سه‌شنبه 6 آذر 1403

رئیس جمهور «تهرانی» ها!

وب‌گاه الف مشاهده در مرجع
رئیس جمهور «تهرانی» ها!

روزنامه سازندگی نوشته است: «اکنون با انصراف صدر و عدم ثبت‌نام عارف و نیز مجید انصاری، (نامزد مورد حمایت سید‌حسن خمینی) می‌توان گفت، او نامزد اصلی جبهه اصلاحات است؛ گرچه مسعود پزشکیان هم مورد حمایت بخشی از بدنه شهرستانی جبهه اصلاحات است»

شاید کمی سخت گیری به نظر بیاید اما استفاده از تعبیر «شهرستانی» در نوشته این روزنامه حامل معنایی است که فراتر از انگیزه و خواست نویسنده می رود. معنایی که حتی وحدت افراد درون یک جریان سیاسی را هم تحت الشعاع خود قرار می دهد.

«شهرستان» کجاست؟ جواب مورد انتظار: هر جایی غیر از «شهر» تهران «شهرستان» است.

اما استفاده کنندگان از این تعبیر از یاد می برند که متاسفانه تهران پر از «شهرستانی» است! در واقع همه اهالی این کلانشهر، شهرستانی هستند چون خودشان یا یکی دو نسل پیشترشان از جایی غیر از تهران به پایتخت آمده اند و در غیر این صورت، یعنی در صورت مهاجر نبودن نیز، جد اندر جد باز هم اهل «شهرستان» تهران هستند و جالب اینجاست که نامزد مطلوب این روزنامه برای ریاست جمهوری خودش یک شهرستانی است.

با این حساب «شهرستان» یک «دال» میان تهی است.

اما میان تهی بودن این دال مانع از آن نیست که کنش تمایزطلبانه و فرادستانه و تسلط خواهانه پایتخت نشینان یا اهالی شهرستان تهران ازحرکت بازایستد. از قضا مانند بسیاری دیگر از تصویرسازی های توخالی در اینجا هم این تمایز و تسلط، قدرت خود را نه از واقعیت که از توهم و برساخته هایی بی پشتوانه می گیرد.

چنانکه گفته شد این تعبیر فراتر از خواست و انگیزه نویسنده، بازتابی سیاسی می یابد. نوعی «لغزش فرویدی» در قلم و زبان نویسنده سازندگی رخ داده که بر اساس آن تمایلات و احساسات پنهانی که در عرصه خودآگاه همواره سرکوب شده اند به دلیل فعال بودن در ناخودآگاه، ناگهان در زبان و قلم لغزیده اند و آشکار شده اند و البته که خالی از معنایی سیاسی نیستند.

چه می خواهیم بگوییم؟ همان چیزی که از عموم مردم در کوچه و خیابان می شنویم: ایران فقط تهران نیست. تهران، تنها شهر و شهرستان ایران نیست. آن دسته از بازیگران عرصه سیاست که تصوری غیر از این دارند قافیه را از پیش باخته اند. عجیب است که تجربه های مکرر شکست نامزدهای بی توجه به این حقیقت هنوز نتوانسته به اندازه کافی درس آموز باشد.

رییس جمهور در تهران مستقر است اما نیازمند رای از همه ایران است. آن نامزدی مورد اقبال همه مردم قرار می گیرد که بتواند خود را نماینده همه آن ها معرفی کند نه آنکه دلخوش به «بدنه تهرانی» رای دهندگان باشد.