روایت جلوگیری شاعر از چاپ اشعار عاشقانهاش؛ جای خالی «لوح» رضا امیرخانی

رضا احسانپور میگوید از ناشر کتابش خواسته آن را تجدیدچاپ نکند، چون سالها از انتشار آن گذشته و او حالا دیگر طور دیگری به شعر نگاه میکند و خودش را نسبت به عمر مخاطبان مسئول میداند.
رضا احسانپور میگوید از ناشر کتابش خواسته آن را تجدید چاپ نکند، چون سالها از انتشار آن گذشته و او حالا دیگر طور دیگری به شعر نگاه میکند و خودش را نسبت به عمر مخاطبان مسئول میداند.
خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ جواد شیخ الاسلامی: رضا احسانپور متولد 10 مرداد 1364، نویسنده، شاعر، طنزپرداز، مدرس دانشگاه و پژوهشگر حوزه هنر و ادبیات است. از احسانپور تا امروز آثاری همچون «خندههای امپراتور» مجموعهشعر طنز در نشر هزاره ققنوس، «چوپان معاصر» مناجات طنز در انتشارات سروش، «چه حرفها» غزلهای عاشقانه در انتشارات فصل پنجم، «شصت در چهار» مجموعهرباعی طنز نوجوان در انتشارات کتاب چرخ فلک، «یارو» مجموعهنثر طنز در انتشارات قو، «من و حافظ» در نشر نون، «نخند» در انتشارات فصل پنجم، «یک وجب روغن» در نشر آرما و «شعریکاتور» در نشر اقلیما منتشر شده است.
به بهانه تولد احسانپور، سراغش را گرفتیم و از فعالیتهای اخیرش پرسیدیم. اینکه این روزها مشغول چه کاری است؟ کتابی در دست چاپ دارد یا نه؟ و اینکه چرا مدتی است بازار نشر از مجموعهشعر طنز خالی است؟
مشروح این گفتگو در ادامه میآید؛
* مدتی است از شما کتاب شعر طنز منتشر نشده است. این روزها چه میکنید؟
کتاب تازهای نه ولی کتابهایم به چاپهای بالاتر رسیده است. آخرینش مجموعه شعر طنز «خندههای امپراتور» است که به چاپ دهم رسید.
این روزها تمرکزم روی تحصیل است؛ دانشجوی دکتری رشته پژوهش هنر هستم. البته آثار آماده انتشار هم دارم؛ هم مجموعهغزل عاشقانه، هم شعر طنز و یک رمان. با این همه دست نگه داشتهام تا پختهتر شوند و مناسب انتشار باشند. چون معمولاً شوق افراطی به انتشار باعث میشود آثار نهچندان خوب هم در پرونده کاری شاعر و نویسنده وجود داشته باشد. میخواهم گرفتار این آفت نشوم.
* آخرین کتابی که چاپ کردید کدام کتاب است؟
آخرین کتابم «شصت در چهار»، یک مجموعهرباعی طنز نوجوان است که انتشارات چرخ و فلک آن را منتشر کرده است.
* درباره مجموعهشعر عاشقانهای که گفتید آماده انتشار است صحبت کنیم. چه تفاوتی با کتاب «چه حرفها» دارد؟
کتاب «چه حرفها» اولین کتابی بود که از من منتشر شد و تا چاپ سوم هم رفت، ولی از ناشر خواستم دیگر آن را منتشر نکند. چون به زعم خودم و اقرار خیلی از دوستان، زبان شعرم طی این سالها خیلی متفاوتتر از آنچه بود، شده است. به گمانم تاریخ مصرف شعرهای آن کتاب تمام شده بود. من از سال نود و یک تا امروز، همچنان در کنار طنز، غزل جدی را هم دنبال میکردم و شعرم تغییر و تحولات زیادی داشته است. غزل آنقدر برای من جدی است که شاید بتوان گفت طنز را در کنار آن جلو بردهام ولی خب به جهت فضای خاص طنز و اقبال به آن، بیشتر به طنزپرداز شناخته میشوم.
من در غزل جدی پرکارتر هستم ولی آنها را چاپ نکردم. جسته و گریخته در فضای مجازی منتشر میکنم یا برای اساتید میفرستم تا بازخورد بگیرم. مجموعه غزل آماده انتشاری که دارم را یکی دو بار با ناشران مختلف تا مرحله صفحهبندی هم پیش بردیم ولی باز هم دست نگه داشتم تا بیشتر روی شعرها وقت بگذارم و کار کنم. شاید امسال یا اوایل سال آینده منتشرش کنم.
* تصمیمی که برای کتاب «چه حرفها» گرفتید جسورانه و جالب بود. البته خود من هم که کتاب اولم را ده سال پیش چاپ کردم، امروز نگاه خیلی متفاوتی به آن کتاب دارم؛ با اینهمه هنوز در آن کتاب شعرهایی هستند که دوستشان داشته باشم. چه شد تصمیم گرفتید این کتاب را دیگر چاپ نکنید؟ سخت نبود؟
یک مؤلف درباره عمر و زندگی مخاطبش مسئول است. اگر من اثری داشته باشم که امروز دیگر مورد پسند خودم نباشد، چرا باید منتشرش کنم؟ حتی اگر پرمخاطب باشد. به همین دلیل برای من تصمیم سختی نبود.
البته بگویم که از یازده کتابی که دارم بعضی هم دیگر توسط ناشران منتشر نمیشود؛ مثلاً ناشر تغییر رویه داده و دیگر کار طنز چاپ نمیکند یا مثلاً ناشر با مشکلات مالی مواجه شده و میخواسته تیراژهای خیلی پایین بزند و من اجازه ندادهام. این اواخر است که کتابهای من زیر هزار نسخه منتشر شده وگرنه تمام کتابهایم هر بار با تیراژ هزار و دو هزارتا چاپ شده است. در این چند سال اخیر که اوضاع کاغذ و نشر، پریشان شده است، راضی شدم به اینکه کتابها زیر هزار نسخه چاپ شود. البته در همین شرایط هم کمترین چاپ، پانصد جلد بوده است.
* با این توصیفها، اگر مجموعهغزل جدید منتشر شود، با کتاب اولتان خیلی متفاوت خواهد بود.
بله. به نظرم مخاطبان با شاعری متفاوت از آنچه تاکنون از من در ذهن داشتهاند مواجه میشوند.
* شعرها در زبان و حال و هوا و مضمونپردازی و... چه تفاوتی با شعرهای «چه حرفها» دارد؟
خیلی فرق کردهاند؛ به هرحال در این سالها بیشتر شعر خواندم و با اساتید زیادی همنشین شدم. همین مجموعه آماده انتشار را دو تن از استادان بهنام خواندند و نقدهای جدی روی آن نوشتند و من با جان و دل پذیرفتم. در این سالها که تصمیم به چاپ شعرها داشتم، خیلی از شعرها را کنار گذاشتم و شعرهای جدید به آن اضافه کردم. هنگامی که به صورت عالمانه و نه صرفاً لذتگرایانه سراغ شعر میرویم، اتفاقهای خوبی میافتد. ضمناً هرچه سن بیشتر میشود، دغدغههای جدیدتری به وجود میآید و آدم تجربه زیستههای متنوعتری پیدا میکند و همه اینها در اثر هم متبلور میشود.
* یکی از دغدغههای شما در تمام این سالها، طنز بوده است. خود شما هم چند وقتی است که کتاب شعر طنز چاپ نکردهاید. چرا ما خبری از انتشار مجموعهشعر طنز نمیشنویم؟ خود شما مجموعهشعر طنز آماده انتشار دارید؟
بله، مجموعهشعر طنز آماده انتشار هم دارم. سوای شعر عاشقانه، من چند سال است که روی دو عرصه تمرکز کردهام؛ یکی طنز دینی است و دیگری هم حوزه نوجوان. در حوزه طنز دینی یک مجموعه مناجات طنز چاپ کردم که خودم میگویم اولین مجموعهمناجات طنز در تاریخ اسلام است؛ کتاب «چوپان معاصر» که انتشارات سروش آن را منتشر کرده و الآن چاپ هشتم است. کتاب پرمخاطبی است و تصویرگری و کتابسازی خوب و شکیلی هم دارد. بعد از انتشار این کتاب، کتابهای دیگری با همین موضوع توسط نویسندگان دیگری منتشر شد.
در حوزه نوجوان هم یک مجموعهشعر طنز دارم و یک رمان طنز نوجوان با حال و هوای دینی با موضوع پیامبر اسلام (ص). باید یک بازنویسی اساسی روی این رمان انجام بدهم و بعد منتشرش کنم. یک رمان نیمهکاره نوجوان هم دارم که اگر فرصت کنم حتماً آن را هم به سرانجام میرسانم.
* درباره خالی بودن بازار کتاب از مجموعهشعرهای طنز هم بگویید. چرا اینطوری است؟
به نظرم شعر طنز همچنان چاپ میشود و مخاطب خودش را هم دارد. منتها تبلیغات کتاب ضعیف است. الآن یکی از آفتهایی که حوزه فرهنگ و هنر پیدا کرده این است که خود فرد مدام باید اثرش را ترویج و تبلیغ و معرفی کند. مثلاً باید پیوسته و حتی هر روز در فضای مجازی از خودش، به اصطلاح پست و استوری بگذارد. این باعث میشود از وقتی که باید برای مطالعه و تألیف بگذارد کم شود. اینکه یک مؤلف به اصطلاح پشت اثر خودش ایستاده باشد خوب است ولی وقتی فکر و ذکرش فقط بشود تبلیغ، ناپسند است.
* ناشران هم پشت کتاب نمیایستند و بعد از چاپ آن را به حال خودش رها میکنند.
البته این در مورد همه ناشران صادق نیست. گاهی آنها آنقدر درگیر مسائل مالی و سر پا نگه داشتن نشر میشوند که دیگر فرصت برای تبلیغ مناسب کتاب پیدا نمیکنند. یک جایی باید متولی این باشد که دقیق و پیوسته کتاب معرفی کند. هم کتابهای خوب را معرفی کند و هم خوب کتاب معرفی کند. مگر یک شاعر چندبار میتواند پست بگذارد و کتابش را معرفی کند؟ بعد از چند وقت مخاطب، زده میشود و فکر میکند که این شاعر خدای ناکرده خودشیفته و صرفاً در حال تبلیغ خودش است یا اینکه تنها دغدغهاش کسب درآمد از طریق فروش کتاب است است. در صورتی که خودتان میدانید متأسفانه امروزه، چاپ کتاب برای شاعر آورده مالی ندارد. هرچند من معتقدم کار فرهنگی و هنری باید به درآمدزایی برسد وگرنه شکست میخورد.
* پیشنهادی هم دارید؟
در گذشته سایتهایی وجود داشت که به معرفی شاعران، نویسندگان و آثار آنها میپرداختند؛ برای مثال سایت «لوح» بود که یک دورهای آقای رضا امیرخانی متولی آن بود. آن سایت از آدمهای مختلف میخواست شعر و داستان و یادداشتهای تازهشان را بفرستند تا منتشر شود. اینگونه بود که افراد در فضای مجازی آرشیوی از آثارشان داشتند. الآن خیلیها در اینستاگرام فعال هستند ولی متأسفانه، آرشیو به این معنا که شعر و کتاب و فعالیتهایشان در سایتهای جستجوگر بیاید، اصلاً وجود ندارد. اگر یک روز اینستاگرام شبیه خیلی از شبکههای اجتماعی که بسته شدند، دیگر وجود نداشته باشد، چه اتفاقی میافتد؟ همین الان چطور میتوان با یک جستجوی ساده به فلان مطلب منتشرشده در اینستاگرام دسترسی داشت؟ سخت است.
من قبلاً یک سایت به نام «احسانبوک» راهاندازی کردم که ویژه فروش کتابهای خودم بود. اولینباری هم بود که یک نفر صرفاً برای فروش کتابهای خودش سایت راهاندازی میکرد. بسیار اتفاق مبارکی بود و به پرمخاطبشدن کتابهایم کمک شایانی کرد. الآن در حال راهاندازی پایگاه رسمی خودم هستم. در این سایت همه آثارم از جمله شعرها، داستانها، کلیپهای شعرخوانی و غیره را گذاشتهام تا هم نمونه آثارم در فضای مجازی باشد و هم مخاطب بتواند به راحتی در صورت تمایل و با دید باز، کتابهایم را تهیه کند.