طعنه آذر منصوری به دولت / یک مادر خجالت کشید بپرسد با پنجاه هزارتومان چقدر گوشت میتوانم بخرم؟
آذر منصوری در یادداشتی نوشت: با ارایه نظرسنجیهایی که نمونههای عکس آن در جامعه مشهود است نیز نمیتوان گفت که قاطبه مردم ایران حالشان خوب است و امیدوارند! به تعبیر روشنتر وقتی نرخ تورم خردادماه 1401 بیشترین نرخ تورم تاریخ پس از انقلاب اعلام میشود و از طرفی خط فقر با شتابی بیسابقه در حال افزایش است، دولت نمیتواند ادعا کند حال 70 یا 80 درصد مردم ایران خوب است
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از روزنامه اعتماد، آذر منصوری، فعال سیاسی اصلاح طلب در یادداشتی نوشت: با «چشم بر هم نزدنی» برای مردم یک سال از روی کار آمدن دولت سیزدهم گذشت. از اصطلاح چشم بر هم نزدن برای مردم استفاده میکنم، چرا که با چشم خود شاهد رنج مردمی هستم که حال امروزشان از حال فردایشان بهتر است!
دیروز در قصابی مادری را دیدم که در حالی که خجالت میکشید از قصاب محل پرسید: «آقا با پنجاه هزارتومان میتونم چقدر گوشت چرخکرده بخرم؟» زنی در مترو التماست میکند که از او چیزی بخری و تو خیره میمانی که امروزت گذشت با غم فردا چه میکنی؟ اینها تنها دو نمونه از مشاهدات من در شهر خودم یعنی قرچک و مسیری است که در آن تردد میکنم.
این نگرانی از تامین معاش حداقلی برای فردا روزبهروز زندگی را برای مردم کمتر برخوردار و حتی طبقه متوسط سختتر کرده است و خلاصه کلام اینکه حال مردم ایران این روزها اصلا خوب نیست. اولین و مهمترین وظیفه حکمرانی که در پیوند مستقیم با امنیت ملی کشور است، بهتر کردن حال مردم است و این بیش و پیش از همه وظیفه دولت و نهادهای مسوول حکمرانی در کشور است. آنهم دولتی که با آمدنش یکدستی حاکمیت را برای بار دوم کامل کرد.
در حاشیه ذکر این نکته ضروری است که بار اول پس از انتخابات 84 این یکدستی به مدت هشت سال تجربه شد و حاصل آن در کنار همه آنچه در شاخصهای سیاست خارجی و سیاست داخلی خود را نشان داد، باعث شد رییس دولتهای وقت نهم و دهم امروز خود را در جایگاه اپوزیسیون ببیند و تندترین انتقادها را به همه ارکان حاکمیت داشته باشد.
تفاوت این یکدستی اما با یکدستی بعد از 84، برگزاری انتخاباتی غیر رقابتی بود که نگارنده در نوشتههای متعدد چه در زمان انتخابات 98 و 1400 و چه پس از آن نسبت به پیامدهای مخاطرهآمیز چنین رویکردی هشدار دادهام. عمر دولتها طبق قانون در ایران چهار سال است و اگر دولتها بتوانند در چهار سال اول به گونهای عمل کنند که رضایتمندی مردم را به دنبال داشته باشد، برای دوره بعد هم انتخاب میشوند، هر چند این روال در مورد دولت نهم و دهم و انتخابات پر مساله 88 با اما و اگرهای بسیاری همراه است.
اما عمدتا از دولت اول پس از انقلاب 57 تا به امروز همه دولتها هشت ساله بودند و یکی از دلایل دو دورهای شدن آنها، رضایت مردم از عملکرد چهار سال اول آنها بوده است. دولت سیزدهم اما در بستر یک انتخابات غیررقابتی روی کار آمد و در یک سالگی خود باید به مردم گزارش بدهد که نمادها و نشانههای بهبودی اوضاع در سیاست خارجی و سیاست داخلی طی این یک سال چه بوده است؟ طبعا با یکدستی حاکمیت، دولت سیزدهم مشکلاتی که دولت یازدهم و دوازدهم در زمینه استفاده از رسانههای رسمی و غیر رسمی داشتند را نخواهد داشت و رسانههایی که در نقد و تخریب دولت گذشته از هیچ تلاشی فروگذار نکردند، با این دولت کاملا همراه و همدلند و از قضا همان انتقادها را به منتقدین دولت میکنند که چرا سیاهنمایی میکنید؟!
با ارایه نظرسنجیهایی که نمونههای عکس آن در جامعه مشهود است نیز نمیتوان گفت که قاطبه مردم ایران حالشان خوب است و امیدوارند! به تعبیر روشنتر وقتی نرخ تورم خردادماه 1401 بیشترین نرخ تورم تاریخ پس از انقلاب اعلام میشود و از طرفی خط فقر با شتابی بیسابقه در حال افزایش است، دولت نمیتواند ادعا کند حال 70 یا 80 درصد مردم ایران خوب است! وقتی تحریمها همچنان به قوت خود باقی است و سفرههای مردم روزبهروز در حال کوچکتر شدن است و روزی در گوشهای از ایران شاهد گسترش دامنه اعتراضات صنفی هستیم، رسانه دولت نمیتواند تیتر بزند که حال مردم ایران خوب است... البته تا مدتی میشود از بانیان وضع موجود گفت و مشکلات را به دولت قبل ارجاع داد، اما این هم زمانی دارد.
به خصوص با یکدست شدن رسانههای رسمی که به نوعی در اختیار نهادهای دولتی است، نمیشود آدرس غلط داد و منتقدان را به سیاهنمایی متهم کرد. دولت سیزدهم باید پس از یک سال برای مردم تشریح کند، از شاخصهای اقتصادی اعم از تولید و کسبوکار گرفته تا دارو و درمان و مسکن و معاش مردم چقدر دستخوش تغییرات مثبت شده است و اگر نشده صادقانه به مردم توضیح دهد که چه عوامل و دلایلی مانع توفیق او شدهاند. پس از یک سال آنهم با انبوهی از رسانههای حقیقی و مجازی و رسمی و غیررسمی و فراگیر و همسو، نمیتوان آدرس غلط داد و صورت مساله را پاک کرد. عدم پاسخگویی به رسانههای منتقد یا تصور اینکه با محدود کردن گردش آزادانه اطلاعات و منتقدان میشود بر ناتوانیها سرپوش گذاشت، یعنی چشم بستن بر واقعیتهایی که با گذشت بیشتر زمان انکارش غیرممکن میشود.
همچنین بخوانید