دوشنبه 5 آذر 1403

رفتارهای زشت رمال افغانستانی به بهانه درمان زنان نازا

وب‌گاه عرشه آنلاین مشاهده در مرجع
رفتارهای زشت رمال افغانستانی به بهانه درمان زنان نازا

25 ساله در حالی که بیان می کرد یک رمال کثیف با چرب زبانی فریبش داده، اشک ریزان درباره ماجرای تاسف بار خود را در یکی از کلانتری های مشهد بازگو کرد. 25 ساله در حالی که بیان می کرد یک رمال کثیف با چرب زبانی فریبش داده، اشک ریزان درباره ماجرای تاسف بار خود را در یکی از کلانتری های مشهد بازگو کرد. وی به افسر دایره اطلاعات و امنیت کلانتری گفت:3 سال از آغاز زندگی مشترکم گذشته بود که دوبار...

25 ساله در حالی که بیان می کرد یک رمال کثیف با چرب زبانی فریبش داده، اشک ریزان درباره ماجرای تاسف بار خود را در یکی از کلانتری های مشهد بازگو کرد.

وی به افسر دایره اطلاعات و امنیت کلانتری گفت:3 سال از آغاز زندگی مشترکم گذشته بود که دوبار باردارشدم اما متاسفانه به دلایل مختلفی فرزندانم در دوران جنینی سقط شدند. این موضوع تاثیر زیادی بر روح و روانم گذاشت و مرا درگیر ماجراهای دیگری کرد چرا که احساس می‌کردم دیگر نمی توانم صاحب فرزند شوم.

و ادامه داد: حتی نگاه های دیگران آزارم می داد و زمانی که اطرافیان درباره بارداری از من سوال می کردند، از پاسخ طفره می رفتم تا این که یکی از همسایگانم از ماجراهای عجیب و باورنکردنی یک رمال تبعه افغانستان برایم سخن گفت و ادعا کرد آن رمال هر نوع بیماری را مداوا می کند! به طوری که می گویند دست او سبک است و هر اقدامی که انجام می دهد بلافاصله به نتیجه می‌رسد! این بود که من هم وسوسه شدم تا به سراغ آن رمال بروم شاید بتواند نازایی مرا درمان کند!

زن 25ساله گفت: آن قدر از این رمال حقه‌باز تعریف و تمجید کردند که دیگر تردیدی برایم باقی نماند و به نشانی او در بولوار شهید آوینی رفتم. آن رمال، مادرش را با یک دستگاه کارت خوان در ورودی منزل نشانده بود تا مشتریانش ابتدا کارت بکشند و بعد وارد منزل شوند. خلاصه وقتی مشکلم را با او در میان گذاشتم چنان با چرب زبانی فریبم داد که همه ادعاهای او را باور کردم چرا که مدعی بود من به خاطر گرفتگی یکی از عروقم باردار نمی شوم و باید «رگ نازایی» مرا باز کند! او با این ترفند 4جلسه مرا به منزلش کشاند و من هم با اجازه شوهرم به آن جا رفتم تا مشکل بارداری ام حل شود! ولی هر بار رفتارهای کثیف شیطانی او آزارم می داد به گونه‌ای که حتی از بیان آن شرم دارم! ولی وقتی برای پنجمین بار نزد او رفتم دیگر نتوانستم رفتارهای زشت او را تحمل کنم. به همین خاطر ماجرا را برای همسرم بازگو کردم که او نیز بسیار ناراحت شد و به همراه یکدیگر به منزل آن رمال کثیف رفتیم. آن جا بود که برخی از همسایگان رازهای تکان دهنده ای را از آن مرد افغانستانی بازگو کردند و شوهرم نیز بلافاصله با پلیس110 تماس گرفت تا چهره واقعی این مرد حیله گر برای مردم و اهالی محل آشکار شود.

--> هم اکنون دیگران می خوانند

بیشتر بخوانید

رفتارهای زشت رمال افغانستانی به بهانه درمان زنان نازا 2