شنبه 3 آذر 1403

رئیسی، نماد ریاست جمهوری اسلامی ایران

وب‌گاه مشرق نیوز مشاهده در مرجع

به گزارش مشرق، کبری آسوپار، فعال رسانه، در کانال تلگرامی خود نوشت:

رئیسی، نماد ریاست جمهوری اسلامی ایران

سید ابراهیم رییسی، نماد احیای مشی فراموش شده‌ی یک رییس‌جمهور اسلامی شد و باقی ماند. «رییس جمهور» عنوان خلاصه شده‌ی جایگاهی است که او و مقاماتی مثل او در ایران دارند، عنوان کامل آن «رییس جمهوری اسلامی ایران» است. همین اسلامی و ایرانی بودن گزاره‌هایی را باید به منش رییس‌جمهور ما نسبت به روسای جمهور سایر کشورها اضافه کند.

آیت‌الله رئیسی از همان ایام تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری نشان داد که می‌تواند نماد خوبی برای این عنوان کامل باشد.

مناظره‌ها را می‌دیدیم، طعن و دروغ و تخریب‌های رقبا و سکوت رییسی را می‌شنیدیم و عصبانی می‌شدیم، اول از اهل تخریب، دوم از خود رئیسی؛ این دومی از این باب که چرا جواب نمی‌دهد؟

طول کشید که مطلع شویم و البته باور کنیم که سکوتش از نابلدی نیست، بلکه نمی‌خواهد جواب بدهد. بار اول انتخابات را باخت. همه‌مان ناراحت شدیم، عصبی شدیم، اما برای رییسی انگار مهم نبود. چنانچه طعن بدخواهان و تمسخر اهل استهزا برایش مهم نبود. گویی تکلیفی بر دوشش بود، انجام داد و به نتیجه دلخواه نرسید و بعد، به رأی مردم احترام گذاشت و هیچ نگفت و به سرکارش بازگشت و همین.

اخلاق انتخاباتی او نمایش بخشی از شایستگی‌اش برای تکیه زدن بر مسند ریاست جمهوری اسلامی ایران بود. بعدها که دوباره نامزد شد و این بار رأی آورد، مشی اخلاقی‌اش بروزهای دیگری هم نشان داد.

اول آنکه، در پیام‌های تسلیت برای شهادت او هم زیاد بیان شد که رسیدن به مناصب بالای دنیایی، رییسی را تغییر نداد. رییسی رییس جمهور با رییسی طلبه‌ی ساده دوران جوانی‌اش و حتی نوجوانی‌اش که در مغازه جانمازفروشی شاگردی می‌کرد، فرقی نداشت. متواضع، آرام، بی تکبر و بی تکلف بود.

دوم آنکه، او از مردم گفت و از مردم رأی اعتماد گرفت و برای مردم کار کرد. «جمهور» در منش و سلوک او نمود داشت و وقتی رأی آورد، فراموش نکرد که چه کسانی او را بر کرسی ریاست‌جمهوری نشانده‌اند.

نشست و برخاست او با مردم بسیار بود و حضور میدانی در دل شهرها و روستاها و گپ و گفت با مردم عادی را نه کاری اضافه و سطح پایین، بلکه وظیفه رییس‌جمهمور می‌دانست. اعتنایی هم به طعن بدخواهان نداشت و رییس‌جمهور را مرکزنشین و پشت میز نمی‌پسندید.

سوم آنکه، حاشیه‌سازی نمی‌کرد. با کلامش آشوب روانی برای جامعه نمی‌ساخت و دنبال دعواهای سیاسی نبود. فقط نه از این رو که کار زیاد فرصت پرداختن به این قبیل امور را باقی نمی‌گذاشت، بلکه اهل حاشیه و غوغازیستی و مجادله سیاسی نبود. همین امر دوران ریاست جمهوری حدوداً سه ساله‌ی او را به دورانی آرام به لحاظ فضای رسانه‌ای و فضای روانی جامعه تبدیل کرده بود.

چهارم آنکه، ولایت و ولایت‌مداری برای رییسی یک کلیدواژه شعاری و رسمی نبود، در واقع امر خود را مطیع ولی‌فقیه می‌دانست. شعارش را نمی‌داد، اما عمل می‌کرد و رودروی رهبر نایستاد.

پنجم آنکه، اهل کار بود، اهل پیشبرد امور؛ گویی خسته نمی‌شد! کار نمایشی نمی‌کرد و دنبال کار واقعی بود.

ششم آنکه دنبال فخرفروشی از اقداماتش نبود و ابایی نداشت بگوید طرحی که افتتاح می‌کند، در دوران قبل از ریاست‌جمهوری او کلید زده شده است. وقتی هر چه می‌کرد را وظیفه می‌دانست، چه جای فخرفروشی یا منت‌گذاری؟!

یقیناً با تأمل بیشتر و در فرصتی آرام‌تر می‌توان ویژگی‌های اخلاقی بیشتری را در رییسی برشمرد که نشان می‌دهد او شایسته مقامی بود که داشت، اما فی‌الحال در این روزها بهت و اندوه همین‌قدر بماند. حیات دنیوی رئیسی به پایان رسید، اما چراغی را روشن کرد که یادمان نرود یک مسئول در دولت اسلامی چگونه باید باشد.

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.