رمضان؛ فرصتی برای استغفار و آمرزش
یک کارشناس مذهبی تأکید کرد که رمضان فرصت مناسبی برای بندگان است تا از پروردگار الهی طلب استغفار کنند.
حجت الاسلام والمسلمین مهدی یعقوبی گیلانی بیان کرد: امام زین العابدین میفرمایند: «مردی با خانواده خود سوار کشتی شد. در میان راه، دریا به حرکت آمد و کشتی شکست و از سرنشینان آن جز همسر آن مرد کسی نجات نیافت. زن بر تخته پارهای قرار گرفت و موج دریا وی را به یکی از جزیرههای اطراف دریا برد. در آن جزیره مرد راهزنی زندگی میکرد که هر حرامی را مرتکب میشد و به هر کار زشتی دست میزد. ناگهان آن زن را بالای سر خود دید به او گفت: آدمیزادی یا پری؟ زن گفت: آدمم. آن مرد دیگر سخنی نگفت، برخاست و با زن درافتاد و قصد کرد با او درآمیزد. زن بر خود لرزید. راهزن سبب وحشت و ترس آن را پرسید. آن زن با دست اشاره کرد و گفت: از خدا میترسم. راهزن گفت: تاکنون چنین عملی مرتکب شدهای؟ زن پاسخ داد: به عزتش سوگند، هرگز به چنین عملی دامن آلوده نکردهام.
مرد راهزن گفت: با این که تو مرتکب چنین عمل خلافی نشدهای از خدا میترسی، در حالی که من این کار را به زور به تو تحمیل میکنم، به خدا قسم من برای ترس از حق سزاوارتر از تو هستم.
راهزن پس از این جرقه بیدار کننده برخاست و در حالی که همتی به جز توبه نداشت به نزد خاندان خود روان شد. در راه به عابدی برخورد و به عنوان رفیق راه با او همراه گشت، آفتاب، هر دوی آنان را آزار میداد، عابد به راهزن جوان گفت: دعا کن تا خدا به وسیله ابری بر ما سایه افکند وگرنه آفتاب، هر دوی ما را از پای خواهد انداخت.
جوان گفت: من در پیشگاه خدا برای خود حسنهای نمیبینم، تا جرأت کرده از حضرتش طلب عنایت کنم. عابد گفت: پس من دعا میکنم و تو آمین بگو. جوان پذیرفت پس عابد دعا کرد و جوان آمین گفت. در همان لحظه ابری بر آنان سایه انداخت و هر دو در سایه ابر، بسیاری از راه را رفتند. تا به جایی رسیدند که باید از هم جدا میشدند، همین که از یکدیگر جدا شدند ابر بالای سر جوان قرار گرفت.
عابد گفت: تو از من بهتری؛ زیرا دعا به خاطر تو به اجابت رسید، اینک داستانت را به من بگو. جوان ماجرای برخورد خود را با آن زن گفت. عابد به او گفت: به خاطر ترسی که از خدا به دل راه دادی تمام گناهانت بخشیده شد، سپس مواظب باش اینک بنگر که در آینده نسبت به خداوند چگونه خواهی بود.
این کارشناس مذهبی تصریح کرد: یک لحظه به خود آمدن یک راهزن و یک گنهکار سبب شد که خداوند درهای رحمت و مغفرتش را به روی او باز نماید. عزیزان روزه دار این لطف خداوند فقط برای آن راهزن نیست بلکه برای همه این هشت میلیارد نفر کره خاکی است پس همه عالم باید به دنبال مغفرت الهی باشند.
مغفرت اجزایی دارد
حجتالاسلام یعقوبی گیلانی ادامه داد: در این ماه عزیز، ما باید به دنبال مغفرت الهی باشیم. خوب حالا به این سوال خود میپردازیم که هر دربی کلیدی دارد و با کلیدی باز میشود که برای خودش باشد، حال باید این سوال را پرسید که «کلید مغفرت الهی» چیست؟
استغفار کلید مغفرت
این کارشناس مذهبی با ذکر حدیثی از پیامبر (ص) مطرح کرد: حدیثی از نبی مکرم اسلام دیدم که ایشان فرمودهاند: «اِنَ اللَهَ تَعَالَی یَغفِرُ لِلمُذنِبِینَ اِلَا مَن لَا یُرِیدُ أَن یُغفَرَ لَهُ» «یک روز پیامبر به اصحابش این طور فرمود که خدای متعال گناهکاران را میآمرزد، مگر آن کسی را که خواسته نیامرزد.» بعد اصحاب سوال میکردند: «قَالُوا یَا رَسُولَ اللَهِ مَنِ الَذِی یُرِیدُ أَن لَا یُغفَرَ» «آن کسی که خدای متعال میخواهد او را نیامرزد کیست؟»
«لَهُ قَالَ مَن لَا یَستَغفِر» «آن کسی که استفغار نمیکند.»
پس، استغفار کلید در توبه و مغفرت است. با استغفار میشود آمرزش الهی را به دست آورد. استغفار، این قدر اهمیت دارد و استغفار، یعنی طلب مغفرت از خدا.
معنای استغفار
او ادامه داد: استغفار، یعنی طلب مغفرت و آمرزش الهی برای گناهان. این استغفار اگر درست انجام گیرد، باب برکات الهی را به روی انسان باز میکند. گناه، میان ما و رحمت و تفضلات الهی، حجاب میشود. استغفار، این حجاب را بر میدارد و راه رحمت و تفضل خدا به سوی ما باز میشود. این، فایده استغفار است.
دو مانع جدی برای استغفار
حجتالاسلام والمسلمین یعقوبی گیلانی تصریح کرد: یک مطلب این است که اگر بخواهیم استغفار - این نعمت الهی - را به دست بیاوریم، دو خصلت را باید از خودمان دور کنیم:
مانع اول: غفلت
غفلت یعنی انسان به کلی متوجه و متنبه نباشد که گناهی از او سر میزند؛ مثل بعضی از مردم حالا عرض نمیکنم بسیاری - کار به کم و زیادش ندارم - ممکن است در بعضی از جوامع کمتر باشند. به هر حال، این نوع آدمها در دنیا و در میان افراد انسانهایی هستند که غافلند و گناه میکنند؛ بدون اینکه متوجه باشند خلافی از آنها سر میزند. فرد دروغ میگوید، توطئه میکند، غیبت میکند، ضرر میرساند، شر میرساند، ویرانی درست میکند، قتل مرتکب میشود، برای انسانهای گوناگون و بیگناه پاپوش درست میکند، در افقهای دورتر و در سطح وسیعتر، برای ملتها خوابهای وحشتناک میبیند، مردم را گمراه میکند، اصلاً متنبه هم نیست که این کارهای خلاف را انجام میدهد. اگر کسی به او بگوید که گناه میکنی، ممکن است از روی بی خیالی، قهقههای هم بزند و تمسخر کند: گناه؟ چه گناهی!
بعضی از این افراد غافل، اصلاً به ثواب و عقاب عقیدهای ندارند. بعضی به ثواب و عقاب هم عقیده دارند، اما غرق در غفلتند و اصلا ملتفت نیستند که چه کار میکنند.
او بیان کرد: اگر در زندگی روزمره خودمان قدری ریز کنیم، خواهیم دید که بعضی از حالات زندگی ما شبیه حالات غافلان است غفلت، دشمنی بسیار عجیب و خطر بزرگی است شاید واقعاً برای انسان هیچ خطری بالاتر و هیچ دشمنی بزرگتر از غفلت نباشد و بعضیها این طور هستند. زیرا انسان غافل هرگز به فکر استغفار نمیافتد.
او با بیان شعری درباره غفلت گفت:
به غفلت رفت عمر نازنینم
هوای نفس، گشته همنشینم
به جای آنکه پا برعرش کوبم
گنه کوبید بر خاک زمینم
گناهانم شده سد نگاهم
که حتی پیش پایم را نبینم
مانع دوم: غرور
حجت الاسلام یعقوبی گیلانی مطرح کرد: مانع دوم، غرور است. اندک کار کوچکی که انسان انجام میدهد، مغرور میشود. در تعبیرات دعا و روایت داریم که «الاغترار باللَه». در دعای چهلوششم صحیفه سجادیه میفرماید: «و الشقاء الأشقی لمن اغتر بک» بالاترین شقاوتها، متعلق به کسی است که به تو مغرور شود.
کسی که مغرور میشود - به تعبیر این روایت - دچار حالت «اغترار باللَه» میگردد. غرور، اینگونه است. مغرور، خیلی دور از آبادی است، خیلی دستش کوتاه از رهایی و سلامتی است. چرا؟ بهخاطر این که اندک کار کوچکی که انجام داد، دو رکعت نمازی که خواند، مثلاً خدمتی برای مردم انجام داد، پولی در فلان صندوق انداخت یا کاری در راه خدا انجام داد، فوراً مغرور میشود که ما دیگر پیش خدای متعال، کار خودمان را درست کردیم و حساب خودمان را ساخته و پرداخته نمودیم و احتیاج به چیزی نداریم! این را به زبان نمیآورد، اما در دل او اینگونه میگذرد.
راه مبارزه با غفلت و غرور
او اظهار کرد: حال که با این دو مانع آشنا شدیم باید به مبارزه بپردازیم و این موانع را کنار بزنیم..
در گام اول مبارزه باید «بیدار» شد.
یقظه منزل خروج از غفلت
انسان غافل هرگز به فکر استغفار نمیافتد. اصلا به یادش نمیآید که گناه میکند. غرق در گناه است؛ مست و خواب است و واقعاً مثل آدمی است که در خواب حرکتی انجام میدهد؛ لذا اهل سلوک اخلاقی، در بیان منازل سالکان در مسلک اخلاق و تهذیب نفس، این منزل را که انسان میخواهد از غفلت خارج شود منزل " یقظه" یعنی بیداری میگویند.
تقوا نقطه مقابل غفلت
او ادامه داد: بعد از اینکه فرد غافل بیدار شد باید به میدان جنگ با غفلتها وارد شود. یعنی باید دقیقاً طرف مقابل غفلت قرار گیرد.
آیا میدانید نقطه مقابل غفلت چیست؟
در اصطلاحات قرآنی، آن چیزی که نقطه مقابل این غفلت است، تقواست. تقوا، یعنی بههوش بودن و دائم مراقب خود بودن. اگر از آدم غافل دهها گناه سر میزند و اصلاً حس نمیکند که گناه کرده است؛ آدم متقی، درست نقطه مقابل اوست. اندک گناهی هم که میکند، فوراً متذکر میشود که گناه کرده است و به فکر جبران میافتد.
«اِنَ الَذِینَ اتَقَوا اِذَا مَسَهُم طَائِف مِنَ الشَیطَانِ تَذَکَرُوا فَاِذَا هُم مُبصِرُونَ».
به مجرد این که شیطان از کنارش عبور میکند و باد شیطان به او میخورد، فوراً حس میکند که شیطانزده شده و دچار اشتباه و غفلت گردیده است؛ «تذکروا»: به یاد میافتد. «فاذا هم مبصرون»؛ چنین آدمی، چشمش باز است.
این کارشناس مذهبی یادآور شد: عزیزان اگر تقوا آمد دیگر غرور هم جایی برای پر و بال پیدا کردن ندارد، اینجا دیگر غرور جایی برای نفس کشیدن ندارد.
باشگاه خبرنگاران جوان فرهنگی هنری قرآن و عترت