شنبه 25 اسفند 1403

رنج‌آورترین «کاش»؛ به بهانه پویش «نه به تصادف»

وب‌گاه فرارو مشاهده در مرجع
رنج‌آورترین «کاش»؛ به بهانه پویش «نه به تصادف»

«این حجم از تردد با خودرو را جدای سوخت ارزان ناشی از کاستی‌های حمل و نقل ریلی هم باید دانست و کاش دولت بیش از هر مقوله دیگر به بهبود و توسعه حمل و نقل ریلی بیندیشد چه در رفت وآمد‌های شهری و چه بین‌شهری. نه به تصادف، آری به زندگی و کاهش آمار مفت‌ترین نوع مرگ است که بازماندگان را در مغاکی هول‌ناک رها می‌کند و جز کاش و افسوس برجای نمی‌گذارد.»

مهرداد خدیر طی یادداشتی در روزنامه هم میهن نوشت: همه می‌میرند و از مرگ گریز و گزیری نیست و این گزاره با نگاه‌های متفاوت به زندگی دست‌خوشِ تغییر نمی‌شود. به تعبیر سهراب سپهری «اگر مرگ نبود دست ما پی چیزی می‌گشت» و با این نگاه نقش مرگ را در معنی‌بخشی به زندگی یادآور می‌شود.

این نوشته اما درباره مرگ در معنی کلی آن نیست تا بگویم چقدر با این سخن هایدگر موافقم که «انسان موجود معطوف به مرگ است» یا دیگران که گفته‌اند تمام زندگی تلاش برای غلبه بر مرگ است و چون می‌دانیم میراییم تقلا می‌کنیم اگرچه با نگاه تلخ صادق هدایت حاصل این دویدن هرگز نرسیدن است.

با این همه یک نوع خاص از مرگ در دنیای معاصر رنج‌آورتر است و غلبه بر سوگ آن دشوارتر و آن مرگ در پی سانحه رانندگی است.

چون مرگ به خاطر بیماری یا کهولت سن را می‌توان به طبیعت یا تقدیر الهی نسبت داد. اگرچه دلتنگی برای رفتگان چاره ندارد اما نوبت به این نوع مرگ که می‌رسد با «کاش» هایی روبه‌روییم که کنار آمدن با فقدان را دشوارتر می‌کند.

یکی از بهترین آثار درباره درمان سوگ و فقدان با شاخص‌ترین محتواها کتاب «رنج و التیام» نوشته دکتر ویلیام وُردن است و چون با ترجمه زیبا و روان روزنامه‌نگار صاحب‌سبک ایرانی - محمد قائد - به پارسی برگردانده شده به‌رغم مضمون تلخ، خواندنی‌تر و شیرین‌تر از کار آمده و دست خواننده را می‌گیرد و نکاتی کاربردی را برای غلبه بر فقدان و کنار آمدن با سوگ در اختیار قرار می‌دهد.

با این همه این کتاب هم وقتی به مرگ‌های ناشی از تصادف یا خودکشی می‌رسد تضمین قطعی نمی‌دهد. در فقره خودکشی به خاطر «شرم» ی است که خانواده یا دوستان و بستگان را می‌آزارد و احساس گناه می‌کنند ولو عزیزشان با افسردگی حاد دست به گریبان بوده باشد اما در خودکشی هم می‌توانند خود را این‌گونه التیام دهند که تصمیم خود او بوده و باورمندان دینی که آن را گناه می‌دانند برای درگذشته طلب عفو و رحمت کنند یا وقتی به یاد آورند که برخی از مشاهیر هم بدین‌گونه خودخواسته با جهان، وداع کردند خود را آرامش و تسلا دهند.

در خودکشی هم «کاش» چنین کرده یا نکرده یا چنین گفته یا نگفته بودم به ذهن آدمی چنگ می‌زند اما نه به قوت مرگِ ناشی از تصادف.

اینجا نه می‌توان خود را آرامش داد که هر چه توانستیم کوشیدیم یا پیمانه چو پر شود چه بغداد و چه بلخ یا خواستِ خدا بود چون کافی بود در آن لحظه خاص اتفاق دیگری رقم می‌خورد و وقتی آمار تصادفات با دیگر کشورها مقایسه می‌شود روشن است که اگرچه همه می‌میریم اما تمام شدن عمر طبیعی یا وداع با زندگی به خاطر بیماری یا جنگ قابل توجیه است و با تصادف، نه. چون می‌توانست و نمی‌بایست رخ ندهد و داده و آن «کاش» درمان این سوگ را در فقرات متفاوت فقدان شاق‌تر می‌کند.

در تبلیغات بر مثلث «راننده، خودرو و جاده» به عنوان عوامل اصلی تصادفات منجر به مرگ و جرح تأکید می‌شود. برخی هم معتقدند مهم‌ترین عامل، انسانی است ولو خودروها و جاده‌ها از کیفیت لازم برخوردار نباشند زیرا باز راننده باید بیشتر دقت و مراعات کند.

در تعریف جهانی اما نه با یک مثلث که با مربعی روبه‌رو هستیم و ضلع چهارم همانا «پلیس و علائم راهنمایی و رانندگی» است. چراکه نقش پلیس تنها در صدور برگ جریمه نیست بلکه راهنمایی هم از وظایف مصرح آن است.

جدا شدن پلیس راهنمایی و رانندگی از مدیریت شهری و قرار گرفتن زیر نظر نیروی انتظامی دست این پلیس تخصصی را از دخالت و مدیریت در این عرصه کوتاه کرده درحالی‌که تفاوت وظایف پلیس راهنمایی و رانندگی با کلانتری‌ها امری واضح است.

نکته مهم دیگر ضرورت تفکیک استان‌ها و تلفات عابران پیاده و راکبان موتورسیکلت است تا بتوان به نتایج مفیدتری دست یافت.

این حجم از تردد با خودرو را جدای سوخت ارزان ناشی از کاستی‌های حمل و نقل ریلی هم باید دانست و کاش دولت بیش از هر مقوله دیگر به بهبود و توسعه حمل و نقل ریلی بیندیشد چه در رفت وآمدهای شهری و چه بین‌شهری.

نه به تصادف، آری به زندگی و کاهش آمار مفت‌ترین نوع مرگ است که بازماندگان را در مغاکی هول‌ناک رها می‌کند و جز کاش و افسوس برجای نمی‌گذارد.

از میان اخبار

پیک عفونت‌های تنفسی در نوروز 1404

سم خاموش در مغز‌ها و خشکبار مانده

نرخ دیه سال 1404 اعلام شد

«دلبر» به «کلسی ویروس» مبتلا شد