«دهکده فراموش شده» روانه بازار نشر شد
کتاب «دهکده فراموش شده» نوشته جان اشتاین بک با ترجمه یوسف نجفی جابلو توسط انتشارات طاق منتشر و راهی بازار نشر شد.
کتاب «دهکده فراموش شده» نوشته جان اشتاین بک با ترجمه یوسف نجفی جابلو توسط انتشارات طاق منتشر و راهی بازار نشر شد.
به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «دهکده فراموش شده» نوشته جان اشتاین بک به تازگی با ترجمه یوسف نجفی جابلو توسط انتشارات طاق به تازگی منتشر شده است.
داستان دهکده کوچک سرخ پوستی سانتیاگو، واقع در دامنه تپهای از کوههای مکزیک رخ میدهد و حکایت پسری به نام خو آن دیه گو به همراه خانواده اش و بومیان روستایی که در حصار زمان زندگی میکنند و خلاف میل باطنی شأن زمان گذشته به درون آینده غلت میخورد را روایت میکند.
این داستان در میان کوههای سر به فلک کشیده مکزیک، زندگی بومیان باستانی در خلال هزاران سال را که گاهی دستخوش تغییر ناچیزی میشود و هم اکنون از ورای شهرهای منطقه، از مدرسه و آزمایشگاهها، افکار نو و مهارتهای فنی نوینی به سوی دهکده دوردست سرازیر میشود را روایت میکند و بهدنبال رو در رو شدن افکار کهنه و نو با یکدیگر است تا تحولی در دهکده رخ دهد.
جان اشتاین بک، این نویسنده پر کار در دوران نویسندگی با قاعده خاصی به موضوعات میپرداخت. سه رمان تاثیرگذارش که اواخر دهه سی نوشته شدهاند، درباره طبقه کارگر کالیفرنیا هستند. در نبردی مشکوک در سال 1963، موشها و آدمها 1937 و یکی از بهترین رمانهایش خوشههای خشم در سال 1939 است. اوایل دهه چهل با فیلم «دهکده فراموش شده» 1941 پا به عرصه تصویر گذاشت. در همین دوران، علاقه مند به مطالعه زیست شناسی دریایی در خلیج کالیفرنیا شد. با نوشتن کتاب بمبهای رها شده در سال 1942، تمام وقت خود را صرف نوشتن درباره جنگ کرد. رمان کوتاه ماه پنهان است، جنجالیترین کتاب این دوره است. رمان راسته کنسروسازی 1945، اتوبوس سرگردان 1947، سفرنامه روسیه 1948 و همچنین درام تجربه گرای آتش درخشان 1950 و خلیج کالیفرنیا 1951 همگی محصول این دوره هستند.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
«خو آن دیه گو از دهکده عبور کرد و دم چاه آب حرفهای مردم را شنید، اینکه چگونه بچههای دیگر با همان علائم دردی که پاکو کوچولو داشت، مریض میشوند. زنان دهکده به خاطر فرزندانشان هراسیده بودند. خو آن دیه گو به ملاقات دوست معلم خود رفت؛ به ملاقات تنها مرد سانتیاگو که در دنیای خارج از دهکده بود. خو آن دیه گو گفت: «از قضیه مطلع هستی که عده زیادی از کودکان مریض شدهاند.»
معلم گفت: «آره می دونم و در جریانش هستم.»
خو آن دیه گو گفت: «میگن ارواح خبیث کوچکی داخل هو است.»
معلم گفت: «نه، به نظرم مشکل از آب هست. فکر میکنم میکروبا داخل چاه پوابلو هستن. می تونم کمکی بکنم ولی مطمئن نیستم. سعیمو میکنم تا کمکشون کنم»
این کتاب در 84 صفحه، شمارگان 300 نسخه عرضه شده است.