یک‌شنبه 8 تیر 1404

ذکر حسین بن علی در «کشف المحجوب»؛ او شمع آل محمد (ص) است

خبرگزاری مهر مشاهده در مرجع
ذکر حسین بن علی در «کشف المحجوب»؛ او شمع آل محمد (ص) است

علی ابن عثمان جُلابی هُجویری غزنوی از بزرگان صوفیه است و نویسنده کتاب کشف‌المحجوب، در بخشی از این کتاب هجویری به ذکر ائمه اطهار و اهل بیت پیامبر و سید الشهدا حسین بن علی میپردازد.

علی ابن عثمان جُلابی هُجویری غزنوی از بزرگان صوفیه است و نویسنده کتاب کشف‌المحجوب، در بخشی از این کتاب هجویری به ذکر ائمه اطهار و اهل بیت پیامبر و سید الشهدا حسین بن علی میپردازد.

خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ طاهره طهرانی: علی ابن عثمان جُلابی هُجویری غزنوی، اواخر سده چهارم در منطقه جُلاب در غزنه به دنیا آمد و حدود سال 470 هجری قمری در لاهور چشم از جهان فروبست. هجویری که درویش گنج بخش خوانده می‌شود، از بزرگان صوفیه است و نویسنده کتاب «کشف‌المحجوب»، که از قدیمی‌ترین و مهم‌ترین مراجع درباره تصوف به زبان فارسی است، و عطار از آن در تذکره‌الاولیا فراوان بهره جسته است. از قرائن این گونه استنباط می‌شود که تألیف این کتاب پیش از 465 قمری آغاز شده و پس از 469 به پایان رسیده‌است. نثر این کتاب از نمونه‌های شاخص نثر دوره اول زبان فارسی است.

در بخشی از این کتاب هجویری به ذکر ائمه اطهار و اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم می‌پردازد «باب فی ذکر أئمَتِهِم من اهل البیت» با این مقدمه:

«و اهل بیت پیغامبر علیه السلام، آنان که به طهارت اصلی مخصوص‌اند هر یکی را اندر این معانی قدمی تمام است، و جمله قُدوه این طایفه بوده‌اند و خاص و عام ایشان و من از روزگار گروهی از ایشان طرفی بیان کنم، ان شاء الله عز و جل.»

ذیل این بخش توصیفی می‌کند از سید الشهدا حسین بن علی علیه السلام با این عنوان:

ابوعبدالله الحسین بن علی بن ابی طالب، رضی الله عنهما

و منهم شمع آل محمد، و از جمله علایق مجرد، سید زمانه خود، ابوعبدالله الحسین بن علی بن ابی طالب، رضی الله عنهما.

از محققان اولیا بود و قبله اهل بلا و قتیل دشت کربلا، و اهل این قصه بر درستی حال وی متفق‌اند که تا حق ظاهر بود مر حق را متابع بود، چون حق مفقود شد شمشیر بر کشید و تا جان عزیز فدای شهادت خدای عز و جل نکرد نیارامید.

و رسول را علیه السلام اندر وی نشان‌هایی بود که او بدان مخصوص بود؛ چنان‌که خلیفه دوم روایت کند که: روزی به نزدیک پیغمبر علیه السلام اندر آمدم. وی را دیدم حسین را بر پشت خود افکنده بود و رشته‌ای اندر دهان خود گرفته و سر رشته به دست حسین داده؛ تا حسین می‌رفت و وی علیه السلام از پس حسین به زانوها می‌رفت. من چون آن بدیدم گفتم: «نِعمَ الجَمَلُ جَمَلُک یا اباعبدِاللهِ.» پیغمبر گفت، علیه السلام: «نِعمَ الراکبُ هو یا عمرُ»

و وی را کلام لطیف است اندر طریقت حق، و رموز بسیار و معاملت نیکو. از وی روایت آرند گفت: «أشفَقُ الاخوانِ عَلَیک دینُکَ.»

شفیق‌ترین برادران تو بر تو دین توست؛ از آن‌چه نجات مرد اندر متابعت دین بود و هلاکش اندر مخالفت آن. پس مرد خردمند آن بود که به فرمان مشفقان بود و شفقت آن بر خود بداند و جز بر متابعت آن نرود و برادر آن بود که نصیحت نماید و در شفقت نبندد. و اندر حکایات یافتم که روزی مردی به نزدیک وی آمد و گفت: «یا فرزند رسول خدای عز و جل مردی درویشم و اطفال دارم مرا از تو قوت امشب می‌باید.» حسین وی را گفت: «بنشین که ما را رزقی در راه است تا بیارند.» بسی برنیامد که پنج صُره بیاوردند از نزد معاویه، اندر هر صره‌ای هزار دینار و گفتند که: «معاویه از تو عذر می‌خواهد و می‌گوید: این قدر در وجه کِهتران صرف فرماید کرد تا بر اثر این، تیمار نیکوتر داشته آید.» حسین رضی الله عنه اشارت کرد که: «بدان درویش دهید.» آن پنج صره بدو دادند و از وی عذرها خواست که: «بس دیر ماندی، و این بس بی خطر عطایی بود که یافتی و اگر ما دانستیمی که این مقدار است تو را انتظار ندادیمی. ما را معذور دار؛ که ما از اهل بلاییم و از همه راحت دنیا باز مانده‌ایم و مرادهای دنیای خود گم کرده‌ایم و زندگانی به مراد دیگران می‌باید کرد.»

و مناقب وی اشهر آن است که بر هیچ کس از امت پوشیده باشد. والله اعلم.