چهارشنبه 4 مهر 1403

سروده عبدالله حسینی در وصف امیرالمؤمنین (ع)/ تو خدا نیستی ولی ماندست؛ عقل در کارهای تو حیران

خبرگزاری فارس مشاهده در مرجع
سروده عبدالله حسینی در وصف امیرالمؤمنین (ع)/ تو خدا نیستی ولی ماندست؛ عقل در کارهای تو حیران

به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس همزمان با سالروز میلاد با سعادت امام علی (ع) و روز مرد سیدعبدالله حسینی قصیده‌ای در وصف این امام عزیز سروده که در ادامه تقدیم می‌شود.

یاعلی ای حقیقت عریان نام پاکت بهانه باران اولین حرف عشق و عقل تویی عین علم و عدالت و عرفان نقطه زیر بای بسم الله با تو آغاز می‌شود قرآن الف راست قامت الله باهزاران ادله و برهان تو چه کم داری از خداوندی می‌دهی جسم مرده را گر جان تو خدا نیستی ولی ماندست عقل در کارهای تو حیران تو خدا نیستی ولی پیداست در جمالت تجلی جانان تو خدا نیستی ولی بگذار مشکل خلق را کنم آسان هر چه هستی نمی‌توانت خواند نه خدا نه فرشته نه انسان قاب قوسین مانده تا واجب هرچه خواهی فراتر از امکان گفت فرزند صادقت جعفر که برو صد درود از یزدان نَزِلُوانَا عَنِ الرُبُو بِیه هرچه خواهی بگوی بعد از آن با تو اتمام یافت نعمت‌ها با تو تکمیل می‌شود ادیان حق و باطل اگر تویی فاروق عدل و قسط است اگر تویی فرقان مثل پروردگار خویش رحیم مثل پروردگار خود رحمان

چون خداوند پاک و بی مانند مثل او بی شروع و بی پایان یا علی عادت تو بود کرم از سجایای حضرتت احسان دهر یک آن از تو غافل ماند لرزه افتاد عرش را ارکان وقفه افتاد در مسیر زمین ناگهان باز ایستاد زمان تا ابد دهر می‌خورد افسوس تا ابد دهر میدهد تاوان کی علی دگر ببار آرد کی کند کار خویش را جبران خطبه شقشقیه‌ات جانسوز دل آتش گرفته‌ات بُرکان ای مدار ستارگان خورشید دور چشمان توست سرگردان آسمان از تو یافت اوج وعلو آفتاب از تو میبرد فرمان عرصه عالی عروجت عرش جبرئیلت ملازم و دربان تو همان ملتقای بحرینی کز تو برخواست لوء لوء و مرجان یک تن از عاشقان تو بوذر یکی از دوستان تو سلمان شاعر آسمان سبز غزل آنکه می گفت با هزار زبان هر کجا فیض تو رسید بهار قطب محروم از تو یخبندان خاک بالید با تو پنج بهار پر ز عدل تو پنج تابستان عشق در پیشگاه تو مجنون عقل در مکتب تو ابجد خوان پشت هرگز نکرده بر دشمن بر نتابیده روی از میدان زخم بر داشت پشتت ای مولا بسکه بر دوش برده ای انبان میروی سمت سرنوشت صبور نوحه گر در مسیر تومرغان گر به اضداد تُعرَفُ الاَشیاء می شناسم ترا من از آنان ساحت قدسی ات بری از شرک هم ز کفر و فسوق و العصیان دوستانت مقربین خدا دور ا زشیعیان تو شیطان در شب قدر من خمار تو ام کاش ساغر دهیدم ازغفران با شمامیتوان به عرش رسید وبِکم یُسلَک ِالی الرِضوان من زخم غدیر سر مستم بسته ام عهد عشق با مستان تو زعرش خدا عظیمتری وه چه دنیا فروختت ارزان

پایان پیام /

شما می توانید این مطلب را ویرایش نمایید

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید سیدعبدالله حسینی امام علی روز مرد روز پدر این خبر توسط افراد زیر ویرایش شده است