زندگی مهندس عشایری را در «تیه طلا» بخوانید

باشگاه خبرنگاران جوان- کتاب «تیه طلا» اثر عاطفه منجزی در نشر سخن منتشر شد. این اثر داستان مهندسی را روایت می‌کند که از اهالی عشایر است در تهران تشکیل خانواده می‌دهند. همسرش به دلیل اینکه نمی‌تواند بچه دار شود با ازدواج موقت همسرش موافقت می‌کند برای همین مهندس بختیاری به ایلش بازمی گردد و با یکی از زنان ایلش ازدواج می‌کند به شرط اینکه مادر پولی بگیرد و هرگز به دنبال بچه اش نیاید.

بیشتر بخوانید

• روایت اهل رسانه را در «دوم شخص مفرد» بخوانید

به محض ایتکه تیام به دنیا می‌آید مهندس فرزدش را به تهران می‌آورد و در ناز و نعمت بزرگ می‌کند. زندگی این خانواده با آمدن تیام به آرامش می‌رسد متاسفانه این دختر در هجده سالگی براثر حادثه‌ای از دنیا می‌رود. مهندس بختیاری که از این اتفاق سرخورده بود و احساس گناه می‌کرد به ایل خود بازمی‌گردد تا مادر تیام را پیدا کند و از او حلالیت بطلبد. آن‌جاست که متوجه حقیقتی شوکه‌کنننده می‌شود. تیام، خواهر دوقلویی هم داشته که همان شب به دنیا آمده، اما مهندس از فرط عجله حتی متوجه به دنیا آمدنش هم نشده است. خداحافظی تیام از دنیای خانواده‌ی بختیاری، با سلام طلا، به زندگی قل همسانش برابر می‌شود و ماجرا‌هایی به دنبال این اتفاق روی می‌دهد.