شنبه 3 آذر 1403

شاهی که خیلی دیر متوجه اشتباهاتش شد

وب‌گاه مشرق نیوز مشاهده در مرجع

به گزارش مشرق، کانال تلگرامی اکوتوپیا مطلبی را با عنوان شاهی که خیلی دیر متوجه اشتباهاتش شد منتشر کرد که متن آن به شرح زیر است:

در روزهای پایانی قبل از اینکه شاه از ایران برود، شاه متوجه وخامت اوضاع و نارضایتی مردم شده بود.

شاهی که خود را ابر قدرت ایران می‌دانست حالا صدای اعتراض مردم را شنیده بود، بر همین اساس احسان نراقی که آن زمان مشاور فرح بود را فراخواند تا از او کمک بگیرد.

نراقی به کاخ آمد و شاه گفت: من می‌خواستم از تحلیل شما درباره موقعیت فعلی ایران اطلاع حاصل کنم. این اغتشاش و تحریکی که دارد عمومیت می‌یابد، از کجاست؟ بانی آن چه کسی است؟ چه کسی پشت این مخالفت‌ها قرار گرفته است؟

پاسخ دادم: خود شما اعلی‌حضرت!

شاه متعجب به من نگاهی کرد و گفت: چرا من؟

نراقی می‌گوید در این مرحله از صحبت، شاه انتظار داشت تا من هرکس دیگری را به عنوان مسئول معرفی کنم: فلسطینی‌ها، کمونیست‌ها، قذافی، خمینی، آمریکایی‌ها، چه می‌دانم، هرکسی؟

شاه: اغتشاشگران خارجی چطور؟ شما فکر نمی‌کنید که آنها هم در این میان نقشی ایفا کرده‌اند؟ گزارشاتی به ما رسیده است که بر اساس آنها مخالفان از خارج کمک‌های مالی دریافت می‌کنند.

نراقی: متاسفانه این از آن نوع استدلال‌هایی است که اطرافیان شما از آن استفاده می‌کنند. کسانی که هنوز هم نمی‌خواهند واقعیت را از نزدیک ببینند.

شاه: چگونه این سیلاب از چشمان مسئولان پنهان ماند؟ مطمئنا این بحران به تازگی شروع نشده است.

نراقی: طبقه سیاسی، بالا آمدن این سیلاب را ندید و قدرت تکنوکراتی که خود ایجاد نموده‌اید، قادر به دیدن واقعیت نبود.

شاه گفت: اما ما افراد خود را از میان فارغ‌التحصیلان بهترین دانشگاههای اروپایی و آمریکایی انتخاب کردیم. چگونه این مهندس‌ها و دکترهایی که از معتبرترین دانشگاههای غربی آمده بودند، قادر نبودند مرا از قبل مطلع نمایند؟

نراقی: این امر به سیستم برمی‌گردد. زمانی که سیستم هرمی شکل است، هیچکس خود را از نظر سیاسی مسئول احساس نمی‌کند زیرا تنها آنچه مورد قبول است که از طرف شما صادر شده باشد. تصمیم‌های نهایی انحصارا توسط شما گرفته می‌شود، نخبگان هم صرفا با ارائه عناصری در جهت سیاست شما، خدمت کرده‌اند.

نراقی می‌گوید شاه وقتی که دستم را فشرد، کاملا احساس کردم بیش از حد معمول، آن‌را در دست‌های خود نگه‌داشت. به طور بی‌سابقه مرا نگاه کرد. در چشمهایش، برقی حاکی از احساس دیدم. نگاهی آشکارا مملو از حس قدرشناسی، تاسف و پشیمانی.

نراقی میگوید شاه طوری مرا نگاه می‌کرد، گویی که می‌خواست بگوید: چرا زودتر به نزدم نیامدید، زمانی که بیش از هر موقع دیگر، نیاز داشتم تا کسی مرا نسبت به واقعیات آگاه سازد؟ آنوقت پاسخ من به این سوال نکرده، این می‌بود که: زیرا شما اعلیحضرت، همیشه ترجیح می‌دادید به کسانی گوش دهید که دقیقا همین واقعیات را از شما کتمان می‌کردند.

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.