراد جامعه در مورد اینکه دولت آنها کجای مسیر است، نقش آنها در دولت گذشته و نقش بالقوه آنها در دولت آینده و اینکه چگونه می توانند رفتار خود را برای حمایت از دولت در حال دگرگونی، تغییر دهند فکر کنند. به طور کلی دولت گذشته بی اعتنا به متن جامعه، نامطمئن، گسترشدهنده فقر، غیرقابل اعتماد، اتلاف کننده منابع، غیرمنعطف، ناامن، فاسد، تقویت کننده نابرابری منفعل در برابر تغییرات اقلیمی و با وعده هایی شکست خورده است. در مقابل، دولت آینده دارای قابلیت انطباق، الهام دهنده، سهیمکننده همگان در رفاه، قابل اعتماد و متمرکز بر هدف، اثربخش، با بهره وری بالا و در حال مقابله با تغییرات اقلیمی، دارای انتخاب هایسنجیده و جهت گیری روشن، دارای قابلیت پاسخ دهی به تقاضاها، تامینکننده امنیت، قادر به درک چالش ها، آماده برای رویارویی با بحرانها، در جستوجوی فرصت ها و توانا در مهار بحرانهاست.
نحوه ارائه خدمات
در باب نحوه ارائه خدمات، دولت گذشته ناکارآمد است، به اتلاف منابع و فساد اجازه بروز میدهد و موانع برای بروز کارآیی بخش خصوصی را تثبیت میکند. در مجموع، این اقدامات پتانسیل دولت را برای تحقق اهداف خود فلج کرده، ضمن اینکه انگیزه های عدمتغییر یا فقدان مطالبهگری از دولت را تقویت میکند. در عوض، دولت آینده ناکارآمدی و دلایل آن را شناسایی و درک میکند، بهره وری بخش دولتی و خصوصی را چه در حوزه مقررات و چه در حوزه نیروی کار بالا می برد و در حوزه تدارکات با تخصیص منابع مالی عمومی از طریق مقابله با عامل ایجاد ناکارآمدی ضمن ایجاد سازگاری و بهره برداری از فناوری جدید ارائه خدمات را ارتقا میدهد.
کارآمدی دولت
دولت گذشته برای کارآمدی همچنان نگاه به درون دارد و به جای تمرکز بر ارائه و بهبود خدمات به جامعه گسترش دولت را دنبال میکند. به نیازهای مردم توجه نمی کند و کیفیت ارائه خدمات در دوره او تغییری نمی کند؛ در حالی که نظام بوروکراتیک با انگیزه کسب و تقویت قدرت و منافع در زمان کار او در حال گسترش است. اما دولت آینده با تمرکز بر هدف و خواسته های جامعه در زمینه نحوه و منابع ارائه خدمات تجدیدنظر کرده و ضمن انجام این کار ارائه درست خدمات را تضمین میکند. دولت آینده قابلیت های جدید را گشوده و ضمن مشارکت، اطمینان لازم در ارتقای کیفیت ارائه خدمات را تامین میکند.
ایجاد اعتماد
دولت گذشته در نتیجه ابراز وعده های غیرواقعی، مورد بی اعتمادی جامعه قرار میگیرد. جامعه در تصمیمگیری های دولتمردان مشارکت داده نمی شوند. این دولت در برقراری ارتباط مناسب در عصر رسانه های اجتماعی شکست می خورد و در نهایت در تنظیم گری و ارائه خدمات غیرمنسجم است. در مقابل، دولت آینده با مشارکتدادن جامعه در تصمیمگیری ها و پاسخگویی به آنها و برقراری ارتباط درست با آنها ایجاد اعتماد میکند. چنین دولتی با بهره گیری از فرصت هایی که فناوری ارائه میکند، با تحقق تعهدات و ثابتقدم بودن در مقررات و ارائه خدمات، اعتماد از دست رفته را احیا و تقویت میکند.
در جستوجو و خلق کاتالیزوری تغییر
دولت گذشته در جستوجوی فرصت نیست و می نشیند و منتظر تغییر میماند و به جای مقابله با چالش ها، آنها را میپذیرد. این دولت با مقاومت در برابر تغییر و سرکوب نوآوری، سازمانها و افراد را به کار در جزایر انفرادی تشویق میکند و تغییر شرایط را نادیده میگیرد. در عوض، دولت آینده فعالانه در جستوجو، خلق و بهرهگیری از فرصت ها برای تغییر از طریق ایجاد ائتلاف هایی قوی برای هدایت تغییر است. این دولت با استفاده از تغییرات در بحرانها برای ترویج تغییر و از پتانسیل فناوری برای حل و گریز از چالش ها استفاده میکند.
ترسیم مسیرها
دولت گذشته به طور مداوم و بیش از حد وعده میدهد و در مقابل خدمات کمی ارائه میکند، خواسته های جامعه را در نظر نمیگیرد و برای درک محدودیتها و چالش های خود با جامعه مشورت نمی کند. دولت گذشته از مشارکت جامعه در انتخاب روش بهینه بهره نمیگیرد، از راهحل های نامناسب استفاده میکند و در نهایت در دستیابی به نتایجی که به خواسته های جامعه پاسخ میدهد، ناموفق است. دولت آینده در مقابل در عین جاه طلبی به صورت گزینشی و واقع بینانه هدف مورد نظر خود را تعیین میکند، توانایی خود را درک میکند و در برابر تقاضاهای رو به رشدی که با آن مواجه است به صورت منطقی پاسخگوست. چنین دولتی انتخاب های دقیقی در مورد آنچه می تواند یا نمی تواند انجام دهد دارد و برای مشکلات محلی راه حل های محلی که متناسب با همان شرایط است ارائه میکند. این دولت برای کسب منافع اساسی و حیاتی، توافق عمومی را تضمین میکند.
گام برداشتن، یادگیری و اصلاح مسیر
دولت گذشته بدون هر جهت گیری روشن، در برابر موقعیت ها واکنش نشان میدهد. این دولت ناهماهنگ است و به صورت جزیره ای عمل میکند، از ریسک کردن اجتناب میکند، از اشتباهات درس نمیگیرد و اعمال و اقدامات خود را تعدیل و اصلاح نمی کند. به جای آن دولت آینده گام های هماهنگ و دقیقی به سمت مقصد خود به همراه ذینفعان کلیدی درگیر برمی دارد، ریسک های حساب شده را می پذیرد، از پیشرفت ها و گام های اشتباه در مسیر درس میگیرد و در صورت نیاز ضمن انعطاف پذیری لازم، مسیر را باز تعریف و تنظیم میکند.
پاسخ به چهار سوال کلیدی
این گزارش در پاسخ به سوال اول درباره نقش دولت ها می نویسد، دولت ها باید از تلاش برای به حداکثر رساندن آنچه می توانند بهتنهایی ارائه دهند، اجتناب کنند و در عوض باید نقش خود را با در نظر گرفتن توانایی و ماهیت خود بازتعریف کنند. این دولت ها صرفا بر تدارک تمرکز نمی کنند، بلکه به نقش خود در تنظیم، رهبری و هماهنگی توجه میکنند. آنها در نظر دارند که چگونه دولت محلی و مرکزی بخش خصوصی، جوامع و همه جنسیت ها می توانند با هم برای دستیابی به اهداف مشترکی که به نیازهای شهروندان پاسخ میدهد کمک کنند. در زمینه ارائه خدمات و سوال دوم، این گزارش پاسخ میدهد که دولت ها در این راه از ایجاد تمایز بین منافع خود با منافع شهروندان اجتناب میکنند و با تمرکز صحیح بر نیازهای شهروندان در زمینه نحوه ارائه و هدایت آنچه از طریق تدارکات یا تنظیم گیری می اندیشند، قابلیت های جدید را آشکار و گشوده و از طریق همکاری با بخش خصوصی، کیفیت و برابری را در خدمتی که ارائه میشود تضمین میکنند. کارآمدی دولت آینده اینگونه است که با منابع کمتر کار بیشتری انجام میدهند و از اتلاف منابع اجتناب میکنند. دولت های خوب علل بروز ناکارآمدی را شناسایی، درک و با آن مقابله میکنند. راه حل ها را شناسایی میکنند و با فناوری های جدید سازگار و منطبق کرده و از این طریق بهره وری بخش عمومی و خصوصی را هم در حوزه مقررات، بازار کار، تدارکات و تخصیص منابع عمومی ارتقا میدهند. دولت ها در سطوح گوناگون و در بسیاری از فضاها، اعتماد شهروندان خود را از دست داده اند. در پاسخ به سوال چهارم و جلب اعتماد از دست رفته، دولت ها باید به فوریت از طریق مشارکت دهی شهروندان در تصمیمگیری ها و ارائه خدمات برقراری ارتباط مطلوب با آنها، بهره گیری از فرصت هایی که فناوری ارائه میکند، با دستیابی به آنچه متعهد به آن هستند و ایجاد انطباق و سازگاری در ارائه خدمات و تنظیم گری نسبت به بازیابی اعتماد از دست رفته و حفظ آن بکوشند.
--> اخبار مرتبط