شنبه 3 آذر 1403

صبح آخرین روز، تکه‌های پازلی که منسجم نشد

خبرگزاری دانشجو مشاهده در مرجع
صبح آخرین روز، تکه‌های پازلی که منسجم نشد

گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو - سارا عاقلی؛ "صبح آخرین روز" عنوان سریالی بود که به تازگی درباره‌ی زندگی شهید مجید شهریاری ساخته شد؛ محصول شبکه‌ی استانی زنجان که به سفارش مرکز سیمای استان‌ها و با مشارکت سازمان انرژی اتمی، وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح، وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح و استانداری زندان تولید شد و پس از ماه رمضان به روی آنتن شبکه دوم سیما رفت و چندی پیش، آخرین...

گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو - سارا عاقلی؛ "صبح آخرین روز" عنوان سریالی بود که به تازگی درباره‌ی زندگی شهید مجید شهریاری ساخته شد؛ محصول شبکه‌ی استانی زنجان که به سفارش مرکز سیمای استان‌ها و با مشارکت سازمان انرژی اتمی، وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح، وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح و استانداری زندان تولید شد و پس از ماه رمضان به روی آنتن شبکه دوم سیما رفت و چندی پیش، آخرین قسمت آن پخش شد؛ اثری به کارگردانی حسین تبریزی و بازیگری کاوه خداشناس در نقش شهید شهریاری که تلاش داشت بازنمای یک مجاهدت علمی باشد؛ اگرچه در رسیدن به این هدف ناکام ماند و نتوانست به شکل موثری مجاهدت علمی این شخصیت را بازنمایانی کند.

دال مرکزی آثاری که درباره‌ی قهرمانان ملی ساخته می‌شود باید بتواند به ایجاد تکثر در مفهوم مجاهدت بیانجامد و جهاد را از انحصار یک شکل خاص مانند حضور در جبهه‌های جنگ نظامی خارج کند تا در نهایت گروه‌های متنوع و علاقه‌مندی‌های متفاوت را دربرگیرد؛ به این معنی که رسیدن به افق جاودانه‌ای مانند شهادت و تاثیرگذاری فقط متعلق به یک زمان و مکان نیست و عرصه‌های متنوعی را در برمی‌گیرد؛ "صبح آخرین روز" در واقع تلاش داشت قطعه‌ای از پازل پهناور مقاومت باشد و مجاهدت یک شخصیت علمی را در سنگر دانشگاه به تصویر بکشد اما برخی عوامل مانع از رسیدن به چنین چشم‌اندازی شدند و مشخص شد سیمای استان‌ها تا رسیدن به استاندارد ملی در تولید آثار نمایشی، راه دشواری پیشرو دارد.

پخش این اثر با ایام پر اتفاق انتخابات و روزهای پرکار صداوسیما در پوشش برنامه‌های انتخاباتی همزمان بود و همین موضوع بر کاهش اقبال مخاطب موثر واقع می‌شد و حتی رسانه‌های اندکی آن را به زیر ذره‌بین نقد و بررسی بردند؛ به عبارت بهتر این اثر کمتر از اهمیت موضوعش دیده شد اما بیش از همه‌ی عوامل از جمله زمان پخش، کیفیت پایین سریال در عدم جذب مخاطب تاثیر گذاشت.

نارسایی زبان سریال در داستان‌سرایی و شخصیت‌پردازی مهمترین پاشنه آشیل آن به شمار می‌آمد که در کنار روایت از هم گسیخته‌ی اتفاقات زندگی شهید شهریاری مخاطب را بیشتر سردرگم کرد.

"صبح آخرین روز" رویات پازل گونه را به روایت خطی و یک نواخت زندگی مجید شهریاری ترجیح داد و داستان را با صحنه‌ی شهادت دکتر شهریاری آغاز کرد که برای در هم شکستن کلیشه و روایت حوصله‌سر بر در ابتدای داستان روند درستی به نظر می‌آمد اما مشکل از آن جایی که شروع شد که سریال در فلاش بک به گذشته، نظم زمانی را از یاد برد و روایت زندگی پر حادثه‌ی شهریاری را در فاصله‌ی چند روزه‌ی بستری بودن همسرش در بیمارستان پس از عملیات ترور جای داد؛ البته اشکال این روایت فقط در فشردگی نبود بلکه در روند تعریف قصه، زمان‌های مختلف زندگی او در هم آمیخته شد و مخاطب، خود باید ترتیب آن را سر هم می‌کرد؛ ضمن آنکه داستان در فلاش بک به ایام قدیم، به گذشته‌های بسیار دور سفر کرد! به پیش از به دنیا آمدن شهید شهریاری و حتی پیش از ازدواج کردن پدر و مادر این شهید بزرگوار! تا جایی که در قسمت‌های نخستین، وقت خود را صرف نشان دادن مراسم خواستگاری مادر شهید کرد؛ بی‌آنکه نبود این قسمت به اصل داستان ضربه‌ای بزند.

بخش عمده‌ی دیگری از سریال نیز به دوران کودکی مجید شهریاری اختصاص داشت؛ صحنه‌های بر مدار فضای سنتی شهر زنجان که به نظر می‌رسد در اثر همکاری شبکه‌ی در سریال بسط پیدا کرده وگرنه این امکان وجود داشت که سریال زمان را بیشتر معطوف به سال‌های پایانی زندگی شهید و دوران اوج نبوغ او کند.

با ورود داستان به روزهای جوانی شهید شهریاری و حضور کاوه خداشناس در نقش او این امید وجود داشت که داستان ارتباط بیشتری با مخاطب برقرار کند و با نشان دادن گذر روزگار شهید در محیط دانشگاه تا حدی این این اتفاق افتاد اما خالی از اشکال نبود؛ برای مثال شخصیت طراحی شده که خداشناس نمایش آن را بر عهده داشت در برخی مواقع بیچارگی و کم‌حوصلگی از او شره می‌کرد؛ اگرچه این اثر تلاش داشت بازنمای راه رستگاری و ساده‌دلی شهید باشد اما بیشتر از او شخصیتی ساده لوح ساخت؛ مانند قسمتی که شاهد دیالوگ دکتر شهریاری با مامور اطلاعاتی بودیم و او ساده‌انگارانه از تجربه‌ی سفرش به خارج از کشور و دیدار با یک دانشمند که در اصل جاسوس بوده، می‌گفت.

در این بین علاوه بر روند داستان و دیالوگ‌ها، نوع بازی کاوه خداشناس نیز به ارتقای نقش کمکی نمی‌کرد؛ مانند زمانی که خبر شهادت مسعود علی‌محمدی دیگر دانشمند هسته‌ای که دوست و همکار مجید شهریاری بوده به او داده می‌شد اما واکنش بازیگر نقش با تاخیر و به صورت حداقلی و کم‌رمق اتفاق می‌افتد.

تصویرسازی ناقص این سریال فقط درباره‌ی شخصیت شهید شهریاری نبود بلکه در بازنمایی نیروهای اطلاعاتی و امنیتی نیز موفق عمل نکرد و بیش از اقتدار، بازنمایی ضعف و عقب ماندن آن‌ها از سیر اتفاقات بود؛ مانند اولین دیالوگ از آنان، جایی که به یکدیگر می‌گفتند هنوز فیلم‌های محل انفجار را به دست نیاوردند در حالی که رسانه‌های بیگانه اکنون آن را در اختیار دارند؛ یا در ادامه که نشان داده می‌شد بعد از ترور شهید علی‌محمدی، احتمال ترور دکتر شهریاری بسیار بالا بوده اما علی‌رغم گمانه‌زنی و حتی برخی تدابیر، نیروهای اطلاعاتی از تروریست‌ها جا ماندند و یک دانشمند هسته‌ای دیگر از آسمان علمی کشور پر کشید؛ اتفاق تلخی که پس از شهید شهریاری، چند بار دیگر تکرار شد.

چالشی‌ترین و عجیب‌ترین قسمت داستان را در پایان‌بندی آن می‌توان یافت؛ جایی که نیروهای ناتوان از ایجاد امنیت برای شخصیت‌های علمی کشور، در طی یک رشته اقدامات و عملیات پیچیده، چندین شخصیت مرتبط در ترور را دستگیر می‌کنند! ظاهرا داستان‌پردازان سریال "صبح آخرین روز" فراموش کرده‌اند که موضوع ترور دو تن دانشمندان هسته‌ای یعنی علی‌محمدی و شهریاری یکی از پرونده‌های همچنان باز و بسیار پیچیده‌ی دستگاه‌های اطلاعاتی و امنیتی است که با جنجال بر سر دستگیری و سپس آزادی شخصی به نام مازیار ابراهیمی هنوز به نتیجه‌ی کامل نرسیده؛ اما عجیب آنجا است که این سریال یک پرونده‌ی باز و بحرانی را مختومه روایت می‌کند.

تلاش برای روایت مفهوم مقاومت و نشان دادن تکثر مفهوم جهاد توسط این سریال ستودنی است اما چنین روایت‌هایی برای تاثیرگذاری بر مخاطب نیاز به دو فاکتور باورپذیری و حس برانگیزی نیاز دارند؛ شهادت شهید شهریاری یکی از موضوعات مهم و تاسف‌بار یک دهه‌ی گذشته‌ی کشور است که بسیاری از افراد حواشی پس از آن و دستگیری فردی به جرم دست داشتن در ترور و سپس آزادی او را به خاطر دارند یا حداقل چنین موضوعی به راحتی قابل جستجو و در دسترس است؛ بنابراین روایت این چنینی در درجه‌ی اول اثر ساخته شده را در ذهن مخاطب غیر قابل باور می‌کند.

به طور کلی یکی از مهمترین انتقاداتی که به آثار شخصیت‌محور وارد می‌شود، بازنمایی یک وجهی و غفلت از لایه‌های گوناگون عاطفی، خانوادگی و کاری است اما "صبح آخرین روز" به عنوان یکی از نقاط قوت خود توانست زندگی خانوادگی و عاطفی شهید شهریاری را تا حد مقبولی نمایش دهد و به نقاط درام و تاثرآمیز زندگی او مانند از دست دادن همسر اولش اشاره کند و در ادامه به صورت توامان به نقش همسر دومش به عنوان شریک زندگی و شریک علمی مجید شهریاری بپردازد اما در کنار چنین نقاط مثبتی، سریال صبح آخرین روز از نبود قوت در داستان رنج می‌برد.

صبح آخرین روز، تکه‌های پازلی که منسجم نشد 2
صبح آخرین روز، تکه‌های پازلی که منسجم نشد 3
صبح آخرین روز، تکه‌های پازلی که منسجم نشد 4