شنبه 3 آذر 1403

سیاست ظالمانه رضا شاه در قبال زبان فارسی

خبرگزاری تسنیم مشاهده در مرجع
سیاست ظالمانه رضا شاه در قبال زبان فارسی

اسماعیل امینی گفت: سیاستی که می‌خواهد گویش‌ها را به نفع گویش مرکز کمرنگ کند، بسیار کودکانه و استدلال ظالمانه‌ای بود که رضا شاه وارد زبان کرد.

- اخبار فرهنگی -

به گزارش خبرگزاری تسنیم، به نقل از روابط عمومی خانه کتاب و ادبیات ایران؛ نشست تخصصی «اهمیت نقش زبان فارسی در فرهنگ ملی» از سلسله نشست‌های پاسداشت زبان فارسی با حضور اسماعیل امینی و هادی خورشاهیان در سرای اهل قلم برگزار شد.

اسماعیل امینی در این نشست گفت: به دلیل اینکه ما با زبان به طور روزمره سروکار داریم، تصور می‌کنیم اموری که با زبان فارسی مرتبط است، نیازی به تخصص ندارد. در واقع مواجهه ما با زبان فارسی، بر مبنای ذوقیات است و زبان فارسی در معرض ذوقیات عام قرار گرفته است.

وی به استفاده نادرست رسانه‌ها از اصطلاح «جنجالی» به عنوان یک مثال، اشاره کرد و ادامه داد: متأسفانه استفاده از کلمه جنجالی در تیتر زدن و سخنرانی‌ها به عنوان سخن پرطرفدار باب شده است؛ در حالی که اساساً جنجال نمایشگر بی‌خردی و تولیدکننده بلاهت است. خردمندی با آرامش و اعتدال همراه است؛ یعنی هر چیزی در جای خودش قرار دارد.

زبان پدیده‌ای فرهنگی است

این شاعر و مدرس ادبیات در بخش دیگری از سخنان خود درباره قیاس زبان‌ها با یکدیگر گفت: هیچ زبانی به مثابه پیشینه و دایره واژگان گسترده یا فشرده به دیگری برتری و ارجحیت ندارد. زبان یکی از نمادهای فرهنگی و اسباب ارتباط همزمانی و درزمانی مردم با یکدیگر و فرهنگ است. پیش از مشروطه عده‌ای خط فارسی را نارسا می‌دانستند، چرا که برای بعضی از حروف چندین نشانه داشتیم. آنها در پی اصلاح زبان بودند در حالی که این مسئله اساساً در حوزه زبان ضعف به حساب نمی‌آید؛ همان طور که در زبان‌های دیگری چون انگلیسی ممکن است برای یک نشانه چندین معادل صدایی داشته باشیم.

غربت زبان ملی در رسانه ملی

وی در ادامه با اشاره به اینکه هیچ خطی نمی‌تواند منعکس کننده زبان گفتاری باشد، اضافه کرد: در این باره پروژه شکست خورده‌ای وجود دارد به این شکل که زبان‌شناسان خطی درست کردند که برای همه صداها یک نشانه مشخص داشت، خطی که تلفظ و آموختن آن نیز بسیار آسان بود به گونه‌ای که کارآموزان آن می‌توانستند 15 روزه آن را فرا بگیرند. این خط قرار بود در سطح بین‌المللی مورد استفاده قرار گیرد اما شکست خورد. به این دلیل که زبان ابزار نیست، پدیده‌ای فرهنگی است و دخل و تصرف‌بردار نیست. اصلاحات زبانی باید به صورت طبیعی و در زمان انجام شود.

نویسنده کتاب «خندمین‌تر افسانه» در ادامه به مقوله خط پرداخت و گفت: خط یک قراردادی اجتماعی است، در این‌باره تصرف در رسم‌الخط، مانند تغییر دادن علائم راهنمایی و رانندگی است که نشانه‌هایی بین‌المللی در سطح جهان هستند.

امینی همچنین با اشاره به اینکه فرهنگ مجموعه‌ای از نظام جهان‌نگری حاکم بر هر دوره است، ادامه داد: وقتی فرهنگی از دستبرد زمان مصون بماند، ماندگار می‌شود و بخش‌هایی از دست رفته نیز در خرده فرهنگ‌ها نفوذ می‌کنند. این کارکرد زمان بر زبان و فرهنگ است که بخش‌هایی را حفظ و بخش‌هایی را حذف می‌کند. آنچه که باقی می‌ماند میراث و تمدنی ارزشمند است که از حذف و آسیب‌پذیری مصون مانده است. این مسئله اصلاً به معنای مقدس بودن، مفاخره و محل مجادله‌ای بر این میراث نیست و هیچ امتیازی به مثابه برتر بودن فرهنگ ایجاد نمی‌کند.

نگهبان رسمی برای زبان خطر بزرگی است

امینی همچنین بر پیوند روایت و زبان تأکید کرد و ادامه داد: اگر زبان و روایت نبو، تخت جمشید پاره‌ای سنگ و بنا بود. زبان برای هنرها روایت درست می‌کند و آن را در بافت یا موقعیت تعریف می‌کند. اسطوره‌هایی مانند آرش با زبان زنده هستند. باید دقت کرد؛ که انسان به طور روزمره با نشانه‌های فرهنگی چون آثار باستانی و آثار هنری سر و کار ندارد اما با زبان هر روزه سر و کار دارد، زبان صدایی است که هیچگاه ساکت نمی‌شود و حتی در خواب هم فعالیت می‌کند.

امینی درباره مرگ برخی از زبان‌های مهم در جهان نیز چنین توضیح داد: اگر زبان‌های بزرگی مانند سانسکریت و لاتین از بین رفته‌اند به این دلیل است که نگهبانان رسمی داشتند. نگاهبان رسمی برای زبان خطری بزرگ است و باعث از بین رفتن آن می‌شود. حفظ زبان، کار نگهبانان رسمی نیست، بلکه کار همه کسانی ا‌ست که با زبان به صورت روزمره سر و کار دارند. از طرفی دخل و تصرف و تغییرات آن نیز به مثابه خطای بزرگ است.

وی همچنین تاکید کرد: ما نمی‌توانیم از منظر ذوقیات و تحلیل شخصی با زبان مواجه شویم. سیاست‌ها مبنی بر این است که لغت انگلیسی وارد زبان فارسی نشود! به نظر من این تفکر ساده‌لوحانه است؛ چرا که همه زبان‌ها با هم داد و ستد دارند. امروزه صحبت درباره زبان خالص و نژاد خالص غیر علمی و غیرممکن است. برخی زبان معیار را بدون لهجه می‌دانند؛ در حالی که همه زبان‌ها لهجه دارند و ما به هیچ عنوان زبانی بیرون از لهجه نداریم. به همین دلیل سیاستی که می‌خواهد گویش‌ها را به نفع گویش مرکز کمرنگ کند، بسیار کودکانه و استدلال ظالمانه‌ای بود که رضا شاه وارد زبان کرد و ما نباید آن را ادامه دهیم. تنوع لهجه‌ها و گویش‌ها باعث بارورتر شدن زبان است. دانش زبان فارسی یک تخصص است که نیاز به متخصص خودش را دارد.