یک‌شنبه 4 آذر 1403

شعر در مدح امام سجاد (ع)| سجاد! ای به گوشِ ملائک، دعای تو

خبرگزاری تسنیم مشاهده در مرجع
شعر در مدح امام سجاد (ع)| سجاد! ای به گوشِ ملائک، دعای تو

همزمان با تولد امام سجاد علیه السلام اشعاری از شاعران آیینی کشورمان تقدیم می‌شود.

- اخبار فرهنگی -

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، پنجمین روز از ماه شعبان مصادف با سالروز ولادت امام سجاد علیه السلام، چهارمین امام شیعیان است.

امام سجاد در واقعه کربلا به دلیل بیماری در صحنه نبرد حضور پیدا کرد و پس از شهادت امام حسین علیه السلام به مدت 34 سال امامت شیعیان را برعهده داشت.

همزمان با سالروز ولادت امام سجاد علیه السلام اشعاری از شاعران آیینی کشورمان منتشر می‌شود.

شعر ولادت حضرت اباالفضل (ع)| سلطان ادب ببین که میلادش هم، از روی ادب پس از امامش آمد

حسین منزوی

سجاد! ای به گوشِ ملائک، دعای تو شب، خوشه‌چینِ خلوت تو با خدای تو

ای چشم آسمان و زمین مانده خیره‌وار بر شور و جذبه‌های تو در سجده‌های تو

ای دیدن قتال غم‌انگیز کربلا حُزنِ همیشه ساخته از ماجرای تو

یک روز بود واقعه کربلا، بلی یک عمر وقفه داشت ولی کربلای تو

ای وارثِ پیمبر و حیدر که اَختران بر آفتاب فخر کنند از ولای تو

محراب را به وقت مناجات تو، همه افتاده لرزه‌ها به تن از های‌های تو

ای یک نیای تو به نَسَب، مفخر عرب وی محور عجم به حَسَب یک نیای تو

ای زینت تمامی پرهیزیان به زهد وی زیور تمام دعاها، دعای تو

در مدح تو، ترانه توحید سر دهد هرچند نیست زمزمه من، سزای تو

شعر ولادت "امام حسین"| یاد تو شرط قبولی نمازم بوده است، در قنوت خویش قبل از ربنا گفتم "حسین"

اعظم سعادتمند

"ای خالق راز و نیاز عاشقانه در پیشگاه عشق مخلوقی یگانه

ای آسمان پیشانی‌ات، ای ابر ای کوه سجاده تو دشت‌های بی‌کرانه

دارند در دستانِ هنگامِ قنوتت گنجشک‌های بی‌شماری آشیانه

تسبیح می‌گویی تمام طول شب را با اشک‌هایت دانه دانه دانه دانه

فرزند زمزم! کیستی، اهل کجایی؟ در چشم‌هایت داری از کوثر نشانه

فریاد عاشوراست موج پرچمی که وادی به وادی می‌بری بر روی شانه

وقتی که در حال مرور کربلایی عالم سراسر می‌شود پروانه‌خانه

این بیت آخر با خودش دارد درودی بر مادرت، آن شهربانوی زمانه"

دعای امام سجاد (ع) هنگام حزن و اندوه

هادی ملک پور

روح غزل! ز طبع روانت به ما ببخش شعبان بتاب و از رمضانت به ما ببخش

ما مستمندهای در خانه‌ی تو ایم یک تکه نان ز گوشه‌ی خوانت به ما ببخش

ما را به دره می‌برد این راه نابلد از نور چشم راه نشانت به ما ببخش

ایمان هم از عصاره‌ی جان تو خلق شد یک جرعه از عصاره‌ی جانت به ما ببخش

جامی از آن طراوت ناب صحیفه را با طعم دل نشین بیانت به ما ببخش

ما گوشمان خمار مناجات‌های توست از آن شراب روح تکانت به ما ببخش

بار غمت بضاعت این شانه‌ها که نیست سهمی از آن به رسم امانت به ما ببخش

سینه زنیم گریه ولی چیز دیگری است جایی میان گریه کنانت به ما ببخش

ما کشتگان تیر غم و غمزه‌ی توایم مست از فرازهای ابو حمزه‌ی تو ایم

محسن ناصحی

شاعر به حیرت است تو را دید یا شنید گفت از الست و قافیه قالو بلی شنید صبح از مدینه خواند و شب از کربلا شنید از یار آشنا سخن آشنا شنید

چشم تو بود روز ازل غمزه‌ساز شد نورت ظهور کرد و ابو حمزه ساز شد

دست تو ربنای قنوت اجابت است سجاده‌ی تو قبله‌ی اهل عبادت است اشکت نزول آیه‌ی باران رحمت است لب‌های تو صحیفه‌ی عرفان و حکمت است

هرکس کلاس درس تو را مستعد شده ست پای دعای خمسه عشر مجتهد شده ست

از بس به نام مادر تو ماه و سال ماست آغشته با دعای تو رزق حلال ماست شد مادرت عروس علی، خوش بحال ماست ایرانی است مادر تو، این مدال ماست

ما را علی غلام حسینش خطاب کرد از ما عروس فاطمه را انتخاب کرد