دعای سحر | ظهور غلبه و قهر در صفات الهی

شاید منظور از «عزت» در این بخش از دعا (اللهم انی أسئلک مِن عزتک بأعزها) صفاتی باشد که قوت و غلبه در آنها وجود دارد؛ مانند قهار و مالک و واحد و احد و معید. آنگاه باعزتترین این صفات، صفتی است که ظهور غلبه و قهر در آن تمامتر باشد، مانند واحد قهار.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، «دعای سحر» یکی از دعاهای عظیمالشأنی است که از حضرت امام علیبن موسی الرضا علیه السلام روایت شده و آن حضرت فرموده است: این دعا، دعایی است که امام باقر علیه السلام در سحرهای ماه رمضان میخواند.
در عین حال یکی از آثار فاخر و ارزشمند امام خمینی (ره) «شرح دعای سحر» است؛ اثری که امام خمینی (ره) آن را در حدود 27سالگی خود تألیف کرده است و نشان از دانش و عرفان والای ایشان از دوران جوانی دارد.
خبرگزاری تسنیم به منظور آشنایی بیشتر مخاطبان با مفاهیم و مضامین والای دعای سحر که خواندن آن در سحرهای ماه رمضان توصیه شده است، به بررسی بخشها و نکاتی از امام خمینی (ره) درباره این دعای ارزشمند و والا پرداخته است.
در فراز نهم از این دعای شریف را میخوانیم:
اللهُمَ اِنِی أَسأَلُکَ مِن عِزَتِکَ بِأَعَزِها وَکُلُ عِزَتِکَ عَزِیزَه، اللهُمَ اِنِی أَسأَلُکَ بِعِزَتِکَ کُلِها
بارالها، از تو درخواست میکنم به عزیزترین عزتت حال آن که همه عزت تو عزیز است. پروردگارا، به همه عزتت از تو درخواست میکنم.
عزیز سه معنا دارد: غالب، قوی و فردی که معادلی ندارد.
خداوند متعال عزیز به معنای «غالب» است، زیرا او بر همه چیز غالب و قاهر است و سلسله وجود مسخر امر اوست: «ما من دابه الا هو آخذ بناصیتها؛ زمام اختیار هر جنبدهای بهدست مشیت اوست.» (سوره هود، آیه 56) همه موجودات بدون کمترین سرپیچیای مقهور قهاریت او و بدون هیچ طغیانی خوار و ذلیل قدرت اویند. سلطنت مطلق و مالکیت تام و غلبه بر عالم خلق و امر از آن خداست و حرکت هر جانداری در تسخیر اوست و فعل هر فاعلی به امر و تدبیر او انجام میگیرد.
اما خداوند متعال بهمعنای «قوی» نیز عزیز است، زیرا واجب الوجود از حیث قوت، بهطور نامتناهی، فوق نامنتاهی است و در دایره وجود، بهجز او، هیچ قویای وجود ندارد و قوت هر موجود قدرتمندی در ظل قوت او و از درجات قدرت اوست.
دعای سحر | آثار تجلی اسماء و صفات الهی در عالمخداوند متعال عزیز بهمعنای «فردی که معادلی ندارد» نیز هست، زیرا صرف محض دومی نمیپذیرد و تکرار نمیشود و هرچه را که دومین او فرض کنی، در واقع خود اوست.
شاید منظور از «عزت» در این بخش از دعا (اللهم انی أسئلک مِن عزتک بأعزها...) صفاتی باشد که قوت و غلبهای در آنها وجود دارد؛ مانند قهار و مالک و واحد و احد و معید و... آنگاه باعزتترین این صفات، صفتی است که ظهور غلبه و قهر در آن تمامتر باشد، مانند «واحد قهار» در این فرموده حق: «لمن الملک الیوم لله الواحد القهار» یا «مالک» بنا بر این فرموده خداوند: «مالک یوم الدین».