چهارشنبه 25 تیر 1404

«روشنایی‌های شهر»؛ روایتی غیرسیاسی از جنگ

خبرگزاری خبرنگاران جوان مشاهده در مرجع
«روشنایی‌های شهر»؛ روایتی غیرسیاسی از جنگ

روایتی فرهنگی از جنگ در قاب تلویزیون؛ وقتی واژه‌ها چراغ می‌شوند و صداهای خاموش، مسیر را روشن می‌کنند.

باشگاه خبرنگاران جوان؛ محمدمهدی قاسمی -از همان نخستین لحظه که لوگوی «روشنایی‌های شهر» روی قاب شبکه نسیم ظاهر می‌شود، می‌دانی که قرار نیست با یک گفت‌وگوی معمولی روبه‌رو شوی. در روزگاری که اغلبِ برنامه‌های گفتگو محور، از فرط شعارزدگی یا محافظه‌کاری، همان حرف‌های آشنا را تکرار می‌کنند، اینجا صدایی تازه شنیده می‌شود: صدایی که در ستایش «چراغ» است؛ چراغی که مهمانانش با خودشان می‌آورند تا بخشی از تاریکی ذهن جمعی ما را روشن کنند.

«روشنایی‌های شهر» بیش از هر چیز، یک دعوت است؛ دعوت به توقف، تأمل و شنیدن آدم‌هایی که شاید در شلوغی روزمره، صداهایشان از رسانه ملی کم‌تر شنیده می‌شود. مهمانان این برنامه از محمد قوچانیِ روزنامه‌نگار تا مهدی یزدانی‌خرمِ نویسنده، کسانی‌اند که به‌ندرت پای دوربین تلویزیون می‌آیند.

آن‌ها نه چهره‌های جنجالی سلبریتی‌پسند هستند، نه سیاست‌مدارانی که برای چند رأی بیشتر، در این قاب جا خوش کنند. آن‌ها آدم‌های «اندیشه و قلم» اند؛ روایت‌گر تجربه‌های کوچک و بزرگی که بخشی از حافظه فرهنگی ماست.

گفت‌وگویی درباره جنگ، بدون سیاست

اما «روشنایی‌های شهر» یک ویژگی درخشان دیگر هم دارد که از دل این انتخاب مهمان می‌روید: موضوع اصلی‌اش گفت‌وگوی آزاد، هنری و غیرسیاسی درباره جنگ 12 روزه ایران و اسرائیل است. در این شب‌های روشن، قرار نیست کسی تحلیل نظامی بدهد یا از خطوط مقدم بگوید. اینجا صحنه اصلی، ذهن و قلم مهمانان است که هرکدام از منظر هنر، ادبیات، رسانه یا زیست شخصی‌شان به این جنگ نگاه می‌کنند.

شاید کسی از تأثیر این جنگ بر داستان‌نویسی امروز ایران بگوید؛ دیگری از شعر، دیگری از تیترهایی که این بحران را به ما معرفی کردند. این نگاه غیرمیدانی، بی‌سابقه و جسورانه است: برای اولین‌بار در تلویزیون رسمی، جنگی چنین داغ، از لنز آدم‌های «فرهنگی» روایت می‌شود؛ بدون سانسور شعارهای سیاسی و بدون تلاش برای مصادره کردن اندیشه. «روشنایی‌های شهر» اعترافی جمعی‌ست به اینکه حتی در روزگار جنگ، مردم این سرزمین هنوز از شعر و رمان و یادداشت‌های مطبوعاتی نیرو می‌گیرند. یک جور ادای احترام به چراغ‌های کوچک ذهنی‌مان.

چرا شبکه نسیم؟ چرا شب؟

اینکه این گفت‌وگوهای دلنشین در قاب «شبکه نسیم» اتفاق می‌افتد، شاید در نگاه اول عجیب باشد؛ چون نسیم را اغلب با خنده و سرگرمی می‌شناسند. اما مگر امید، جز روشنایی در دل تاریکی، چیز دیگری‌ست؟ این شبکه با این انتخاب، یک گام مهم برداشته: یادآوری کرده که امید فقط خنده‌های تصنعی نیست؛ گاهی خودِ شنیدن، خودِ مرور یک تجربه تلخ در کنار یک مهمان دانا، می‌تواند روزنه امید باشد. «شب» هم در این میان کارکردی نمادین دارد: شب زمان شنیدن است؛ زمانی که آدمی می‌نشیند و حرف‌هایی را که در هیاهوی روز نمی‌شنود، می‌شنود. نام برنامه دقیق است: «روشنایی‌های شهر» یعنی همان کورسوی چراغی که در دل تاریک‌ترین ساعات، مسیر را نشان می‌دهد.

صمیمیت گفت‌وگو؛ روایت بدون دکور پرزرق‌وبرق

دکور «روشنایی‌های شهر» هم تبلور همین ایده است: ساده، آرام، بی‌هیاهو. مجری برنامه (که انتخابش به‌درستی از جنس آدم‌های آشنا با ادبیات و مطبوعات است) فقط نقش جرقه‌زن گفت‌وگو را بازی می‌کند. مهمانان با آرامش حرف می‌زنند؛ انگار در یک قهوه‌خانه دوستانه نشسته‌اند. در این قاب، خبری از موسیقی پرطمطراق یا افکت‌های اضافی نیست؛ تصویر، خودش باید کار کند. و چه کار می‌کند! دوربین با حوصله روی چهره مهمان مکث می‌کند؛ روی دست‌هایی که گاهی لرزش یک خاطره تلخ را نشان می‌دهند؛ روی نگاه‌هایی که شاید سال‌ها از سیاست و رسانه فاصله گرفته باشند، اما هنوز شوق روشن‌کردن ذهن مخاطب را دارند.

مهمانان خاص؛ قهرمانان خاموش اندیشه یکی از نقاط قوت برنامه، جسارت در انتخاب چهره‌هاست. محمد قوچانی، روزنامه‌نگاری که در دهه‌های اخیر گاه موافق و گاه منتقد جریان‌های رسمی بوده، یا مهدی یزدانی‌خرم، نویسنده و منتقد ادبی که معمولاً در برنامه‌های رسانه ملی ظاهر نمی‌شود، نمونه‌هایی درخشان‌اند.

هرکدام از این مهمان‌ها بخشی از «حافظه فرهنگی» جنگ‌های این سرزمین‌اند، اما نه در قامت فرمانده یا سخنگوی نظامی، بلکه به‌عنوان حافظان روایت‌های اجتماعی و هنری. این‌که رسانه ملی به چنین چهره‌هایی میدان می‌دهد، نشانه تغییری مهم است: تغییری که شاید هنوز فراگیر نشده، اما بارقه‌اش دیده می‌شود.

از گفتگو تا گفتگوگری

«روشنایی‌های شهر» به‌خوبی درک کرده که گفت‌وگو یک مهارت است، اما گفتگوگری یک رسالت است. هر شب که این برنامه روی آنتن می‌رود، یادآوری می‌شود که ما هنوز می‌توانیم در این سرزمین کنار هم بنشینیم، قصه‌هامان را بگوییم و حتی در تاریک‌ترین موضوعات، چیزی از امید بسازیم. برنامه، نه دنبال پرسش‌های چالشی‌ست، نه می‌خواهد مهمانش را غافلگیر کند. قرار نیست کسی در این قاب شکست بخورد. همه‌چیز حول محور احترام، شنیدن و روایت می‌چرخد.

یک تجربه، یک مدل تازه

شاید ده‌ها سال بعد که تاریخ رسانه‌های ما را می‌نویسند، از «روشنایی‌های شهر» به‌عنوان یکی از تجربه‌های موفق گفت‌وگوی فرهنگی در سال‌های دشوار یاد کنند. وقتی همه‌چیز پر از تحلیل‌های سیاسی بود، این برنامه ایستاد تا یادآوری کند مردم هنوز روایت‌های غیرسیاسی را هم می‌خواهند. می‌خواهند ببینند نویسنده محبوب‌شان درباره این جنگ چه حسی دارد؛ روزنامه‌نگار شناخته‌شده‌شان چگونه از قلمش علیه تاریکی استفاده می‌کند؛ و چطور می‌توان حتی در زمان جنگ، از شعر، از سینما، از ادبیات حرف زد.

و حالا که شب روشن است...

«روشنایی‌های شهر» در روزگاری ساخته می‌شود که تاریکیِ «خبرهای جنگ» همه‌چیز را بلعیده است. اما این برنامه یک چراغ روشن است؛ چراغی کوچک که شاید مسیر بزرگی را نشان دهد: مسیر بازگشت گفتگو به زندگی‌مان؛ گفت‌وگویی که نه از گلوله‌ها می‌ترسد، نه از واژه‌ها؛ چرا که واژه‌ها اگر صادقانه گفته شوند، همیشه روشنایی‌اند.