روایت اندیشکده آمریکایی از وضعیت فلاکتبار اپوزیسیون ایران
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، این اندیشکده مینویسد: برخی تحلیلگران گفته بودند تغییر رژیم در ایران به سرعت به وقوع خواهد پیوست، اما بعد از پنج ماه معلوم شد اپوزیسیون نیازمند فرماندهی مرکزی است. پس از گذشت قریب به پنج ماه، نیروهای اپوزیسیون از به وجود آوردن رهبری و مشارکت معنادار در صحنه جنبش بازماندهاند. گروههای اپوزیسیون جمهوری اسلامی را میتوان به شش گروه کلی تقسیم کرد:...
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، این اندیشکده مینویسد: برخی تحلیلگران گفته بودند تغییر رژیم در ایران به سرعت به وقوع خواهد پیوست، اما بعد از پنج ماه معلوم شد اپوزیسیون نیازمند فرماندهی مرکزی است. پس از گذشت قریب به پنج ماه، نیروهای اپوزیسیون از به وجود آوردن رهبری و مشارکت معنادار در صحنه جنبش بازماندهاند.
گروههای اپوزیسیون جمهوری اسلامی را میتوان به شش گروه کلی تقسیم کرد: گروههای اتنیکی، ملیگرایان، سلطنتطلبان، چپگرایان، مسلمانان ترقیخواه و مجاهدین. اما حتی در داخل خود این گروهها، میزان بالایی از تنوع ایدئولوژیک وجود دارد.
اپوزیسیون همچنین از چهرههای متعددی تشکیل شده که لزوما با هیچ حزب و گروه نامبرده همسو نیستند صداهای مخالف آنقدر زیادند که از شمار خارجاند. تمامی این گروهها مدت مدیدی است که گرچه در مخالفت با رژیم یکرنگ هستند، اما هم در داخل و هم با یکدیگر، دچار عدم هماهنگیاند. اختلافات این گروهها در ساماندهی وضعیت بغرنج فعلی و تطبیق راهبردها با شرایط موجود، مانعی بر سر راه همبستگی است.
گرچه گروههای اپوزیسیون در ایران همواره در درخواست برای سرنگونی رژیم همصدا بودهاند، اما به نظر میرسد که در چگونگی این سقوط اختلاف نظر دارند و این اختلافنظرات در اعتراضات اخیر پررنگتر شده است.
در سازماندهی و رهبری اعتراضات اخیر در ایران، اپوزیسیون دیر وارد عمل شد و از جنبش مردمی چندین و چند گام عقب افتاد؛ این «پدیده» بر دو کاستی طولانیمدت اپوزیسیون ایران تاکید دارد: اختلافنظرات در داخل گروهها و احزاب و میان آنها، باعث ناهماهنگی در اقدامات داخل و خارج ایران است. چنین اختلافاتی هر اقدام گروههای اپوزیسیون را برای تشکیل رهبری در ایران که قادر به پیش بردن جنبش مردمی در این کشور باشد، ناکام میگذارد.
این نقص در هماهنگی معلول چند علت است: از یکسو گروههای اپوزیسیون ایران به وسیله ایدئولوژی خودشان محدود شدهاند. مثلا سازمان مجاهدین خلق خود را تنها سازمانی میداند که میتواند متولی آینده ایران باشد و در نتیجه، نیازی به اتحاد با دیگر نیروها یا حتی تلاش برای هماهنگی با آنها در اعتراضات نمیبیند. این در حالی است که این سازمان در اعتراضات اخیر ایران چیزی در چنته نداشته و شاهدی مبنی بر این که حتی یک شعار به نفع این گروه در اعتراضات اخیر سر داده شده باشد، وجود ندارد.
از سوی دیگر، شکاف و تفرقه انداختن در اپوزیسیون ایران گوشهای از راهبرد جمهوری اسلامی برای کاهش تاثیرگذاری اپوزیسیون است. اختلاف انداختن در بین این گروهها یکی از شیوههای معمول رژیم است. جمهوری اسلامی همچنین در جریان اعتراضات اخیر به روایتی متوسل شده که معترضان را «تجزیهطلب» میخواند و با همین کار برخی گروههای اپوزیسیون از جمله گروههای اتنیکی را از بقیه گروه جدا کرده و به انزوا رانده است. گرچه گروههای اپوزیسیون اتنیکی خود با هم متحدند، اما هماهنگی در سطح گسترده و با سایر گروههای اپوزیسیون در حال حاضر واقعیتی کمی دور از دسترس به نظر میرسد.
اذعان درست اندیشکده آمریکایی بر بیپایگاه بودن سازمان تروریستی منافقین در ایران، در حالی است که این گروهک، تازه جزو تشکیلاتیترین و پرخرجترین گروه در میان گروهکهای ضدانقلاب بهشمار میرود و دیگر گروهکها نیز حال و روز بهتری ندارند!
منبع: کیهان