دوشنبه 5 آذر 1403

سومین همایش میراث باستان‌شناختی و بازخوانی هویت ملی ایرانی برگزار شد / جای خالی زندگی‌نامه مشاهیر

خبرگزاری دانشجو مشاهده در مرجع
سومین همایش میراث باستان‌شناختی و بازخوانی هویت ملی ایرانی برگزار شد / جای خالی زندگی‌نامه مشاهیر

به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، «همایش میراث باستان‌شناختی و بازخوانی هویت ملی ایرانی: از نگاه غربی، از نگاه ایرانی» شنبه 19 آذرماه در با سخنرانی چهره‌های مطرحی از تاریخ، اندیشه، باستان‌شناسی در سالن‌های پژوهشگاه‌ها علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد. در نشست سوم سالن تمدن علیرضا ملائی‌توانی، پژوهشگر تاریخ به سخنرانی درباره «شخصیت‌های تاریخی ایران و مساله هویت ملی» پرداخت. علیرضا...

به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، «همایش میراث باستان‌شناختی و بازخوانی هویت ملی ایرانی: از نگاه غربی، از نگاه ایرانی» شنبه 19 آذرماه در با سخنرانی چهره‌های مطرحی از تاریخ، اندیشه، باستان‌شناسی در سالن‌های پژوهشگاه‌ها علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد. در نشست سوم سالن تمدن علیرضا ملائی‌توانی، پژوهشگر تاریخ به سخنرانی درباره «شخصیت‌های تاریخی ایران و مساله هویت ملی» پرداخت. علیرضا ملائی‌توانی، پژوهشگر تاریخ گفت: در ایران انبوهی از شخصیت‌های تاریخی وجود دارد، اما، چون ناپایداری‌های سیاسی و چرخش‌های دورانی و منازعات ایدئولوژیک فراوان وجود داشته است ما نتوانستیم روی شخصیت‌های تاریخ خودمان تفاهم کنیم. به همین دلیل در هر دوره تاریخی روی برخی شخصیت‌های تاریخی تمرکزی صورت گرفته و برجسته شدند و در دوره بعد گمنام شدند و از بین رفتند. به همین دلیل این موضوع به یکی از مناقشه‌های اصلی درباره هویت ایرانی و تعریف آن تبدیل شد. او افزود: در هر دوره تاریخی این منازعه و چالش را و هم در دوره‌های بعد داشتیم برای مثال وقتی دوران پیش از اسلام را در نظر بگیریم هر بار سلسله‌ای جانشین سلسله بعدی می‌شد بسیاری از نهادها، یادبودها، شخصیت‌ها و آئین‌های آن سلسله از بین می‌رفتند یا تغییر پیدا می‌کردند؛ برای مثال وقتی سلوکیان به صحنه آمدند یا زمانی‌که ساسانیان آمدند آثار سلسله گذشته را کمرنگ یا نابود کردند و از بین بردند. به نظرم بسیاری از شخصیت‌ها در این میان گم شدند. این پژوهشگر تاریخ ادامه داد: حال چرخش دورانی را در نظر بگیرید در دوران پس از اسلام نه تنها بسیاری از منازعاتی که در دوران قبل وجود داشت، از میان می‌روند بلکه بسیاری از آئین‌ها، نماد‌ها و عناصر هویت‌ساز آن دوران هم زیر سوال می‌روند. در دوره جدید برخی مسائل تجدد می‌شود و یکی از عناصر هویت ایرانی هم چرخش‌های دورانی در دوره میانی ایران هم دوره باستان هم با چالش‌هایی که در دوره‌های مختلف وجود داشته است و بسیاری از شخصیت‌های ما و چهره‌های ماندگار فرهنگ و ادب و هنر ما تحقیر یا برجسته شدند به شکل‌های مختلفی درگیر یک مناقشه بی‌سرانجام تا کنون بوده است. علیرضا ملائی‌توانی گفت: این نحوه اسفناک برخورد با سرمایه‌های ملی ما چه دلایلی دارد؟ به نظرم دلایل زیادی می‌توان برای آن برشمرد که من به دو سه مورد آن اشاره می‌کنم. به گمان من مهم‌ترین علتش برمی‌گردد به اختلاف‌نظر‌های عمیق و راهبردی در تعریف هویت ملی و هویت ایرانی به ویژه در دوره معاصر. به ویژه در دوره جدید این چالش بسیار عمیق‌تر شد. او افزود: اگر نظریه سه فرهنگ را در نظر بگیرید یعنی فرهنگ ایرانی، فرهنگ اسلامی و فرهنگ جدید. اگر این سه فرهنگ را به عنوان مولفه‌های اصلی هویت ایرانی امروز در نظر بگیریم در دوره قاجار و پهلوی و دوره جمهوری اسلامی روی عناصری تمرکز می‌کردند و عناصر دیگر را کمرنگ و کمرنگ‌تر. مثلا در دوره پهلوی روی شخصیت‌های باستانی تاکید می‌کرد و بسیاری از شخصیت‌های دینی و مشاهیر پس از اسلام مورد بی‌مهری قرار گرفتند. رئیس سابق پژوهشکده تاریخ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی عنوان کرد: در دوره جمهوری اسلامی بر عکس شخصیت‌های باستانی و ایرانی به حاشیه رفتند و شخصیت‌های دینی با قرائت شیعی بسیار برجسته شدند؛ بنابراین نسل امروز از خودش می‌پرسد واقعا شخصیت‌های تاریخی ما چه کسانی هستند؟ چرا ما نمی‌توانیم درباره آن‌ها تفاهم داشته باشیم؟ علیرضا ملائی‌توانی گفت: ریشه این موضوع برمی‌گردد به خوانش یکسویه از هویت ایرانی. زمانی که در دوره پهلوی خوانش باستان‌گرایانه از هویت ایرانی دارید و عناصری از ایرانیت در آن برجسته می‌شوند یا در دوره جمهوری اسلامی عناصری از اسلامیت و ایرانیت در حاشیه. هر دو نگاه ابزاری به غرب دارند و وجوهی از تمدن غرب را می‌پذیرند که به قدرتمندی به خودشان کمک کند. اما مجبور خواهند شد به ویژه عناصر هویت‌بخش در ساماندهی زندگی سیاسی، دموکراسی به طور کلی نادیده گرفته می‌شود و برای همین ما دستخوش تلاطمات هویتی به ویژه در شناخت شخصیت‌های تاریخی خودمان می‌شویم و مشکل بزرگی بوده که ما با آن درگیر هستیم. او ادامه داد: نکته دوم به نظرم، تقابل نوع نظام‌های سیاسی است که در دوره قاجار ما یک حکومت سنت‌گرای پادشاهی داشتیم که در دوره مشروطه به گمان ما تلاشی صورت می‌گیرد که هویت معقول و سنجیده‌ای شکل بگیرد، اما شرایط چنان ناپایدار است که مشروطه‌خواهان هرگز قادر نیستند عناصر هویتی ایرانیان را تعریف بکنند تا چهر‌های شاخص را به مردم بشاسانند. بعد از آن دستخوش دوره پهلوی می‌شویم و در آنجا عناصر دیگری برجسته می‌شوند در نظام سیاسی خاصی که اگرچه ظاهر مشروطه را با خودش حمل می‌کند، اما با یکی از مستبدترین حکومت‌ها روبه‌رو هستیم. این پژوهشگر تاریخ بیان کرد: در دوره جمهوری اسلامی که یک حکومت دموکراتیک بر سر کار است و طبیعتا خوانش‌های خاصی از هویت صورت می‌گیرد. سومین عامل به نگاه من، به بحث ارزش‌های فرهنگی برمی‌گردد که در این سه دوره هم با آن درگیر بودیم به ویژه بحث مشروعیت و مشروعیت دادن به حاکمیت و شخصیت‌هایی که می‌توانند در راستای تقویت مشروعیت یک حکومت برجسته بشوند یا تحقیر. علیرضا ملائی‌توانی گفت: عمل دیگر شخصیت‌سازی است که خیلی از حکومت‌ها در دوران معاصر ما و همه جای دیگر دنیا این کار را می‌کردند، اما در کشور‌هایی با قدمت تاریخی ما شخصیت‌های تاریخی اگرچه سرمایه‌اند، اما به همان نسبت در معرض آسیب بیشتری بودند به دلیل تندروی؛ بنابراین ما مدام در یک وضعیت نوسانی ناشی از این‌که شخصیت تاریخی کیست، قرار داریم و نتوانستیم درباره این وضعیت به یک تفاهم منطقی دست پیدا کنیم. چه کسی را باید تقدیس کنیم؟ چه کسی را تجلیل کنیم و از چه کسی باید دفاع کنیم؟ این‌ها را نمی‌دانیم. او افزود: البته در این میان یکسری تلاش‌هایی صورت گرفته است و نهاد‌هایی مانند انجمن آثار ملی که بعدا به انجمن آثار و مفاخر ملی تبدیل شد که تلاش می‌کند شخصیت‌های تاریخی را بشناسد و آن هم به صورت انبوه و منطقی در این رابطه فعالیت نکرد که تلاش‌های آن نیز باید ارزیابی و نقادی شود که اکنون وارد این مناقشه نمی‌شوم. بحث فرهنگستان‌های ایران است و مساله نخبگان و شناخت شخصیت‌ها که باز باید ببینیم حاصل ثمرات آن‌ها چیست؟ این پژوهشگر تاریخ معاصر اظهار کرد: بخش دیگری که در ایران جای آن خیلی خالی است زندگینامه شخصیت‌های تاریخی است. ما در اینجا واقعا دستمان خالی است به رغم این‌که شخصیت‌های طراز اولی در کشور ما از دوران باستان تا امروز وجود داشتند زندگینامه‌های معقول قابل دفاعی از آن‌ها نداریم و ننوشتیم. من که دوره مشروطه را بیشتر ورق می‌زنم مشاهده می‌کنم بسیاری از رهبران مشروطه ایران هنوز درباره‌شان یک زندگینامه وجود ندارد؛ بنابراین این شخصیت‌ها شناسانده نشدند. علیرضا ملائی‌توانی گفت: فرهنگ و حافظه عمومی یا کاری که هنرمندان ما می‌توانند در ساختن فیلم و نمایشنامه از این چهره‌ها و شناساندن آن‌ها یا آنچه شهرداری‌ها و شورا‌های شهر می‌توانند بکنند و در نامگذاری خیابان‌ها و میدان‌های عمومی به نام این شخصیت‌ها. هر چند در این رابطه نیز کشاکش وحشتناکی در جریان هست که حتی در بسیاری از گوشه و کنار ایران و مناطق محلی برای نامگذاری شخصیت‌های محلی به دلیل نگرانی از تنش‌های قومی نام بسیاری از آن‌ها را نمی‌توانند بر خیابان یا میادین بگذارند.