یک‌شنبه 4 آذر 1403

عاقبت تبعیض: فاجعه فرار مغزها به سوی رشته های پزشکی

وب‌گاه الف مشاهده در مرجع
عاقبت تبعیض: فاجعه فرار مغزها به سوی رشته های پزشکی

سالهاست در مورد آسیب فرار مغزها به خارج از کشور صحبت می‌شود ولی متاسفانه نسبت به تهدید بسیار بزرگتر فرار مرزها در داخل کشور غافلیم.

تا پیش از این باید غصه می‌خوردیم که چرا به دلیل سیاست های نادرست، استعدادهای ناب از علوم انسانی به سمت رشته های مهندسی سرازیر شده و ما را با بحران کنونی کمبود مدیران و برنامه ریزان قوی روبرو ساخته است. اکنون با غصه بزرگتری مواجهیم: تلنبار شدن استعدادهای برتر در صف رشته های پزشکی و خالی شدن صف سایر شاخه ها و علوم دانشگاهی!

نتایج کنکور امسال، به روشنی ابعاد این بحران را نشان می‌دهد. مقایسه درصدها یا تراز پذیرفته شدگان برترین دانشگاه های مهندسی با پذیرفته شدگان برترین دانشگاه های پزشکی یا با قبولی های سال‌های گذشته همین دانشگاه های مهندسی، خبر از رخداد فاجعه بزرگی در آینده می‌دهد.

مسلم است که مسئله درمان (به عنوان بخشی از موضوع بزرگتر سلامت)، یکی از وجوه بسیار مهم زندگی انسان است ولی مگر چند درصد از مسائل و دغدغه ها و اشتغالات زندگی بشر را تشکیل می‌دهد که باید همه مغزهای خود را به آنسو فراری دهیم. کجای دنیا می‌توانیم این طنز تلخ را بگوییم که تعداد داوطلبان کنکور تجربی ما چندبرابر کنکور ریاضی است!؟

اگر پیش تر با بحران سرمایه انسانی در حوزه مدیران سیاسی و اقتصادی و برنامه ریزان فرهنگی و اجتماعی روبرو بوده ایم، اکنون می‌خواهیم با بحران کاهش نخبگان در بخش های تولیدی و زیرساختی کشور چه کنیم!؟ با خالی کردن مغزها در صنایع برق و ارتباطات، در بخش عمران و دیگر صنایع تولیدی کشور با چه آینده ای مواجهیم؟ برای نسل های آینده چه میراثی می‌خواهیم به یادگار بگذاریم؟ آیا اینگونه هدر رفت منابع انسانی، اهمیتش کمتر از هدر دادن منابع طبیعی و زیست محیطی است!؟

همه خیلی خوب می‌دانیم که علت بحران بوجود آمده چیست: «تبعیض» و احتمالا خیلی هایمان می‌دانیم علت چشم بستن بخشی از مسئولان کشور بر این وضعیت اسفبار چیست: «قدرت و نفوذ بالای برخی از صاحبان منافع در حوزه درمان»

البته کشور ما از این نوع تبعیض ها و گروه و صنف گرایی ها، ضربه بسیار خورده است. وضعیتی که در آن هر صنف و گروهی که قدرت و نفوذ بیشتری دارد، امتیازات و انحصارات بیشتری را طلب کرده و بقیه را به حاشیه می‌راند. نوعی از اداره جزیره ای کشور که در آن هر صنف و گروهی قلمرو حکمرانی مستقلی دارد و منافع خودش را بر منافع ملی و میهنی مقدم میدارد. هر وقت هم اراده ای در کشور برای کاهش تبعیض های موجود پیدا می‌شود، فریاد این صاحبان منافع بلند می‌شود. عده ای تهدید به مهاجرت نخبگان از درون جامعه پزشکی یا صنعت نفت و... میکنند و عده ای نسبت به خطر رواج فساد و رشوه خواری در بین قضات و وکلا و سردفترداران و... هشدار میدهند. بلاخره هر یک به نحوی، چماق و ابزاری برای کوبیدن بر سر عدالتخواهان پیدا می‌کنند.

مسلم است که مقصود این نوشتار هیچ یک از زحمتکشان و تلاشگران کم توقع و گمنام عرصه های پزشکی، قضاوت، وکالت، سردفتری یا صنعت نفت و... نیست. اجازه دهید با تکریم هر فردی در کشور که منافع جمعی را بر منافع شخصی مقدم می‌دارد، از این تعارف های همیشگی عبور کنیم. یکبار هم که شده بخاطر منافع تمام ملت، تعارف و رودربایستی با اقشار و گروه های مختلف را کنار بگذاریم.

اجازه دهید از مسئولان کشور درخواست کنیم به جای چرخه ناتمام باج دادن به صنف ها و گروه های مختلف، مقدم بودن منافع ملی بر منافع صنفی و گروهی را در کشور فرهنگ سازی و نهادینه کنند. ارزش هر صنف و گروهی به خدمت بی منتی است که به جامعه ارائه می‌دهد. خدمتی که با طلبکاری و منت همراه باشد، هرقدر هم که مهم، ارزشی ندارد.

اگر به ما بگویند ده سال دیگر نفت کشور تمام می‌شود، چه حالی پیدا می‌کنیم!؟ پس چگونه است الان که متاع بسیار گرانبهاتری را داریم از دست می‌دهیم اینقدر بی تفاوت شده ایم!؟ تفاوت کنونی کشور ما با ژاپن به خوبی گویاست که سرمایه های انسانی چقدر مهمتر از سرمایه های طبیعی هستند.

چه کسی گفته ارزش کار و تلاش و تحصیل یک فارغ التحصیل دانشگاه مهندسی، باید یک چندم فارغ التحصیل مشابه در دانشگاه پزشکی باشد!؟ چرا باید فارغ التحصیلان بهترین دانشگاه های مهندسی کشور به عنوان سرمایه های آینده رونق تولید و تقویت زیرساخت های کشور، تحصیلات خود را رها کرده و مثل بقیه بروند در صف قبولی کنکور تجربی بایستند. آیا عیان تر از این هم میشود با توزیع رانت، صف درست کرد!؟ تفاوت این صف کاذب کنکور تجربی با صف خرید دلار چیست!؟ چه کسی پاسخگوی اینگونه بر هم خوردن نظم اجتماعی است که در آن، جوانان استعدادها و علایق طبیعی خود را رها کرده و به هوای پولدار شدن متقاضی رشته های پزشکی میشوند!؟ می دانیم که حیات اجتماعی ما، به شدت به این استعدادها و علایق از دست رفته و تنوع موجود در آن ها وابسته است.

این یک قاعده طبیعی است که هر نوع تبعیض و بی عدالتی، بلاخره یکجا سر باز می‌کند و عاقبت گریبان همه اجتماع را گرفته و تر و خشک را با هم میسوزاند. تبعیض ابعاد بیشماری دارد که اینجا فقط گوشه ای از آن تصویر گردید. اگر سالهاست از بحران مرغ و تخم مرغ رهایی پیدا نکرده ایم، بخش مهمی از آن به دلیل امتیازات و انحصاراتی است که به برخی از سرمایه سالاران در کشور داده ایم. همان ها که تسهیلات بیشتری می‌گیرند و مالیات کمتری می‌دهند.

تجربه چهار دهه ای انقلاب اسلامی نشان داده که بار میهن و انقلاب بیش از همه بر دوش اقشار ضعیف و کم توقع بوده است و افراد هر چه از رانت بیشتری برخوردار بوده اند، تعهد کمتری نشان داده اند. باید بدانیم که پیشرفت و توسعه کشور در سایه عدالت ورزی و رفع تبعیض محقق شده و باج دادن به گروه ها و طبقات خاص با هر توجیه و بهانه ای، در نهایت به ضرر منافع جمعی و ملی تمام می شود.