پنج‌شنبه 17 مهر 1404

شایعه درآمد ماهانه 120 میلیونی باربرها و چرخی‌های بازار واقعیت دارد؟

وب‌گاه الف مشاهده در مرجع
شایعه درآمد ماهانه 120 میلیونی باربرها و چرخی‌های بازار واقعیت دارد؟

خواندن گزارشی از باربرها و چرخی‌های بازار تهران خالی از لطف نیست و البته این موضوع باعث می‌شود تا نکلیف درستی و نادرستی بسیاری از مطالب منتسب به آن‌ها هم مشخص شود.

به گزارش همشهری، عرق از پیشانی‌شان راه باز می‌کند به ابروها، به خطوط پنجه‌عقابی اطراف چشم‌ها و گونه‌های مورب یا فرورفته‌شان: «خانم برو کنار... آقا مراقب باش...». بعد به هر جان‌کندنی باشد گاری‌چرخی‌هایشان را با انباشته‌هایی از بار میان گذرهای شلوغ و تو در توی بازار بزرگ می‌کشانند؛ هر صبح تا عصر. بازار اگر خوب باشد دست‌کم روزی 6، 5 مرتبه و اگر خراب باشد شاید 3، 2 دفعه باربری کنند. دستمزدشان هم تابعی از نوع و وزن بارها و البته طول مسیرهاست؛ از روزی 400 تا 600 هزارتومان (در شلوغ‌ترین روزهای کاری)، نه آن دستمزدی که این روزها در فضای مجازی شایع شده و نقلش دهان‌به‌دهان می‌چرخد که درآمد باربرهای بازار به ماهی 100میلیون می‌رسد. برای اطلاع از چند و چون ماجرا راهی بازار بزرگ پایتخت شدیم.

فرمول: وزن بار به‌اضافه طول مسیر

بارها متفاوتند؛ طاقه‌های 20تا 60 کیلویی پارچه، تخته‌فرش‌های 3 تا 12و 18متری، بسته‌های 10 تا 30 کیلویی انواع کالا از پوشاک تا تنقلات و گاهی هم کارتن‌های بزرگ و کوچک جهیزیه عروس‌خانم‌ها. مسیرهای باربری نیز گوناگونند؛ دور یا نزدیک. گاهی از چهارراه مولوی تا چهارراه گلوبندک، از بَر کوچه مروی تا ته کوچه حمام‌چال یا از گذر اُرسی‌دوزها تا سبزه‌میدان و گاهی از پله‌نوروزخان تا پاچنار. این میان وسیله حمل بار هم بر دستمزد باربری در محدوده بازار اثرگذار است؛ اینکه باربرها، بارها را در کوچه‌ها و راه‌پله‌های تنگ به کول‌ودوش بکشند یا کف گاری‌چرخی یا ترک موتورسیکلت جا دهند نیز مبلغ دستمزدشان را نوسان می‌دهد. نوید، گاری‌چرخی‌اش را حاشیه خیابان خیام نرسیده لابه‌لای ده‌ها گاری‌چرخی دیگر چپانده: «چرخی زیاد شده و کار کم. از طرفی، بیشتر کسبه خودشان یه گاری‌چرخی انداخته‌اند زیر پای کارگرشان تا نیازی به گرفتن باربر نباشه.» نوید با آنکه دستش تنگ است اما برای همین روزی تقریبا 300 تا 400 هزار تومان خدا را شکر می‌کند.

مظنه باربری، توافقی‌است

کمی بعد از پیچ گذر امین‌الدوله ایستاده‌اند و سرگرم چانه‌زنی‌اند. آنکه صاحب بار است، می‌گوید: «حاجی خودت نگاه کن دیگه؛ 3 طاقه است؛ روی هم 50کیلو هم نمی‌شه. بعد این یه تکه مسیر رو برای باربری‌شون قیمت می‌دی 150 تومن؟! بابا، انصاف‌تو شکر...» باربر هم از این طرف چانه می‌زند که «اینکه راهش تنگ و پیچ‌واپیچ است رو ول کردی و چسبیدی به وزن کم و مسیر کوتاه! اون‌وقت تو انصاف داری؟» توافق‌شان نمی‌شود و باربر که پسری جوان و کرد است گاری‌چرخی‌اش را هل می‌دهد سوی چهارراه شلوغ مولوی: «باربرهای قدیمی، جا و مکان ثابت دارن که سال‌هاست قرق کردن. فقط خودشون یا جانشینان‌شون که خودشون تعیین می‌کنن اونجاها بار می‌کشن... برای ما که جا نداریم و مشتری ثابت، درآمد باربری شاید روزی 300تا 500تومن بیفته.» نرسیده به چهارراه با بار طاقه‌های پارچه (هر طاقه 30کیلوگرمی 20تا 40هزارتومان) دخلش از کوری درمی‌آید.

ورود ممنوعی که کمی گران تمام می‌شود

از آنجا که ورود موتورسیکلت به حریم تیمچه، دالان و سراهای بازار ممنوع است هزینه باربری در آن حوالی گران‌تر است. این را جمعه، یکی از باربران سرای جعفری (شال و روسری) می‌گوید و ادامه می‌دهد: «از کارگاه‌های ته مولوی، چرخی را تا خرتناق پر می‌کنیم و می‌آوریم اینجا بازار سلطانی با 400یا 500هزار تومان اما مگر چند تا از این بارها در روز یا هفته گیرمان می‌آید؟ باربر، شناخته شده باشد و قابل اطمینان هم کار بیشتری به او می‌سپارند و علاوه بر دستمزدش، مبلغی هم به‌عنوان پاداش، شیرینی یا انعام می‌گیرد... همه اینها با هم می‌شود روزی 5تا نهایتا 7مسیر با میانگین 200هزار تومان.» اغلب اوقات، تعیین قیمت و دستمزد باربری به‌صورت توافقی است و نرخ ثابت و مصوبی وجود ندارد؛ مانند نرخ جابه‌جایی جهیزیه عروس. زانیار، باربر دیگری است که چند کارتن بزرگ از وسایل آشپزخانه را که عروس‌خانمی تهیه کرده، روی گاری‌چرخی‌اش گذاشته: «از کنار چهارسوق بزرگ تا چهارراه گلوبندک پیش تاکسی دربستی می‌برم با 400هزار تومان. بگو خدا برکت و تمام...» مادر عروس که خسته از گشتن و پول خرج کردن‌های بسیاراست، زود پاسخ می‌دهد: «گران نمی‌گیری؟». «نه؛ حاج‌خانم از صبح این همه پول بریز و بپاش کردی، به ما رسیدی خسیس شدی!» بازار شلوغ است و صدای چرخ گاری‌ها بالاتر از همهمه مردم، دادزن رستوران‌ها و مغازه‌ها و دستفروشانی که فال گردوی تازه می‌فروشند، به گوش می‌رسد.