زنی در آستانه فروپاشی روانی / نگاهی به «کلسیم»
«کلسیم» که این شبها در سالن شماره سه پردیس تئاتر شهرزاد به اجرا درمیآید، ایدههای متمایزی را در خود پرورانده است. این نمایش در وهله نخست ایدههایی در باب یک روایت اپیزودیک را به ذهن مخاطب متبادر میسازد و باعث میشود تا تماشاگر، قضاوتاش نسبت به اتفاقات جاری را براساس دیالکتیک رابطهها تنظیم کند و از پسِ آن، آدمها را بهمثابه تیپهای اجتماعی گوناگون در نظر بگیرد.
در چنین قالبی وجود تصویر ویدئویی و عکسهایی که با پیشبرد روایت در هر بخش آگراندیسمان میشوند، مبهم مینماید. اما با ورود به پردهای که مسئله برادر و خواهر مطرح میشود و شیر و نشاستهای که ما را به کلیدواژه فرنی بهجامانده در چمدان ارجاع میدهد، متوجه ارتباط این موقعیتها با یکدیگر میشویم و این نکته برایمان روشن میشود که پس از پرده نخست، تمام بخشها در واقع فلشبکی است برای تبیین موقعیت اولیه و در نهایت بازگشت به آن. حال با تغییری که در دیدگاه و به تبع آن قضاوت مخاطب ایجاد میشود هم آن تصاویر و عکسها منطقی مینمایند و هم میزانسن مینیمال و مرکزگرای اثر. حال دیگر روابط انسانی، روابطی عام نیستند که برآمده از تیپهای منفک باشند؛ بلکه جهان اثر منعکسکننده شخصیتهایی است که در سطح فیزیکی با یکدیگر روابط خانوادگی و در سویهای متافیزیکی روابطی چندگانه دارند و دقیقاً در همین سطح چندوجهی است که ایهام اثر پررنگ میشود. نمایش همچون متنی گشوده در مقابل دیدگان مخاطب ظهور مییابد و موجب آن میشود تا تماشاگر نیز نقشی در کنارهمقراردادنِ قطعات این پازل داشته باشد.
جدای از مدل روایت و چیدمان صحنه، مولفهای که میتواند ایهام موقعیتها را تقویت و از آنها ابهامزدایی کند، مسئله بازیگری است که در این بخش نیز «کلسیم» نمره قبولی را میگیرد، به ویژه در مورد بازیگر زن که به خوبی از بدن، صدا و حتی تغییرات کوچکی که در ظاهرش میدهد، بهره میبرد. در آخر، دایره روایت که به اندازه شعاع حرکتی بازیگران وسعت دارد و به مرکزیت چمدانی آکنده از پرسشهای اساسی شکل گرفته است، بسته میشود و نمایش به پایان میرسد. پیش از برخاستن از جای همچنان به آن چمدان فکر میکنیم و اینکه چیزی که در آن موجود است و از دیدگان مخاطب غایب، چگونه محور فرمدهنده به شخصیتها و کشمکشهایشان را صورت بخشیده است. در هر پرده چیزی در چمدان موجود است که یک سمت قضیه به آن متمایل و سمتی دیگر از آن گریزان یا نسبت به آن بیتوجه و یا اصلاً به خاطر این غیاب دچار ترس و وحشت است. همینطور که این نکات را مرور میکنیم از جای برمیخیزیم تا تشویق را آغاز کنیم؛ چراکه با وجود برخی کموکاستیها و گاه ازریتمافتادنها، نمایش خوبی را به تماشا نشستهایم.
242242
کد مطلب 2147413