سرنوشت مسلمانانی که پس از سقوط آندلس از وطنشان اخراج شدند
موریسکوها آن دسته از مسلمانان ساکن شبه جزیره ایبری در جنوب غرب اروپا بودند که پس از سقوط آندلس، یا اخراج شدند یا مجبور به تغییر دین. اخراجیها در الجزایر و تونس ساکن شدند.
موریسکوها آن دسته از مسلمانان ساکن شبه جزیره ایبری در جنوب غرب اروپا بودند که پس از سقوط آندلس، یا اخراج شدند یا مجبور به تغییر دین. اخراجیها در الجزایر و تونس ساکن شدند.
خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و اندیشه: موریسکوها آن دسته از مسلمانان ساکن شبه جزیره ایبری در جنوب غرب اروپا بودند که پس از سقوط آندلس (از روی تقیه) مجبور به تغییر دین خود شدند و یا اینکه از سرزمین خود اخراج شده و اکثرا در الجزایر و تونس و مراکش سکنی گزیدند. درباره این مسلمانان متنهای کمی به فارسی موجود است.
به تازگی کتاب «الهویه الثقافیه لموریسکیی تونس» (هویت فرهنگی موریسکوهای تونس) به قلم المنذر شریط توسط مؤسسه انتشاراتی مجمع الأطرش در 200 صفحه منتشر شده است. رایزنی فرهنگی ایران در تونس در آخرین گزارش ارسالی خود به مهر به معرفی این کتاب پرداخته است. با توجه به اهمیتی که سرنوشت این مسلمانان در تاریخ اسلامی آندلس دارد، ضروری است که مترجمان به ترجمه این اثر به فارسی اقدام کنند.
مشروح این گزارش را در ادامه بخوانید:
از مهمترین مطالعات تاریخی تونس که مورد توجه قرار میگیرد، مسئله موریسکوهاست که یک قوم غالبا مسلمان دارای اقلیتی یهودی در شهرهای اسپانیا بودند که از زمان ورود عربها به اسپانیا در آغاز قرن هشتم میلادی تا چهارصد سال پیش (به عبارتی پس از مدت بیش از هفت قرن کامل) که از آن اخراج شدند، در آنجا ساکن بودند. با این حال، جزئیات مربوط به موضوع موریسکوها، نتوانست به جایگاه شایسته خود از نظر تاریخی، انسانی و فرهنگی دست یابد.
المنذر شریط، روزنامهنگار و پژوهشگر متخصص در موضوع تاریخ و تمدن مدیترانه، در کتاب خود با عنوان «هویت فرهنگی موریسکوهای تونس» به بخش بسیار دقیق و حساس و جزئیات بسیار مهم و پیچیده مربوط به موضوع هویت فرهنگی و روشهای پرداختن به آن اشاره میکند. دکتر رضا مامی، استاد ادبیات اسپانیایی و میراث موریسکوها در دانشگاه تونس که بر این کتاب مقدمه زد، بر اهمیت این موضوع تاکید میکند، اگرچه این مبحث در ابتدای امر بدیهی و کاری بیهوده به نظر میرسد.
دو دسته از پژوهشها درباره موریسکوها
نویسنده کتاب «هویت فرهنگی موریسکوهای تونس» تلاش کرد تا موضوع فرهنگ موریسکوها را با اشاره به دو نوع از پژوهشگران تبیین کند: نوع اول پژوهشگران، مانند مورخان غربی، با رویکردی به موضوع آنها پرداخته است که گاهی آن را از درونمایه ذاتیاش تهی میکند. علیرغم فراوانی ادبیات موضوع در غرب، پژوهشگر عینیت مورد نیاز در این گونه مطالعات فرهنگی تاریخی را احساس نمیکند. اجمالا آنها تمایل به تقلیل موضوع هویت موریسکوها دارند و این کار را از طریق تقلیل مسئله به یک درگیری صِرف بین نیروهای خیرخواه که به دنبال حفظ سرزمین خود در اسپانیا هستند و نیروهایی که در مورد وفاداری آنها به میهن، یعنی اسپانیا، تردیدهای زیادی وجود دارد، انجام میدهند.
موریسکوها قومی غالبا مسلمان دارای اقلیتی یهودی در شهرهای اسپانیا بودند که از زمان ورود عربها به اسپانیا در آغاز قرن هشتم میلادی تا چهارصد سال پیش (به عبارتی پس از مدت بیش از هفت قرن کامل) که از آن اخراج شدند، آنجا ساکن بودنداما مطالعات دسته دوم مورخان، که عمدتا تاریخ پژوهان اهل شمال آفریقا آنها را نمایندگی میکنند در مورد مسئله موریسکوها، تفاوت چشمگیری با تلاشهای مورخان غربی نداشته است. به نظر میرسد عمدتا مطالعاتی که تاکنون به انجام رسیده است، بجز موارد نادر، از جدیت لازم برخوردار نیستند. با وجود اسناد فراوانی که پژوهشگر را در مطالعه حقایق تاریخی و پرده برداری از اسناد از بین رفته یا فراموش شده، یاری میرساند، اما باید گفت که مطالعات جدی بسیار اندک است. تلاش گردآورنده به مثابه ریشهیابی برخی روشهای تحقیق در زمینه تاریخ به شمار میآید. از آن جمله، بنا به تأکید دکتر رضا مامی، میتوان به سخن نویسنده درباره مکتب نگارش تاریخی تونس از دیدگاه پیشگامان آن، همراه با تلاش برای برجسته ساختن مهمترین ویژگیهای آن، تاکید میکند.
مسئله فرهنگی، عصاره مشکلات موریسکوها
مسئله فرهنگی به عنوان مسئلهای که خلاصه مشکلات موریسکوها را در خود جای داده است، در تاریخ این نژاد مورد توجه ویژه محققان مختلف قرار گرفته و هنوز هم مورد توجه است؛ زیرا پس از اخراج دسته جمعی موریسکوها (بین سالهای 1018 تا 1023 هجری قمری یا 1609 تا 1614میلادی)، به عنوان ملتی که هویت، زبان، تمدن و مذهب آنها هیچ تأثیری در هیچ بخشی از شبه جزیره ایبری نداشت، چیزی از آنها باقی نماند. (شبه جزیره ایبری در جنوب غرب اروپا واقع شده و شامل کشورهای پرتغال، اسپانیا، آندورا و جبل الطارق است.)
رضا مامی معتقد است که پراکنده شدن آنها و پراکنده کردن آنها (از سوی مسیحیان) در واقع بر اساس انگیزههای فرهنگی بوده است و این وضعیت پراکندگی، آنها را مجبور میکرد که در انتقال میراث ناملموس خود به کانالهای رایج مانند جمع آوری اسناد اصلی (مانند کتاب) برای حفظ آرشیو جمعی تکیه و اعتماد نکنند، بلکه از ابزارهای مبتنی بر قواعد انتقال دیگری مانند تقیه، پنهانکاری و مخفیکاری برای انتقال میراثشان استفاده کنند. این امر به جهت کنترل و تفتیش عقایدی بود که بر موریسکوها تحمیل و موجب شد فشار بر آنها افزایش یافته و عقائد پنهان و اسرار بسیاری از آنها فاش شود. در نتیجه آنچه برای اخراج و پراکنده کردن آنان مورد استناد قرار گرفت، چیزی بود که پنهان میداشتند نه آنچه که اعلان و اظهار میکردند.
به گفته مامی، میتوان اینطور گفت که مسئله فرهنگی در نزد مورسیکوها، در ظلم و پراکندگیای که تنها به دلیل آن انگیزههای فرهنگی دامن آنها را گرفت، متبلور نشد، بلکه این تبلور، یکی از نتایج انتقال رنجهای آنان به مناطق جدیدشان که به آن مهاجرت کرده بودند، به ویژه تونس نیز بوده است که بیشترشان را در خود جای داد و در طول قرنها تا امروز که در مقایسه با سایر اقلیتها بیشتر به حاشیه رانده میشوند، ادامه پیدا کرد.
طرح اشکال
موضوع کتاب به مسئله هویت فرهنگی موریسکوهای تونس مربوط میشود که در اشتراکات خوانشهایی که در گفتار مورخان در مجله تاریخی «المغاربیه» آمده، قابل مشاهده است. موضوع هویت در این مبحث از طریق چالش تصویر سازی یا بازنمایی هویت در گفتمان تاریخی بین پیوستگی و ناپیوستگی (بین اتصال یا گسست) مطرح میشود. پرسش اصلی در زمینه بازنمایی موضوع هویت فرهنگی موریسکوهای تونسی است که توسط تعدادی از مورخان تونسی از یک سو و مورخان خارجی از سوی دیگر صورت میگیرد. رویکرد هر یک از طرفهای این موضوع به آن چگونه بوده است؟ و چگونه از اصطلاح «هویت موریسکوها» استفاده کرده و چگونه بطور روشمند آن را تعریف و مرزبندی کردهاند؟ در نهایت، چگونه بین این مورخان گوناگون در موضوعی چنین در هم تنیده، اشتراک نظر پدید آمده است؟
مطابق نظر المنذر شریط، این چالش در سطح گفتمان تاریخی، سؤالات زیر را مطرح میکند:
حفظ هویت در شرایط سرکوب تا چه اندازه ممکن است؟ در نتیجه با نگاهی استدلالی در این زمینه این سوال اساسی مطرح میشود که تعریف و حد و مرز مفاهیم هویت و آزادی چیست؟ آیا میتوان بدون توجه به آزادی از هویت صحبت کرد؟ آیا ریشه و اصل مشکل از دست دادن آزادی و سپس نابودی پایههای هویت نیست؟ نویسنده همچنین این پرسش را مطرح میکند که آیا هیچ قومی، با از بین رفتن پایههای هویتش باقی میماند؟ یا نابود میشود؟
مهاجرت موریسکوهای اندلس به شمال آفریقا، به ویژه منطقه تونس، یک حماسه تاریخی بزرگ استپرسش دومی که از مشکل ارائه شده در بالا مطرح میشود، این است که گستره هویت در رابطه با نهاد اجتماع چه حد و مرزهایی دارد؟ و ماهیت رابطه بین هویت و اجتماع چیست؟ این امر بر موریسکوها در اندلس به مدت هفت قرن، سپس طی دو قرن پراکندگی در اسپانیای مسیحی و پس از آن زوال و محاکمه و اخراج آنان منطبق است. اصطکاک، سپس درگیری آنها با مسیحیان اسپانیایی، و بعد از آن، تلاش آنها برای حفظ عناصر هویت خود، سؤال مهم و بزرگ دیگری را ایجاد کرد: آیا ممکن است هویت تکهتکه شود؟ یعنی موریسکوها دینشان را از دست بدهند، سپس ادبیاتشان، آنگاه فرهنگشان و بالاخره تمدنشان را از دست بدهند؟ آیا وضعیت اسفبار موریسکوها باعث شده آنها هویت خود را برای همیشه از دست بدهند؟
اما سومین پرسشی که نویسنده مطرح میکند، به چگونگی بروز هویت فرهنگی موریسکوهای تونس قبل از اخراج نهایی از اسپانیای کاتولیک، سپس اسکان و پس از آن اقامت در ایالت تونس تا به امروز مربوط میشود؟ این هویت بر چه پایههای اساسی شکل گرفته است؟ سرزمین؟ موجودیت اقتصادی و سیاسی؟ حضور فرهنگی - اجتماعی (زبان و دین)؟
هویت فرهنگی موریسکوها یک واقعیت تاریخی است
المنذر شریط روزنامهنگار و پژوهشگر، نتیجه میگیرد که هویت موریسکوهای آندلس نشان دهنده مشکلی در میزان رنجهای آنان و نیز رنج کسانی بود که با آنان در تعامل بودند، خواه مسیحیان اسپانیایی باشند یا مسلمانان تونسی. اما این رنجها مانع از آن نشد که این هویت یک واقعیت تاریخی باشد، نه اینکه تنها یک اسطوره یا ایدئولوژی باشد که در برابر اصالت اندیشه تاریخی مقاومت نمیکند. این بدان معناست که (این هویت) در ابعاد مختلف بر ساختار فرهنگی اجتماعی منسجمی بنا شده و در ابعاد سبک زندگی، زبان، آداب و رسوم، اعتقادات و دینداری منعکس شده است.
شریط میافزاید که مهاجرت موریسکوهای اندلس به شمال آفریقا، به ویژه منطقه تونس، یک حماسه تاریخی بزرگ است. او سخت کوشیده است تا از دو زاویه متقابل بر درهای پُشتی این حماسه بکوبد (کنایه از گشودن زوایای پنهان و روشنگری کردن)، زاویه نخست در خود دانش تاریخی و خوانش مورخان از میان متون مهمشان متجلی میشود، و زاویه مقابل آن، در آئینه خوانش انتقادی و تجزیه و تحلیل گفتار مورخانی ظاهر گشته است که آن را بافته و به صورتی جذاب و قانع کننده به خواننده ارائه کردهاند.
ساختار کتاب
نویسنده، کتاب «هویت فرهنگی موریسکوهای تونس» را به سه بخش تقسیم کرد که هر یک دارای چند فصل است. بخش اول با عنوان «مسئله موریسکوها در مطالعات تاریخی» از دو باب تشکیل شده است که در ذیل آن چندین فصل آمده است. نویسنده در فصل اول به معرفی موریسکوهای تونسی و مهاجرت آنها از آندلس و وطن گزیدن آنها در تونس پرداخته است. وی در فصل دوم، با اتخاذ الگوی مجله تاریخی «المغاربیه» مسئله موریسکوها را در مطالعات تاریخی، به ویژه مطالعاتی که در مکتب تاریخی تونس انجام میشود، به شکلی مسئله محور ارائه کرده است. نگارنده با معرفی مکتب تاریخی تونس و فلسفه تاریخ نزد پیشکسوتان آن، و معرفی نشریه تاریخی «المغاربیه» اهداف و دستاوردهای آن را در طول سی و پنج سال انتشار، تبیین کرده است. اگر به خوانندگان اهل شمال آفریقا در مجله تاریخی اعتنا میشد، امروز شاهد غیبت مسئله موریسکوها در مطالعات تاریخی شمال آفریقا نبودیم.
نویسنده در مکاتب تاریخی اسپانیا نیز به این موضوع اهتمام داشته و به عنوان بزرگان آن، از مکتب اسپانیایی اویدو و رودریگو دی زیاسِ تاریخنگار و همچنین مکتب تاریخی نگارش فرانسه که برجستهترین نمادهای آن چارلز آندره ژولین، گابریل مارتینز - گرو و میشل دو سارتو بودهاند، نام برده است. این علاوه بر مکتب انگلوساکسون و مکتب نگارش تاریخی آمریکای لاتین، بدون غفلت از رویکرد فرهنگی ایبرو - آمریکایی است. فصل سوم این باب به بررسی هویت فرهنگی موریسکوها در مطالعات تاریخی اختصاص داشت.
باب دوم با عنوان طرح موضوع هویت فرهنگی موریسکوها از طریق الگوهای تاریخ نگاری تطبیقی آمده است که به نوبه خود مشتمل بر سه فصل است. فصل اول به ارائه نمونه با ذکر معیارهای انتخاب آن اختصاص دارد. سپس به معرفی کتاب و گرایشهای علم شناسی آنها پرداخت. محقق از میان مورخان تونسی، عبدالجلیل التمیمی، محمد ضیف الله و احمد الحمرونی را برگزید. از میان مورخان خارجی نیز، میکاییل دی ایبالتا، نیکولا هاپکینز و ژان ویدال برگزیده شدند که مقالات این مورخان و مقالات آنها را در چارچوبهای خود ارائه کرد.
وی در فصل دوم به مطالعه و بررسی بازنمایی مورخان تونسی و خارجی در رابطه با موضوع هویت فرهنگی موریسکوها در تونس پرداخت. او به بازنمایی مورخان تونسی و خارجی در ارتباط با موضوع هویت فرهنگی موریسکوها در تونس رسیدگی میکرد و آن را نماینده نگاه از درون میدانست.
در مورد بازنمایی مورخان خارجی نیز باید گفت که نویسنده، آن را نماینده بینش از بیرون میدانست. این امر زمینه را برای او فراهم کرد تا در فصل سوم، «آینههای متضاد در گفتمان تاریخ نگاری درباره هویت موریسکوها» را مطالعه کند، از این رو تضادهای آشکار و برخوردهای پنهان در نگرشها و دیدگاهها، هویت پیوسته در گفتمان مورخان تونسی و هویت ناپیوسته در گفتمان مورخ خارجی را از آنها استخراج کرد.