شنبه 3 آذر 1403

دسته جمعی به ساعت نگاه کردیم، باتری‌اش تمام شد / خاطرات خواندنی از اسم گذاشتن اسرای ایرانی بر روی نگهبانان بعثی

وب‌گاه خبر آنلاین مشاهده در مرجع
دسته جمعی به ساعت نگاه کردیم، باتری‌اش تمام شد / خاطرات خواندنی از اسم گذاشتن اسرای ایرانی بر روی نگهبانان بعثی

فارس نوشت: علی‌اصغر نامداری یکی از آزادگان دوران دفاع مقدس خاطره جالبی را از دست انداختن یکی از نگهبان‌های بعثی توسط اسرای ایرانی نقل کرد.

علی‌اصغر نامداری یکی از آزادگان دوران دفاع مقدس درباره روزهای اسارتش نقل می‌کند: «بچه‌ها در اردوگاه موصل 3 روی بعضی از نگهبان‌های بعثی که بی‌جهت اسرا را اذیت می‌کردند، اسم‌های عجیب و غریبی گذاشته بودند.

اسم یکی از آن‌ها «گاو» بود. او موقع راه رفتن مثل گاو سرش را به جلو خم می‌کرد و تکان می‌داد. یک سبیل کلفت مثل دسته کتری هم گذاشته بود تا بچه‌ها از او حساب ببرند. البته اغلب نگهبان‌های اردوگاه زرنگ، خشن و پاچه‌پاره بودند؛ اما این یکی واقعاً احمق و کودن بود.

مسئول رادیو در آسایشگاه که هویتش نامشخص بود مخفیانه باتری‌های کم‌رمق رادیو را با باتری‌های ساعت آسایشگاه عوض می‌کرد. وقتی عقربه‌های ساعت از حرکت می‌ایستاد، ارشد آسایشگاه عمداً به آن نگهبان خشن می‌گفت برود باتری‌ها را تعویض کند.

تشکر صدام از مسعود رجوی خائن بعد از ترور فرمانده بلندپایه ارتش ایران

یک روز نگهبان با دوتا باتری نو آمد و گفت: «من همین دو سه هفته پیش باتری ساعت شما رو عوض کردم؛ چی شد زود تموم شد؟»

ارشد اردوگاه خیلی با احترام و جدی به او گفت: «سیدی! اولاً که باتری‌های قدیم خیلی بهتر از باتری‌های امروزی بود؛ ثانیاً تعداد افرادی که به این ساعت نگاه می‌کنند زیاده، به همین دلیل باتریاش زود تموم می‌شه.»

نگهبان خشن چند بار به علامت تأیید سرش را تکان داد. باتری‌های نو را روی ساعت انداخت و باتری‌های کهنه را با خودش برد.»

27218

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1849637