سیاستهای غلط ارزی و زخمهای عمیق بر پیکره اقتصاد

به گزارش خبرگزاری اقتصاد ایران، کارشناسان اقتصادی معتقدند که تصمیمات نادرست در حوزه ارز، نه تنها منجر به تشدید تورم و کاهش قدرت خرید مردم شده، بلکه ضربات جبرانناپذیری به بخش تولید و تجارت وارد کرده است.
1. شتابدهنده تورم و فرسایش قدرت خرید:
یکی از ملموسترین پیامدهای سیاستهای ارزی غلط، تورم فزاینده است. وقتی نرخ ارز به صورت غیرطبیعی افزایش مییابد، هزینه واردات مواد اولیه و کالاهای واسطهای برای تولیدکنندگان بالا میرود. این افزایش هزینه، مستقیماً به قیمت نهایی کالاها و خدمات منتقل شده و در نهایت، جیب مصرفکننده را نشانه میرود. نتایج تحقیقات نشان میدهد که عدم وجود "بازار کارآ" در حوزه ارز، باعث شده تا هرگونه تحلیل ارزی بر مبنای مدلهای اقتصادی رایج، با چالش روبرو شود و نرخ ارز، بیش از آنکه تابع مکانیزمهای بازار باشد، تحت تأثیر عوامل دیگر قرار گیرد. این وضعیت، به معنای واقعی کلمه، یعنی باد کاشتن و توفان درو کردن! قدرت خرید مردم، با هر نوسان ارزی، آب میرود و این باعث میشود برنامهریزی برای زندگی عادی هم سختتر شود.
2. تولید در کما، واردات در اوج:
سیاستهای ارزی نامتوازن، مانند کاهش مصنوعی نرخ ارز حقیقی در دورههایی، به ضرر تولید داخلی و صادرات عمل کرده است. وقتی نرخ ارز حقیقی کاهش مییابد، کالاهای وارداتی ارزانتر شده و جذابیت بیشتری برای مصرفکنندگان پیدا میکنند. این اتفاق، نه تنها تقاضا برای کالاهای تولید داخل را کاهش میدهد، بلکه قدرت رقابت تولیدکنندگان داخلی در بازارهای صادراتی را نیز از بین میبرد. نتیجه این فرآیند، عدم استفاده از ظرفیتهای تولیدی موجود و حتی تعطیلی کارخانهها و افزایش بیکاری است. در واقع، این سیاستها مثل این میماند که به جای آبیاری گلهای باغ خودت، به علفهای هرز آب بدهی!
3. بیثباتی و عدم قطعیت، بلای جان سرمایهگذاری:
نوسانات شدید و غیرقابل پیشبینی نرخ ارز، فضای کسبوکار را برای سرمایهگذاران، چه داخلی و چه خارجی، تاریک و مبهم میکند. هیچ سرمایهگذاری دوست ندارد سرمایه خود را در بازاری پر از ریسک و عدم قطعیت وارد کند. این بیثباتی، منجر به فرار سرمایه و کاهش تمایل به سرمایهگذاری در بخشهای مولد اقتصاد میشود. وقتی سرمایه به سمت تولید نمیرود، انتظار رشد اقتصادی و ایجاد شغل هم بیهوده است. این وضعیت، یک دور باطل ایجاد میکند که اقتصاد را در باتلاق رکود فرو میبرد.
4. ریشههای درد:
دلایل اصلی این سیاستهای غلط ارزی را میتوان در موارد زیر جستجو کرد:
درآمدهای نفتی: وابستگی شدید به درآمدهای نفتی، باعث شده تا دولتها به جای اتخاذ سیاستهای ارزی پایدار، به تزریق دلار نفتی به بازار و سرکوب مصنوعی نرخ ارز تمایل پیدا کنند. این روش، مثل یک مسکن موقت عمل میکند که در بلندمدت عوارض جانبی خطرناکی دارد.
سیاستهای مداخلهگرایانه: تلاش برای کنترل دستوری نرخ ارز و عدم اجازه به بازار برای تعیین نرخ واقعی، همیشه نتایج عکس داشته و منجر به ایجاد بازارهای غیررسمی و افزایش شکاف نرخها شده است. این کار، مثل این میماند که جلوی جریان آب را بگیری، آب راه خودش را پیدا میکند، اما با قدرت تخریبی بیشتر!
تحریمها و فشارهای خارجی: تحریمهای اقتصادی، اگرچه عامل اصلی نیستند، اما میتوانند به بیثباتی و نوسانات ارزی دامن بزنند و اعمال سیاستهای صحیح را دشوارتر کنند.
به گزارش اکونیوز، سیاستهای ارزی غلط، زنجیرهای از پیامدهای منفی را برای اقتصاد ایران به دنبال داشته است. از تشدید تورم و کاهش قدرت خرید مردم گرفته تا تضعیف تولید و فرار سرمایه. برای رهایی از این وضعیت، نیازمند یک بازنگری جدی در رویکردهای ارزی هستیم که بر مبنای شفافیت، ثبات و اعتماد به مکانیزمهای بازار باشد. فقط در این صورت است که میتوانیم امیدوار باشیم اقتصاد ایران از این بحران ارزی رها شود و به سمت رشد و شکوفایی حرکت کند.