سهم زنان از اقتصاد هنر در ایران
در حالیکه از نخستین دوره حراج تهران بیش از 13سال میگذرد، بررسی دادههای 24دوره برگزارشده این رویداد نشان میدهد که سهم زنان از کل آثار ارائهشده حدود 16درصد است.
بر اساس آمارهای جمعآوریشده از سال 1391 تا مهر 1404، از مجموع 2475 اثر ارائهشده در حراج تهران، تنها 416 اثر متعلق به هنرمندان زن بوده است. به این ترتیب، زنان تنها 16.8درصد از کل آثار حراج را به خود اختصاص دادهاند؛ آماری که بیانگر تداوم شکاف جنسیتی در بازار هنر ایران است.
تنها در دوره هجدهم که آذرماه 1402 برگزار شد این حراج تصمیم گرفت سهم بیشتری برای هنرمندان زن در نظر بگیرد و از میان 114 اثر ارائهشده، 40 اثر را به هنرمندان زن اختصاص داد. در واقع بیشترین سهم زنان از اصلیترین حراج هنری ایران، حدود 35درصد بوده است. جالب است که در دورههای بعدی حراج تهران هیچ اثری از 15هنرمند زن نوظهور در حراج هجدهم ارائه داده نشد و در حراجهای بعدی بار دیگر سهم زنان از بازار هنر کاهش یافت.
در تمام دورههای برگزاری حراج تهران، از 126 هنرمند زن آثاری ارائه شده که بیشترین آمارها نیز مربوط به هنرمندان نامدار است. فریده لاشایی (28 اثر)، منیر فرمانفرمائیان (25 اثر)، پروانه اعتمادی (21 اثر)، بهجت صدر (13 اثر) و منصوره حسینی (12 اثر) پرتعدادترین هنرمندان زن در حراج تهران بودهاند که با نسبت مناسبی در اغلب دورههای حراج حضور داشتهاند و از نظر برآورد هزینه نیز بیشترین سهم را در میان هنرمندان زن در اختیار دارند.
به گزارش ایسنا، این در حالی است که بررسی فرآیند حضور سایر هنرمندان زن بهخصوص هنرمندان جوان، نشان میدهد که در بسیاری از مواقع تنها یک بار چکش حراج برای آنها کوبیده شده است و امیدها را به تداوم حضور هنرمندان زن جوان در کنار هنرمندان صاحبنام در حراج کمتر میکند.
مشخص است که حراج تهران نقش مهمی در ارزشگذاری آثار هنرمندان در بازار هنر داخلی و خارجی ایفا میکند، بنابراین در چنین بستری، سهم نابرابر زنان نهتنها به معنای غیبت نسبی آنان از ویترین هنر ایران است، بلکه پیامدهای مستقیمی در اقتصاد هنر نیز دارد. حضور کمتر در حراج به معنای فروش پایینتر، قیمتگذاری ضعیفتر و در نتیجه، دیده نشدن در شبکههای بینالمللی هنر است. البته که بحث نابرابری زنان در بازار هنرهای تجسمی یک موضوع جهانی با ریشههای عمیق تاریخی است. در بیشتر دورههای تاریخی زنان اجازه نداشتند حتی در کلاسهای آموزش نقاشی شرکت کنند.
محدودیتهای شدید در اغلب کشورهای جهان باعث شد زنان مسیر سختتری را برای نمایش آثارشان پشت سر بگذارند و به همین دلیل است که نام هنرمندان زن در تاریخ هنر بسیار اندک است؛ اما چرا در دنیای مدرن نیز هنرمندان زن همچنان سهم اندکی از بازار هنر را در اختیار دارند؟
یک استاد دانشگاه در آکسفورد در پاسخ به این پرسش که آیا ممکن است مردان واقعا هنرمندان بهتری نسبت به زنان باشند، آزمایشی را طراحی کرد تا باور مردان ثروتمند و علاقهمند به هنر را به بوته آزمایش بگذارد. او اثری را که توسط هوش مصنوعی خلق شده بود، به صورت انفرادی به آنها نشان داد و بهطور تصادفی برایش نام یک هنرمند مرد یا زن را برچسب زد. نتیجه این بود که اگر شرکتکنندگان فکر میکردند اثر متعلق به یک مرد است، آن را بیشتر میپسندیدند تا وقتی که گمان میکردند نقاش آن زن بوده است.
نتایج این تحقیقات به همراه بسیاری دیگر از تحقیقات انجامشده درباره کیفیت آثار هنرمندان زن و مرد، بدون هر گونه شبههای بیانگر بیتاثیر بودن جنسیت در هنر است. اما با وجود آزادی در آموزش و نمایش هنر برای زنها و در شرایطی که حتی خواندن جملات قبل نیز ممکن است خندهدار به نظر برسند، همچنان هنرمندان زن با چالشهای بسیاری برای رسیدن به موفقیتهای تجاری و رسیدن به بازارهای داخلی و خارجی مواجه هستند.