شنبه 22 دی 1403

ریسک تصمیم‌گیری ژاپن و چین چه کردند؟

وب‌گاه خبر آنلاین مشاهده در مرجع
ریسک تصمیم‌گیری ژاپن و چین چه کردند؟

بیاییم شفاف باشیم؛ جهان امروز، با همه بدخواهی‌ها و مثبت‌انگاری‌ها یک واقعیت است، همان‌طور که ما یک واقعیت برای آنها به شمار می‌آییم؛ واقعیتی که از تصمیم‌گیری‌های پرریسک یا کم‌ریسک برخاسته است، چگونه؟ به شرح و تحلیل این چند نکته؛

یکم) ریسک تصمیم‌گیری اصطلاحا در رشته میان‌رشته‌ای به نام «مدیریت ارتباطات» به ما می‌آموزد که هرگاه تصمیم‌گیری به سمت کنترل سه بخش رفت، ما توانسته‌ایم ریسک تصمیم‌گیری را پایین بیاوریم. آن سه بخش چیست؟ «ریسک مالی، ریسک قانونی یا مقرراتی، ریسک حاکمیتی یا سازمانی». پربیراه نیست اگر بگوییم تصمیم ژاپن پس از بمباران اتمی دو شهر بزرگ مرکزی و مرزی - هیروشیما و ناکازاکی - برای امضای معاهده «نداشتن ارتش» و سپردن امنیت مرزهای بیرونی به امریکا، لحظه دراماتیک و بسیار دشواری بوده است؛ اما آن زمان، ریسک تصمیم‌گیری برای آنها این بود که ما قرارمان این باشد از راه اقتصاد با تکیه بر انتخاب «مدل توسعه انسانی» - گرفتن آموزش همراه تکنولوژی - دشمن بیرونی را زمین بزنیم و دیدیم زمین زدند. چند سال بعد، ژاپنی‌ها عضو جی7 شدند؟ دقیقا 25 سال از آغاز توسعه.1975 میلادی و البته 30 سال بعد از بمباران اتمی. کانادا هفتمین بود که بعدا پیوست. حالا ژاپنی‌ها در کنار دیگر کشورهای توسعه یافته و دشمنان دیروز و در برابر متفقین - به عنوان یکی از کشورهای متحدین در جنگ جهانی دوم - می‌نشستند و تصمیم می‌گرفتند. تصمیم‌های بزرگ برای خود و شرکای‌شان. همین‌قدر واقعی. اینک، بد نیست از خود بپرسیم ژاپن از کشورهای خاورمیانه امروز، ضد امریکایی‌تر بود یا این کشورها از ژاپن؟ ژاپن از امریکا بیشتر لطمه دید و ویران شد یا ما و این کشورها؟ پرسش‌هایی همین‌قدر واقعی و ساده البته.

دوم) یادم نمی‌رود مجله اشپیگل آلمان - پس از فروپاشی دیوار برلین تیتر روی جلدش این بود: «بازندگان جنگ گرم - برندگان جنگ سرد». حتما فراموش نکرده‌ایم که آلمان هم مانند ژاپن یکی از همان کشورهای بازنده در بلوک متحدین در برابر متفقین بود؛ حالا خود را برنده می‌نامید، نمی‌دانم کسی را سراغ داریم که بگوید؛ نه، آلمان و ژاپن بازنده شدند و متفقین در جنگ سرد، برنده؟ حتما، نه!

سوم) مدیریت یا کنترل ریسک، در رشته میان رشته دیگری به نام مدیریت ارتباطات و این روزها مدیریت روابط بین‌الملل درس دیگری را نیز - این‌بار، با تکیه بر تجربه چین - به ما می‌دهد؛ چه درسی؟ چین، افزون بر ژاپن، دچار پارادوکس ایدئولوژیک هم بود: «پیاده کردن درس‌های پرولتری و کارگری مارکس در یک کشور دهقانی - روستایی با کمترین میزان سواد.» چین چه کرد؟ ریسک تصمیم‌گیری با نگاه به مدیریت ارتباطات به حزب کمونیست - مائوئیست پکن گوشزد کرد که یک تصمیم بزرگ بگیرد و گرفت؛ تصمیمی که دهقان محوری به جای کارگر محوری نشست و درهای کشور به روی روابط جهانی و منطقه‌ای توأمان با یکدیگر گشوده شد.

تصمیمی که سبب شد تا از قضا، مدل توسعه جدیدی را رقم بزنند و زدند. در همه ترم‌هایی که افتخار تدریس در مقاطع تحصیلات تکمیلی را برعهده داشته‌ام در درس «روزنامه‌نگاری و رشد یا همان بررسی مدل‌های توسعه با نگاه به روزنامه‌نگاری توسعه» همواره یک پرسش ثابت برای دانشجویانم طرح کرده‌ام: «چرا مدل توسعه مبتنی بر آموزه‌های مارکس در شوروی سابق شکست خورد، ولی در چین موفق از کار درآمد؟» یک پرسش ظاهرا پیچیده ولی همین‌قدر واقعی. چهارم) ژاپن و چین امروز، ما را با چند پرسش سقراطی و البته عینی دیگر، مواجه می‌کنند: «اساسا آیا میزان ضد امریکایی بودن این دو کشور با تکیه بر مدل توسعه آنها تعریف می‌شود یا با قطع هرگونه رابطه و همکاری؟ چین و ژاپن امروز، آسیایی هستند و شدیدا در برابر حفظ الگوهای ملی خویش موفق بوده‌اند؛ این موفقیت از رهگذر چه مدلی از توسعه محقق شده است؟ تصمیم‌ها با عنصر «ضدیت» بر کشیده است یا با تکیه بر عنصر «همکاری» و سپس «رقابت»؟ کدام کم‌ریسک‌تر بوده است؟ پرسش مهم‌تر اینکه؛ تصمیم‌های دهه پنجاه تا دهه هفتاد میلادی این دو کشور آسیایی و حتما اینک توسعه یافته، تصمیم‌های اشتباهی تلقی می‌شود یا مروری بر توانمندی‌های امروز اقتصادی این دو کشور، نشان می‌دهد بزرگ‌ترین چالش امریکای 2025، همین دو کشور شده‌اند؟ پرسش‌هایی همین‌قدر واقعی.

خوشبختانه از زاویه نگاه ارتباطی ایران امروز، هر دو کشور شدیدا درخصوص اتخاذ سیاست مستقل و حفظ مولفه‌های فرهنگ ملی و بومی، مستحکم و با اراده بوده‌اند، با اراده هم مانده‌اند. در برابر فرهنگ امریکایی و مدل توسعه روستو در غرب، نه تنها بی‌اعتنا بوده‌اند که مدل تازه‌ای را به دانشگاه‌های جهان ارایه کرده‌اند که ما هم در ایران با افتخار تدریس می‌کنیم و نیک، تاکید می‌ورزیم؛ چراکه نه! آخر اینکه ما نیز، در مقطع حساس دوره وب هوشمند از قطار توسعه نباید بیش از این عقب بیفتیم؛ هر قفلی در مسیر توسعه نیز، شایسته نیست همچنان قفل بماند و گشوده نشود؛ بازهم، همین‌قدر واقعی. همین و بس.

5757

کد خبر 2009251