سه‌شنبه 6 آذر 1403

سنت ومدرنیته، به شکوفه ها، به باران، برسان سلام ما را

وب‌گاه فرارو مشاهده در مرجع
سنت ومدرنیته، به شکوفه ها، به باران، برسان سلام ما را

برخی گفتار‌ها و باور‌ها چنان تکرار و تلقین شده اند که نزدیک شدن مگر برای بازخوانی گفته‌ها و باور‌های سیمانی در حکم "شکستن سر خویشتن" است و نه بیشتر از آن. اما قلم باید تا آنجایی که می‌پندارد برود و نقش خود را در صفحه و صحنه بزند و به هیچ نیاندیشد.

احسان اقبال سعید؛* یکی از مباحث مهم و پرشمار بحث "سنت و مدرنیته" است و این که معنای دقیق این واژگان کدام است؟ آیا تقابل درازدامنی میان این دو مفهوم برقرار است و جنگ ابدمدتی بسان سلم و تور دارند و یا باید آن‌ها را به ازدواج هم درآورد و از فرزندان برومندشان برای بهروزی مردمان و اجتماع سود جست؟ اما تصادف و برخورد میان این دو معنا آیا لاجرم و ناگزیر است یا جنس این برخورد ناگزیر در اذهان "هیاهوی بسیار برای هیچ" است؟ کلمات زیر برآنند تا پرتوی بر این معانی بیفکنند.

مدرنیته: رنسانس و پس از آن انقلاب صنعتی و فکری اروپا که شکل ملموس مورد دوم را می‌توان در انقلاب فرانسه و مفاهیم بر آمده از آن دانست. اندیشه‌ی‌ای ممزوج با سنت اروپایی، بریدن از جغرافای کلیسای کاتولیک قرون وسطی و به میان آمدن انسان صاحب، حق پیوندی محکم با اکتشافات و برآمدن علوم و فنون و تولید ثروت یافتند. قوت اندیشه و تولید ثروت آدم غربی را به صرافت غارت و ایلغار انداخت. او که هنوز به تمامی از میراث پاپی خود پای نبریده بود در بالای کشتی‌های توپ دارش در یک دست کتاب مقدس و در دست دیگرش خونبار آتشبار (تفنگ به تعبیر فریدون مشیری) داشت. پس راهی سرزمین‌های جدید شد. باور، ابزار، پوشش، منش و سبک زندگی او یک بن پایه برقرار ساخت که تا سال‌های بعدتر با تغییر و کسر و اضافاتی معنای مدرنیته را می‌ساخت.

سنت: بخشی از عاداتیست و باور‌ها که می‌توانند گستره‌ای از اقلیم و الزمات و اقتضائاتش و باور آئینی و نیز ضرورت یا پرهیز‌ها را شامل شود به طور کلی می‌توان سنت نامید. سنت یا یاد و خاطره و ذهنیت قدیمی است که از نوای تار و سنت عروسی تا باور دینی و نان سنگگ را شامل می‌شود. همه‌ی این‌ها رنگی از شرایط بومی و فرهنگی که از عنصر در دسترس است را شامل می‌شود. پیشتر که آمدن و شدن و وسایط ارتباط محدود و الکن بود این دایره‌ی تاثیر و تاثر کمتر و لاجرم فرهنگ دربردارنده‌ی عناصری از جغرافیایی محدود و نیز فرهنگ مهاجمان و چیرگان بوده است.

سنت برای سال‌ها در مجموع و با وجود تغییرات و گاه حذف و اضافاتش مانده و پاییده، گاه عرف شده و گاه با موضوعات شبه آیینی پیوند یافته است و در اذهان تبدیل به امر لایغیر و شبه ازلی - ابدی گشته است. سن آدمیزاد که بالاتر می‌رود می‌خواهد از امر مستقر دفاع کند و تغییر را بر نمی‌تابد.

از سوی دیگر نوستالژی و خاطره بر ذهن و زمانه اش هجوم می‌آورد. تار درویش خان تا روزگار مشروطه خواهی خیالش را پرواز می‌دهد و در خاطرش هست روزگاری که مادرش حیات داشته پای روضه‌ی ناظم البکا چه اشک‌ها فشانده است؛ و حافظ خوانی محفل صبا در دورترین نقطه ذهنش چنان نشسته که کلمات نیما و ناظم حکمت را بی معنی و نقض غرض بخواند. پس به مرور سنت می‌شود حافظ حیات و عزیزترین لحظات. البته از خاطر نبریم که امر مستقر همیشه متنفعانی هم دارد که بودن و ماندن ش نانشان را تامین و فزونی یا دست کم تضمین می‌کند. آمدن ماشین دودی ناصرالدین شاه نان گاریچی‌ها و چاروادار‌های شبدوالعظیم را آجر می‌کرد و فرهنگ فردیت، اما اعتبار ریش سپیدی و بر متکای مخملین تکیه زدن پیران را پس در مذمت امر جدید و نیز آن چه قتل سنت می‌دانستند قلم و سخن بسیار گفته و نوشته می‌شد و البته می‌شود.

مدرنیه، اما ماهیتی فرنگی داشته است. از اروپا به سوی ایران زمین روانه شد. برداشت شارحان و مفتونان آن چه در اروپا رخ داده بود (مقصودم اروپای فرهنگی و نه اروپای جغرافیایی است). پس سیما و صورت اینان هم می‌توانست نقض سنت تلقی شود. گیتار و پیانو دشمنان تار و کمانچه تصویر می‌شدند و دیگر چیز‌ها هم.

این جستار، اما از پی آن است که اساس اچنین نزاعی از اساس وجود نداشته و ندارد و یک وهم مطلق است. نه انباشت کردار گذشتگان معنای سنت و لایتغیر بودن می‌دهد و نه هر چیز نو الزاما معنای مدرنیته و کارا بودن دارد. آدم به طبع تتبعات و ذائقه‌ها و نیز الزام و نیازهایش چیز‌هایی را می‌جوید و دنبال ابزار و اندیشه متناسب و مناسب حال و روزگارش می‌گردد. همبرگر را در سفر به دندان می‌کشد و زمانی هم بر تخت با پای دراز دیزی را نوش میکند و هیچ کدام تصادفی با هم ندارند.

اگر هنر یا باوری فراموش یا کمرنگ می‌شود به دلیل چیرگی مدرنیته نیست بلکه به سبب ناکارآمدی با شرایط حاضر یا طلب تنوع است و امکان دارد اگر حداقل‌هایی را داشته باشد و یا بازسازی شود باز از دری دیگر بازگردد؛ و البته نوع بشر به سبب نرسیدن به غایت خوشخیالی و آرامش باز چیز‌های در پستو گنجه را پس از مدتی رفو کرده می‌آراید و بازی از نو...

*این جستار پیشتر در کتاب" ژاله بر رخ لاله" به طبع رسیده است.

از میان اخبار

(ویدئو) عظیم‌ترین درخت‌های روی کره زمین

تصاویر جالب از الناز شاکردوست در بیستون کرمانشاه