طلسم شهرهای خیالی، سوژه تکراری سریالهای کودک و نوجوان
یک منتقد سینما گفت: امثال قصه «دیو و شاه پریان» در گوشمان هست و بارها سینما و تلویزیون این داستانها را ساخته است.
سید رضا نقینژاد اورنگ، کارشناس و منتقد سینما درباره فیلمنامههای تکراری سریالسازی برای کودکان با موضوعاتی همچون «دیو و ماه پیشونی»، «آبپریا»، «پیشونی سفید» و... گفت: چیزی که الان به چشم میخورد، نبود خلاقیت است. همه دوست دارند از روی دست هم کپی کنند. هیچ چیز جدیدی به سریالسازی اضافه نشده و مشکل سینمای کودک هم همین است. امثال قصه «دیو و شاه پریان» در گوشمان هست و سینما و تلویزیون هم این داستانها را ساخته است. بعد عوامل فیلم توقع دارند، که چرا فیلم فروش نمیرود.
اورنگ ادامه داد: با وجود اینکه قبل از انقلاب برنامههای کودک در تلویزیون وجود داشت، اما برای این قشر سینما در کار نبود. یکسری فیلمهای جدی در سینماها اکران میشد، که از سوی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ساخته میشد. این فیلمها فیلمهای سرگرمکنندهای نبودند، ولی فیلمهای کودک خوبی از خارج از کشور میآمد؛ چون اکران خارجی در سینماها بود. کودک و بزرگسال هم تماشاچی این دسته از فیلمها بودند.
بعد از انقلاب فیلمهای کودک پر فروش بودند
این منتقد سینما با بیان اینکه بعد از انقلاب سینمای کودک شکل گرفت، افزود: در آن زمان بود که فیلمهای سینمایی مانند «گلنار»، «کلاه قرمزی» و... داشتیم. معمولاً سینمای ما اکران فیلم کودک داشت، که جزو فیلمهای پر فروش بود. سینمای کودک یکی از عرصههایی بود، که فیلمسازان شرکت میکردند، فیلم میساختند و مطمئن از فروش فیلم بودند.
انیمیشنهای جهان رکورد فروش را جابهجا میکنند
به گفته وی، از آنجایی که سینما رقابت را از دست داد و اکران فیلم خارجی نداشت، نتوانست همپا با سینمای جهان حرکت کند. فیلمسازانی هم که فیلم کودک میساختند، به مرور از این عرصه دور شدند و دیگر فیلم پر مخاطب وجود نداشت؛ چون فیلمسازان حرفی برای گفتن نداشتند. الان بیشتر انیمیشنهایی که در دنیا ساخته میشود، در فروش رکورد میزنند. در سینمای ما خبری از انیمیشن نیست و فیلمسازان از سینمای کودک به سمت فیلمهایی رفتند، که ریخت و پاش کمتری دارد.
حمایت ارگانهای دولتی سینمای کودک را تنبل میکند
اورنگ با بیان اینکه حمایت ارگانهای دولتی نظیر فارابی و... سینمای کودک را مانند سینمای بزرگسال تنبل میکند، بیان کرد: این حمایتها فیلم را از رقابت خارج میکند. وقتی به من نوعی بودجه بدهند تا فیلم بسازم، چون از جیب خودم خرج نکردم برایم بود و نبود مخاطب فرقی نمیکند. فیلم کودک در دهه 60 تهیهکننده خصوصی داشت. ما از زمانی که جشنواره کودک آمد، سینمای کودک ضعیف شد.
کودکان از سینمای خودشان استقبال نمیکنند
این منتقد سینما افزود: در حال حاضر، کم فروشترین فیلمهای ما فیلمهای کودک هستند. باوجود اینکه در اکرانهای قبل هم این دسته از فیلمها وجود داشت، ولی فروش پایینی را تجربه کردند. یعنی کودکان از این فیلمها استقبال نمیکردند. چون این فیلمها از کیفیت لازم برخوردار نبودند.
کودکان و بزرگسالان مخاطب «بازم مدرسهام دیر شد» و «محله برو بیا» بودند
به گفته وی، الان نهتنها فیلمهای کودک کیفیت و محتوای لازم را ندارند، از زرق و برق و هیجان لازم برخوردار نیستند. در دهه 60 برنامهها و فیلمهایی ساخته میشد، که مخاطب زیادی داشت. سریال «بازم مدرسهام دیر شد»، برنامه «محله برو بیا» و... کودکان و بزرگسال را جذب خود میکرد. این سریالها وارد دنیای سینما هم شد.
«سوپرمن» امریکایی، ابرقهرمانی که در جهان تاثیر میگذارد
اورنگ درباره وجود قهرمانان ملی مانند «پوریای ولی» و ظرفیت ساخت فیلم و سریال برای کودکان و نوجوانان توضیح داد: قصه «پوریای ولی» جذاب است، ولی کیفیت لازم را ندارد. درحالی که امریکا با وجود نداشتن تاریخ و قهرمان به سراغ فیلمهای ابر قهرمان، مارولی و کمیک رفته است. امریکا با ساختن «سوپرمن»، «مرد مورچهای» قهرمان میسازد و روی دنیا تاثیر میگذارد.
هالیوود فیلم مکزیکی «زنده باد زاپاتا» را به نام خود جا زد
این کارشناس حوزه سینما در پاسخ به مصادره فرهنگی قهرمانان ایران به اسم کشورهای همسایه تصریح کرد: ما قصههای قهرمانمحور مانند شاهنامه داریم، ولی نمیتوانیم از آنها استفاده کنیم. وقتی شما نتوانید از منابعتان استفاده کنید، کشورهای دیگر از آن استفاده میکنند. به عنوان مثال، فیلم سینمایی «زنده باد زاپاتا» متعلق به مکزیک است، ولی هالیوود به گونهای استفاده کرده که همه فکر میکنند این فیلم متعلق به امریکاست.
باشگاه خبرنگاران جوان فرهنگی هنری رادیو تلویزیون