جمعه 9 آذر 1403

شادی جهانی از شکست سه‌شیر‌های متکبر نژادپرست!

وب‌گاه الف مشاهده در مرجع
شادی جهانی از شکست سه‌شیر‌های متکبر نژادپرست!

مدعیان رهبری جهان و آن‌ها که خودشان را قطب علم و صاحب زبان جهان می‌دانستند تیتر زده بودند که «فوتبال به خانه خود بازمی‌گردد»، اما نشد که بشود، ایتالیا نگذاشت تا خشم به را افتاده از این ادعا بعد از باخت انگلستان تبدیل به شادی ایتالیا و جهان شود.

به گزارش الف، روزنامه جوان نوشت: فوتبال در جهان ماند و به زندان نرفت! می‌خواستند به‌زعم خودشان «فوتبال را به خانه برگردانند»، ولی نشد تا انگلیسی‌های متکبر که پیش از فینال فریاد شادی سر داده بودند حالا مغموم‌تر از هر زمان دیگری شاهد شادی جهانی از شکست‌شان در فینال یورو باشند. مدعیان رهبری جهان و آن‌ها که خودشان را قطب علم و صاحب زبان جهان می‌دانستند تیتر زده بودند که «فوتبال به خانه خود بازمی‌گردد»، اما نشد که بشود، ایتالیا نگذاشت تا خشم به را افتاده از این ادعا بعد از باخت انگلستان تبدیل به شادی ایتالیا و جهان شود.

یک‌شنبه شب وقتی سوت پایان بازی فینال جام ملت‌های اروپا حکم به قهرمانی ایتالیا در ومبلی لندن، آن هم مقابل انگلستان داد شادی وصف‌ناپذیری تمام ایتالیا را دربر گرفت. شادی و سروری که می‌شد نمونه کوچک آن را در فریاد‌های کیلینی دید و به عمق آن پی برد. اما اینکه چرا این پیروزی علاوه بر ایتالیا در بسیاری از نقاط دیگر جهان هم موج شادی به راه انداخت، علتش را باید در جایی دیگر جست‌وجو کرد. اینکه چرا انگلیسی‌ها جایی در دل هواداران فوتبال دنیا ندارند و اگر هم داشته باشند، اینقدر نیست که به آن ببالند یا اینکه چرا انگلستان حتی اگر فوتبال هم بازی کند باز شکستش بیشتر هواداران فوتبال را خوشحال می‌کند تا پیروزی و حتی قهرمانی رقیب. بدون هیچ شکی تیم ملی انگلستان به لحاظ فوتبالی یکی از تیم‌های مطرح جهان با بازیکنان تأثیر‌گذار و بزرگ است که شادی از شکست این تیم به‌طور طبیعی عکس‌العمل طرفداران تیم‌های رقیب را به دنبال دارد، اما وقتی مشاهد می‌کنیم که همین طرفداران به شدت هرگونه اهانت یا‌نژادپرستی در خصوص بازیکنان انگلستان را مزمت می‌کنند، آن وقت متوجه می‌شویم که این نفرت و خشم و این شادی از شکست انگلستان ریشه در جایی دیگر دارد، به طور مثال نژادپرستی که تیفوسی‌های انگلستان سردمدار آن هستند.

سوت پایان بازی مقابل ایتالیا که به صدا درآمد، حملات شروع شد و سه رنگین‌پوستی که پنالتی‌های‌شان را از دست داده بودند مورد شدیدترین حملات نژادپرستانه قرار گرفتند. همین رنگین‌پوستانی که هیچ‌گاه در جامعه متکبر انگلستان به حق‌شان نرسیده‌اند و مورد شدیدترین آزار و اذیت‌ها قرار گرفته‌اند، حالا هم مقصران اصلی شکست معرفی می‌شوند تا بهانه برای حمله اراذل و اوباش تیفوسی به آن‌ها فراهم شود. هرچند که جناب نخست‌وزیر انتقاد می‌کند از این‌نژاد پرستی، اما مطمئنا یکی از دلایل شادی جهانی از شکست انگلستان همین شکست نژادپرستی است. بدون هیچ شک و تردید اگر اتفاقات قبل و بعد از فینال یورو در لندن در هر کشور دیگری رخ می‌داد، همین انگلستان مدعی دموکراسی و آزادی بیان و عقیده، آن کشور را بی‌فرهنگ و وحشی قلمداد می‌کرد، اما وقتی پای خودش در میان است توحش و نژادپرستی‌شان می‌شود عین دموکراسی!

شادی بابت این شکست را باید در تکبر و غرور نهادینه شده به عنوان میراث استعمار کهن در انگلیسی‌ها جست‌وجو کرد. غروری که باعث می‌شود آن‌ها خودشان را صاحب جهان بدانند و حالا که باخته‌اند، طبیعی است که بخش اعظمی از جهان خوشحال باشند از اینکه نماد کبر و غرور شکست خورده است.

حالا بیایید از منظری دیگر به موضوع نگاه کنیم؛ بازیکنان زنیت سن‌پترزبورگ با قهرمانی ایتالیا جشن شادی می‌گیرند، فضای مجازی با قهرمانی ایتالیا پر می‌شود از کامنت‌هایی که بازیکنان ریز و درشت فوتبال جهان برای شریک شدن در جشن قهرمانی ایتالیایی‌ها می‌گذارند، آن هم نه با ادبیاتی فوتبالی، بلکه با ادبیاتی آمیخته با خشم و نفرت. ادبیاتی که معلوم است یک عقبه، یک تاریخ و یک بغض در آن نهفته است. نمونه‌اش همین علی قلی‌زاده، ملی‌پوش فوتبال کشورمان که در تیم‌های باشگاهی بلژیک بازی می‌کند، وقتی می‌گوید: «چقدر شادی‌آور است شکست انگلستان، دشمن تاریخی ملت ایران. شکر.»

همه حرف در این شکر آخر است، چیزی که نه تنها در حرف قلی‌زاده که در تمام شادی‌های صورت گرفته از شکست بامداد دوشنبه انگلستان در اقصی نقاط جهان موج می‌زد. این شادی، نه برای شکست فوتبالی انگلیس، بلکه برای شکست و ناکامی سمبل اسکتبار، استعمار، تزویر، زورگویی و اختلاف‌افکنی است. هیچ شکی نیست ملکه خود را آماده کرده بود برای ایستادن کنار جام قهرمانی، کسی چه می‌داند شاید هم نطقی آتشین آماده کرده بود، اما فعلا به جای نطق...، بوریس جانسون هم که حالا مجبور است در حمایت از پنالتی‌زنان رنگین‌پوست انگلستان برای خالی نبودن عریضه پست انتقادی بگذارد و در برابر نژادپرستان موضع بگیرد از این قاعده مستثنا نیست. ردپای انگلستان طی قرون گذشته در تمامی جنایت‌های رخ داده برای بشریت به وضوح دیده می‌شود. سیاست تفرقه بینداز و حکومت کن، چیزی نیست که به این راحتی‌ها از یاد مردم ستمدیده جهان برود. سیاستی که هدایتگر اصلی آن ملکه و بازو‌های اجرایی آن سیاستمداران انگلستان هستند از بالفور و چرچیل گرفته تا جانسون امروز. استعمار پیر همواره در نگاه مردم جهان استعمار پیر خواهد ماند و شکستش حتی در قالب فوتبال باعث خوشحالی است.

بنابراین نباید تعجب کرد وقتی جهانی خوشحال می‌شود از اینکه انگلستان می‌بازد و ایتالیا یا دیگری جام قهرمانی را بالای سر می‌برد. ایتالیا فوتبال را از انگلستان برد، اما انگلیسی‌ها باید بروند و ببینند که این همه کینه و نفرت از آن‌ها در جهان از کجا آب می‌خورد. هرچند که خودشان خیلی خوب می‌دانند، اما به هر حال سیاست‌های استعماری و استکباری‌شان به آن‌ها اجازه نمی‌دهد تا حداقل کاری کنند که ذره‌ای در دل میلیارد‌ها انسان این کره خاکی جا باز کنند.

شکست اصلی در فینال یورو را نه ساوت‌گیت، هری کین و رحیم استرلینگ و نه ساکای 19 ساله، بلکه ملکه و سیاستمداران انگلستان خوردند و چقدر حیف که این بازیکنان و سرمربی‌شان باید چوب انگلیسی بودن‌شان را بخورند. چوب اینکه سربازان ملکه می‌نامندشان، چه بخواهند و چه نخواهند.