شنبه 3 آذر 1403

شیوه‌ی نوین اعتراض؛ یک دادخواهی مادرانه

وب‌گاه خبر آنلاین مشاهده در مرجع
شیوه‌ی نوین اعتراض؛ یک دادخواهی مادرانه

در دوازدهمین برنامه «مستندات یکشنبه» مولفه‌های ساخت اثری مثل «مادران میدان مایو» که در گذر زمان همچنان، طراوت و ماندگاری خودش را برای نسل‌های بعد حفظ کند، مورد بررسی قرار گرفت.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین از روابط‌عمومی خانه هنرمندان ایران، دوازدهمین برنامه «مستندات یکشنبه» زیرمجموعه سینماتِک خانه هنرمندان ایران، بعد از ظهر روز یکشنبه 24 اردیبهشت ماه به نمایش فیلم مستند «مادران میدان مایو» ساخته سوسانا بلاستین مونیوز و لورنس پورتیلیو، محصول سال 1985 اختصاص داشت و با پایان نمایش فیلم، سحر عصرآزاد منتقد سینما به بحث درباره مولفه‌های اثر پرداخت و سامان بیات مدیریت نشست را بر عهده داشت.

در ابتدای نشست، سحر عصرآزاد راجع به طریقه آشنایی خودش با اثر چنین گفت: ارتباط من با این واقعه از طریق سینما شکل گرفت. من با این رویداد در «آرژانتین 1985» آشنا شدم. آنجا با این قضیه مادران دادخواه آرژانتینی برخورد کردم و روسری‌های سفیدی که به سر می‌کردند و سالها، دادخواهی عزیزانشان را انجام می‌دادند. در آن فیلم یک سکانس کلیدی وجود دارد که دادستان خولیو استراسرا هنگامی که دادگاه در شرف تکمیل شدن است، از این مادران می‌خواهد که روسری‌هایشان را دربیاورند چون طرف مقابل بهانه کرده و دنبال راهی برای بر هم زدن دادگاه است. او می‌گوید می‌توانید این کار را نکنید و تصمیم با خودتان است که این مادران به هم نگاه می‌کنند و روسری را درمی‌آورند.

وی استفاده از مولفه روسری که از زندگی روزمره این مادران سرچشمه گرفته و تبدیل به ابزاری برای دادخواهی شده است، تحسین کرد و افزود: اینکه چطور زنانی و به طور خاص، این مادران، مولفه‌ای را از زندگی روزمره خودشان خواسته یا ناخواسته، به یک حربه، یک سلاح یا یک شیوه نوین و مدرنِ اعتراض تبدیل کرده‌اند که این قدر توانسته است در طول زمان دامنه‌دار و برنده شود که حتی ترس به جانِ نماینده‌های دیکتاتوری در آن دادگاه غیرنظامی بیاندازد.

سامان بیات با اشاره به فیلم مستند «جستجو» امیر نادری راجع به «مادران میدان مایو» عنوان کرد: من وقتی فیلم را دیدم، یاد مستند «جستجو» اثر امیر نادری افتادم که به کسانی می‌پرداخت که در جریان انقلاب 57، مفقود شده بودند. قسمت دوم آن فیلم هم راجع به گمشدگان جنگ هشت ساله بود که هیچوقت پخش نشد و توقیف شد. نکته دیگری که برای من جالب بود این است که این مستند جزو مستندهای مبتنی بر «فوتیج» دسته بندی می‌شود که فیلمساز، آن را براساس یک سری تصویر که یافته ساخته است. وقتی به کارنامه فیلمسازان نگاه انداختم، سوسانا بلاستین مونیوز یک فیلمساز خبری بوده است و از 15 سالگی به مدت 7 سال مشغول این حرفه بوده. در نتیجه، کل کارش با فوتیج و آرشیو بوده است. دو مستندی که ساخته است هم این خصوصیت را دارند. لورنس پورتیلیو هم همینطور بود و چند فیلمی که ساخته، از آرشیوها یا فوتیج استفاده کرده است. از دیگر مولفه‌های آثار این دو فیلمساز، مسئله زن و تلاش برای رسیدن به عدالت است.

سحر عصرآزاد اعتماد به سوژه را دلیل تأثیرگذاری فیلم قلمداد کرد و ادامه داد: سوژه و منابعی که این فیلمسازان در اختیار داشتند آن قدر بکر بوده است که بخواهند کارهای خاص در ساختار یا فرم انجام دهند تا به التهاب درونی اثر دامن بزنند و به هر شکل، رد پای خودشان را در فرم برجسته کنند. این به نظر من، هوشمندانه‌ترین کار است؛ یعنی اعتماد به سوژه و منابعی که در اختیار داشتند. این شامل فیلم‌هایی که در آن مقطع گرفته شده، در آرشیو بوده یا طی ساختن فیلم، به دست آنها رسیده است می‌شود. این مساله به حفظ اصالت سوژه کمک زیادی کرده. از این بابت است که فیلم در سال 1985 ساخته شده است ولی هنوز اهمیت دارد و هنوز هم تاثیرگذار است و می‌تواند عمق این فاجعه و تراژدی را برای مخاطب خودش در هر گوشه از جهان به نمایش بگذارد.

او هوشمندی این دو مستندساز را برای ساخت این اثر اینگونه توصیف کرد: با توجه به مولفه‌هایی که در این اثر و آثار دیگر این دو فیلمساز مشترک است، می‌توان این اثر را مستندی ترکیبی نامید چون هم از تصاویر آرشیوی استفاده شده است و هم نقطه نظرها و دیدگاه‌های خودشان را می‌بینیم. موقعی که فیلمسازان در سال 1985 این اثر را، با تعدادی مصاحبه به روز و تازه که گرفته شده، با مصاحبه‌های قدیمی‌تر و تصاویر آرشیوی که داشته و دیگر تصاویر آرشیوی که لزوما متعلق به این فضا نبوده است ولی در سیر دراماتیک اثر قرار داشته، ثبت می‌کرده‌اند، چگونه توانسته‌اند نقاط مهم و برجسته که در طول تاریخ، مهم و ماندگار باقی می‌مانند را تشخیص دهند؟ و اینکه چگونه توانسته‌اند با زمان‌ها، موقعیت‌ها و جغرافیاهای مشابه دیگر، ارتباط و زبان مشترک پیدا کنند؟ این نکته مهمی است. حرف‌هایی که در فیلم زده می‌شد، مختص آن جغرافیا بود ولی چگونه، آن بیان و برخی عناوین مثل ماجراهای براندازی و غیره می‌تواند بعد از گذشت این همه سال، در یک جغرافیای دیگر و زمانی دیگر، ارتباط درست برقرار کند؟ ببینید که چقدر این فیلم تازه است. این از هوشمندی و شکار لحظه‌های این فیلمسازان نشأت گرفته که توانسته این ارتباط منحصر به فرد را با آینده برقرار کند. این را باید به حساب زبان هنر و سینما گذاشت که توانسته به واقعیت رنگ دیگری بدهد و همچنان آن را تازه نگهدارد.

یکی از حضار در سخنانی گفت: نکته جالب این فیلم این بود که مادرانی بودند که شاید از نظر ایدئولوژی سیاسی، افراد مسلطی نبودند اما مهمترین نکته آنها این بود که شعار ساده و هوشمندانه‌ای را انتخاب کرده بودند؛ نه سرنگونی حکومت را می‌خواستند، نه کنار رفتن نظامیان را و نه چیزهایی شبیه این. فقط خیلی ساده می‌گفتند که ما می‌خواهیم فرزندانمان برگردند. این مهم است که در هر برهه از زمان، در مبارزه با ظلم یا دیکتاتوری، شعار به موقع و مناسب خودش انتخاب شود. اصلا شاید اطلاعات سیاسی هم در این زمینه هیچ نقشی نداشته باشد.

سحر عصرآزاد در پاسخ به چرایی اینکه نتوانستند به «مادران میدان مایو» انگ سیاسی بچسبانند، گفت: یکی از ماهیت‌های اصلی حرکت مادران میدان مایو همین بوده است چون هر حرکتی در تئاتر، سینما و هر چیز دیگر را می‌شد با یک اتیکت یا رویکرد سیاسی سرکوب کرد؛ چه در آرژانتین و چه در هر جای دیگر دنیا. خواسته این مادران، یک دادخواهی مادرانه است و تحت تسلط هیچ تفکر ایدئولوژیک، سیاسی و غیره هم قرار نمی‌گیرد. طرح یک نیاز اولیه و به حق از سوی انسان‌هایی هست که می‌خواستند از فرزندانشان خبر بگیرند و همین دلیل، باعث تأثیرگذاری این حرکت شده است.

وی از بسته نشدن پرونده محاکمه آن 9 سرکرده نظامی آرژانتینی در دو فیلم مربوط به وقایع آرژانتین 1985 خبر داد و بیان کرد: همانطور که در این مستند و «آرژانتین 1985» تماشا کردید، پرونده آن نظامیان برای آن جنایت‌ها در این دو فیلم بسته نمی‌شود چون حکمی که گرفتند، متناسب با آن جرایم نبود و این دادخواهی‌ها همچنان، ادامه دارد.

برای اولین بار در تاریخ، یک دادگاه مدنی و غیرنظامی، نظامیان را دادگاهی می‌کرد و این قضیه، شهرتی به اندازه دادگاه نورنبرگ دارد که به محاکمه نازی‌ها می‌پرداخت. واقعیت این است که با اینکه در سال 2023 زندگی می‌کنیم و با وجود همه ادعاهایی که درباره دموکراسی مطرح می‌شود، دموکراسی اتفاق نیفتاده یا اگر افتاده، کمرنگ و محدود است. به همین دلیل، وقتی فیلمی از روی این وقایع ساخته می‌شود، تبدیل به اثری الهام‌بخش می‌شود که کشورهای دیگر، به تناسب موقعیت خودشان، آن را ما به ازاسازی می‌کنند و می‌خواهند آن نسخه را با خودشان انطباق بدهند.

عصرآزاد در سخنان پایانی «مادران میدان مایو» را عاری از نگاه تک‌بعدی جنسیتی دانست و گفت: این فیلم، با اینکه به جریانی که زنان پیش می‌برند، می‌پردازد، نگاهش را فقط به زنان و حرکت‌های آنها محدود نمی‌کند. می‌بینیم که پدران و مردان هم حضور دارند. حتی در مصاحبه‌ها هم نگاهی تلفیقی به این موضوع وجود دارد. از آن نگاه صرفا فمنیستی یا زنانه یا جنسیتی که می‌تواند مانعی در برابر ارتباط بی‌واسطه با این حرکت بشود، فاصله می‌گیرد. مثلا ما پدری را می‌بینیم که پس از ناپدید شدن دخترش، تبدیل به فعال حقوق بشر شده است. این نمونه‌ها، نشانگر گسترده بودن طیف افراد گرفتار این موضوع است ولی آنچه که این حرکت را ماندگار کرده، طبعا مادران داغدیده بودند و حرکتی که با آن روسری‌های سفید انجام دادند. آنها دائم در میدان مایو روبروی کاخ ریاست جمهوری با آن روسری‌های سفید حاضر شدند که به‌نظر می‌رسد نشانه‌ای از صلح است و دادخواهی خودشان را انجام دادند. به آنها برانداز و هزار انگ دیگر هم چسباندند ولی واقعیت این است که نوع عملکرد و حتی شعارهای آنها در تظاهراتشان، نشان می‌داد که این انگ‌ها به آنها نمی‌چسبد.

کد خبر 1766346
شیوه‌ی نوین اعتراض؛ یک دادخواهی مادرانه 2