شکست سخت آثار جشنوارهای در گیشه آمریکا / ضرر 100 میلیوندلاری فیلم چپگرایانه اندرسون
همانگونهای که مراسم اسکار نیمی از مخاطبان خود را نسبت به بیست سال پیش از دست داده است، فیلمهایی که بیشتر برای مخاطبان جشنوارهها و شوهای اهدای جوایز سینمایی ساخته میشوند نیز با استقبال مردم عادی همراه نمیشوند؛ بهغیر برنده جایزه کن، حتی فیلمهای کارگردانان و بازیگران معروف نیز در گیشه ندرخشیدند.
به گزارش ایرنا، اگر تا پیش از امسال به متولیان کمپانیهای هالیوودی ثابت نشده بود که مردم آمریکا دیگر به تماشای فیلمهای جشنوارهای نمیروند، سال 2025 به آنها ثابت کرد هزینه سنگینی را برای نامزدی و پیروزی در اسکار، جدای از لابیکردن رای دهندگان، باید بپردازند.
فیلم «یک نبرد پس از دیگری» با کارگردانی پل توماس اندرسون و با تیم بازیگرانی نظیر لئوناردو دیکاپریو، شان پن و بنیسیو دل تورو، با بودجه 130 میلیوندلاری ساخته شده بود و کمپانی وارنر سرمایهگذار پروژه، همچنین 70 میلیون دلار دیگر را برای بازاریابی و تبلیغات فیلم هزینه کرده است. بااینحال این اثر بهسختی پس از 45 روز اکران جهانی، از مرز 200 میلیون دلار عبور کرد.
مسئلهای دیگری که ضرر بزرگتری را به وارنر وارد خواهد کرد، نوع قرارداد دیکاپریو است. او عموماً پیش از سرمایهگذار، سهم خود را از فروش کل برمیدارد و لزوماً در شکست فیلم در گیشه سهیم نمیشود. حضور دیکاپریو به هیچ عنوان تضمین کننده موفقیت در گیشه نیست و «قاتلین ماه کامل» اسکورسیزی نیز با بودجه 200 میلیوندلاری ساخته شده بود که ضرری بیش از 100 میلیون دلار را روی دست سرمایهگذاران گذاشت.
یکی از توجیهات رسانههای هالیوودی برای شکست فیلمهای جشنوارهای این است که مخاطبان آمریکایی ترجیح میدهند چنین آثاری را پس از اکران و در پلتفرمهای استریمینگ ببینند. شان رابینز به ورایتی میگوید: «اگر فیلمی درباره ابرقهرمانان، دایناسورها یا مانند فیلمهای نولان نباشند، مردم به سینماها نمیروند.»
شکست «یک نبرد پس از دیگری» در گیشه یک تفاوت دیگر نیز با دیگر آثار جشنوارهای شکستخورده امسال دارد که به موضعگیری علنی فیلم درباره مسائل سیاسی در آمریکا بازمیگردد. دیکاپریو در نقش یک قهرمان چپگرایانه ظاهر شده که تداعیگر انتیفا است. انتیفا بهنوعی، مبارزان خیابانی چپگرایان در آمریکا و اروپا هستند و در ظاهر خود را یک گروه ضد فاشیست میخوانند. بسیاری از جمهوریخواهان و راستگرایان، انتیفا را مسئول ترور چارلی کرک (طرفدار دو آتشه ترامپ و جنبش «عظمت را به آمریکا بازگردانیم») خواندند و سپس دولت ترامپ نیز این گروه را یک سازمان تروریستی خواند.
شان پن از سویی دیگر در نقش یک نظامی فاشیست ظاهر میشود که استعارهای از «اداره مهاجرت و گمرک آمریکا» در دولت ترامپ است. منتقدانی که جزو رسانههای جریان اصلی در هالیوود نیستند مانند کریس گُر و الن انجی، این اثر را فیلم رویایی لیبرالها خواندند. «یک نبرد پس از دیگری» مسائل سیاسی روز آمریکا را از لنز دموکراتها و چپگرایان نقل میکند. از نگاه آنها، دیکاپریو نماد یک مرد قهرمان است و تروریست نیست. اما شان پن و «اداره مهاجرت و گمرک آمریکا» در دوران ترامپ، یک نهاد فاشیستی است.
ورایتی بهعنوان بازوی رسانهای چپگرایان در واکنش به اتهام اینکه «یک نبرد پس از دیگری» یک فیلم چپگرایانه دیگر است، در یادداشتی مینویسد که این فیلم، چپگرایانه نیست و ادامه داد: «از اینفلوئنسرهای راستگرا نظیر بن شپیرو گرفته تا آرموند وایت منتقد فیلم در نشنال ریویو، میگویند که این اثر یک فیلم چپگرایانه، برای الیتهای چپگرایی که در حباب چپگرایانه خود زندگی میکنند، ساخته شده است»
برت ایستون الیس رماننویس و فیلمنامهنویس (روانی آمریکایی) معتقد است که منتقدان بیش از حد از این فیلم تعریف کردهاند، چون همسو با مواضع چپگرایانه آنها است. او در پادکست خود گفته بود: «چپگرایان و رسانههای صنعت سرگرمی (مانند ورایتی، کولایدر و ددلاین) بهگونه این فیلم را بزرگ کردهاند که غیر طبیعی بنظر میرسد.»
نویسنده ورایتی در ادامه نوشت: «بخشی از برچسب چپگرایانه بودن «یک نبرد پس از دیگری» بهعلت برچسبگذاری خود چپگرایان روی فیلم است. قصه فیلم در یک آمریکای اقتدارگرا authoritarian اتفاق میافتد که مانند آمریکایی است که اکنون به سمت آن حرکت میکنیم. چپگرایان این فیلم را به یک مانیفیست سینمایی که بخشی از مقابله با اقتدارگرایی (ترامپ) است، تبدیل کرده و به رادیکال بودن آن، افتخار میکنند.»
نشریه هالیوودی درباره تشابهات این فیلم با جنبشهای رادیکال دهه 60 و 70 میلادی آمریکا میگوید: «در سکانس آغازین، کاراکتر پرفیدا بورلی هیلز، عضو گروه فرانسه 75، شلوار خاکی با پیراهن چهارخانه برتن کرده و مسلسلی را روی شکم حامله خود گذاشته و شلیک میکند. این تصویر مانند گروه شبه نظامی بلک پنتر است. اما گروه فرانسه 75 در این فیلم، اقدامات اغتشاشگرایانه داشته و بمبگذاری میکند، به بانکها دستبرد میزند و به مراکز نگهداری از مهاجران حمله کرده و آنها را آزاد میکند.»
«یک نبرد پس از دیگری» یک فیلم چپگرایانه، برای چپگرایان آمریکایی است و حتی یکی از کاربران زیر یادداشت ورایتی کامنتی گذاشته بود که تلاش نویسنده در راستای گسلایتینگ (شستوشوی مغزی برای جایگزینی که دروغ به جای حقیقت) است. بااینحال فیلم توماس اندرسون با احتمال فراوان نامزد اسکارهای شاخه اصلی میشود و دستکم 2 جایزه را نیز به خانه خواهد برد.
«کریستی» رکورد ضعیفترین فروش را زد
در ادامه شکستهای آثار جشنوارهای در گیشه آمریکا، جدیدترین فیلم سیدنی سوئینی بهرغم اکران در 2000 سالن، تنها 1.3 میلیون دلار فروخت و در میان فهرست پایینترین میزان فروش در هفته اول برای فیلمی که در این تعداد از سالن اکران میشود، قرار گرفت.
بااینکه سوئینی در چند ماه اخیر به ستاره محبوب محافظهکاران در آمریکا تبدیل شده است، اما فیلمهایی که او امسال روانه سینما کرده، با استقبال هیچ کسی همراه نشده است. بازیگری که سال گذشته در فیلم پرفروش «هرکسی به جز تو» ایفای نقش کرده بود، امسال در «امریکانا» و «بهشت» بازی کرده است که هر دو فیلم در گیشه شکست خوردند. او در «کریستی» در نقش یک بوکسور همجنسگرا و با چهرهای کاملاً متفاوت ظاهر شده است.
چالشی دیگری که احتمالاً جلوی موفقیت «کریستی» در فستیوالهای سینمایی را خواهد گرفت، محبوبیت سوئینی میان محافظهکاران است. در فضای بهشدت دوقطبی امروز ایالات متحده، محبوبیت نزد یک جناح سیاسی، نفرت میان دیگر جناح را به همراه خواهد داشت و مسیر این بازیگر برای موفقیت در اسکار و گلدن گلوب سخت خواهد بود.
سوئینی چند ماهی میشود که به دلایل غیر سینمایی در تیتر اخبار رسانههای آمریکایی قرار گرفته است؛ تبلیغ شلوار جین او، موج جدیدی از جنگ فرهنگی میان چپ و راست را در آمریکا آغاز کرد. ستاره هالیوودی در یکی از تبلیغات در حالی که میتوان برداشت دوپهلو از آن داشت به نوعی به ژنتیک خود مبنی بر بلوند و چشم آبی بودن خود، میبالد. حتی ترامپ نیز از کلیپهای تبلیغاتی سوئینی تعریف کرد. ترامپ در پاسخ به سوال یکی از خبرنگاران درباره این تبلیغات گفت: «شلوارهای جین برند امریکن ایگلز بسیار محبوب هستند.»
سپس یکی از رسانههای جریان اصلی خبری را مبنی بر اینکه سوئینی یک جمهوریخواه است را منتشر کرد که مجدداً تمجید ترامپ و هوادارانش را بههمراه داشت. البته پیشتر مشخص شده بود که مادر سوئینی نیز رسماً یکی از هواداران ترامپ است. جی دی ونس معاون رئیسجمهور ایالات متحده همچنین در این برهه زمانی، از سوئینی طرفداری کرد و منتقدان این بازیگر را سرزنش کرد.
سوئینی چند روز پیش دوباره بهعلت مصاحبهای که با نشریه جیکیو کرده بود در صدر اخبار و ترندینگ ایکس قرار گرفت. مصاحبهگر سعی داشت تا با پهن کردن چند تله، سوئینی را مجبور به گفتن حرفی جنجال برانگیز درباره حواشی تبلیغ شلوار جین کند که سوئینی دم به تله نداد.
ستاره هالیوودی در واکنش به شکست «کریستی» در گیشه در صفحه اینستاگرام خود نوشت: «من به این فیلم افتخار میکنم... ما لزوماً همیشه برای موفقیت در گیشه فیلم نمیسازیم، ما برای اثرگذاری (روی جامعه) فیلم میسازیم و «کریستی» اثرگذارترین پروژه در زندگی من بوده است.»
نوبت عذرخواهی «نورمبرگ» بابت جنگ جهانی دوم است
هر سال دستکم یک فیلم، به سراغ جنگ جهانی دوم میرود تا مبادا دنیا اتفاقات این جنگ را فراموش کند. راسل کرو در «نورمبرگ» در نقش نفر دوم دولت نازی در دوران هیتلر ظاهر شده است. این کاراکتر برای پس دادن تخاص جنایات خود، باید مقابل دادگاه نورمبرگ بایستد. این فیلم نیز در 1800 سالن اکران شده است، اما تنها 4.5 میلیون دلار فروش داشته است. عموماً فیلمهای درباره جنگ جهانی دوم، مورد عنایت جشنوارهها و شوهای اهدای جوایز، بهویژه گلدن گلوب و اسکار قرار میگیرند.
بازگشت نهچندان موفقیت آمیز جنیفر لارنس
وبسایت ددلاین معتقد است که «بمیر عشق من» با بازی جنیفر لارنس و رابرت پاتینسون نیز در فصل جوایز خوش خواهد درخشید. اگرچه این سکو خبری، نقش آفرینی لارنس را ستوده است، اما این فیلم نیز در بیش از 1900 سالن اکران شد و تنها 2.8 میلون دلار فروخت.
لارنس به دلیل دیگری نیز این روزها بر سر زبانها افتاده است. او در مصاحبهای با نیویورک تایمز اشاره داشت که سلبریتیها باید عقاید سیاسی خود را برای خودشان نگه دارند. چون کسی به حرف آنها گوش نمیدهد: «در دولت اول ترامپ، مانند یک مرغ سرکنده بودم (بدگویی ترامپ و سیاستهایش را میکردم)، اما همانطوری که میبینیم، انتخابات پس از انتخابات، سلبریتیها تاثیری روی رای مردم ندارند. در نتیجه پیش خودم گفت که اظهار نظر کردن من، فقط مانند ریختن بنزین روی آتش است و موجب گسستگی بیشتر در کشورمان میشود.»
لارنس در 3 انتخابات اخیر ریاستجمهوری، از نامزدهای دموکرات حمایت کرده است.
برنده جایزه بزرگ کن، تنها فیلم جشنوارهای است که بهتر از انتظار ظاهر شده است
«ارزش عاطفی» برنده نخل طلای کن در سال 2025، با بازی استلان اسکارشگورد و ال فانینگ و کارگردانی خواکیم تریر، بااینکه تنها در 4 سالن سینما اکران شده است، توانسته 200 هزار دلار فروش داشته باشد. برای مقایسه «کریستی» تنها 600 دلار به ازای هر سالن فروش داشته است.
خواکیم تریر 3 سال پیش نیز با فیلم «بدترین آدم دنیا» نامزد اسکار در بخش بهترین فیلم بینالمللی شده بود.