عاقبت رویارویی انسان با هوش مصنوعی
بشریت و فناوری مسیرهای متفاوتی را در طول تاریخ پیمودهاند. بشریت با «پیشرفت خطی» و تدریجی اما فناوری با «پیشرفت نمایی» تعریف میشود.
به گزارش مشرق، بشریت و فناوری مسیرهای متفاوتی را در طول تاریخ پیمودهاند. بشریت با «پیشرفت خطی» و تدریجی اما فناوری با «پیشرفت نمایی» تعریف میشود. این دو مسیر متفاوت تناقضهایی ایجاد میکنند که در ارتباط با آن باید پرسید آیا بشریت برای یک سفر نمایی (exponential journey) آماده است؟
بشریت با پیشرفت تدریجی و خطی (1) تعریف میشود. این خطی بودن نه تنها یک استعاره هندسی است، بلکه بازتابی از تکامل شناختی، عاطفی و اجتماعی ما است. شناخت انسان (2) که عمیقا در ساختارهای مغز ما ریشه دارد، طی هزارهها با سرعت ثابتی حفظ شده است. پاسخهای عاطفی، فرایندهای یادگیری و تشکیل حافظه ما نیز مسیری را دنبال میکنند که بیشتر تکاملی و تدریجی است تا انقلابی و فوری. تغییر اجتماعی (3) نیز با سرعتی حسابشده حرکت میکند. این سفر با انباشت آرام دانش، تغییر تدریجی ارزشها و تحولات سیاستی روشمند مشخص میشود.
در مقابل، فناوری با پیشرفت نمایی (4) تعریف میشود، این بدان معناست که پیشرفت با شتابی خیرهکننده افزایش مییابد. هوش مصنوعی نمونهای از پیشرفت نمایی است. در سالهای اخیر، هوش مصنوعی پیشرفتهای چشمگیری داشته است. این پیشرفتها به سرعت ادامه دارد و به نظر میرسد که هیچ محدودیتی برای آن وجود ندارد.
چالشی به نام پارادوکس پیشرفت
این دو مسیر متفاوت، یعنی مسیر تدریجی بشریت و مسیر نمایی فناوری، پارادوکس پیشرفت (5) ایجاد میکند. آیا بشریت واقعاً برای یک سفر نمایی آماده است؟
پاسخ این سوال به این بستگی دارد که تعریف ما از «آماده بودن» چیست؟ اگر منظورمان این است که بشریت باید از نظر جسمی و ذهنی برای پیشرفت نمایی فناوری آماده باشد، پاسخ منفی است. انسانها هنوز هم همان موجودات خطی هستند که هزاران سال پیش بودند.
اما اگر منظورمان این است که بشریت باید از نظر فرهنگی و اجتماعی برای پیشرفت نمایی فناوری آماده باشد، پاسخ مثبت است. انسانها در طول تاریخ نشان دادهاند که میتوانند با تغییرات سریع سازگار شوند.
در نهایت، این پارادوکس یک چالش برای بشریت است. ما باید یاد بگیریم که چگونه با پیشرفت و رشد نمایی (6) فناوری سازگار شویم. اگر این کار را نکنیم، ممکن است در آینده با مشکلاتی مواجه شویم.
فناوری، ریاضیات جدید و پرش به سوی ناشناختهها
فناوری، دومین شخصیت اصلی داستان ما وارد میشود. این نیرویی است که با رشد سریع و اغلب مخرب، به ویژه در حوزه هوش مصنوعی و نوآوری دیجیتال، شناخته میشود. در این میان، منحنی نمایی (7) نوآوری برخلاف بشریت، فناوری مسیر مستقیمی را دنبال نمیکند. سفر آن نمایی است و هر پیشرفت بر پایه آخرین پیشرفت و با سرعتی فزاینده بنا میشود. این سرعت در حال شتاب گرفتن است و منحنی را هر سال تندتر میکند.
رشد نمایی بشریت را از منطقه راحتی (8) خطی خود خارج میکند. این وضعیت یک «ریاضیات جدید» را وارد معادله وجود میکند؛ ریاضیاتی که تغییر را نه تدریجی بلکه تحولی معرفی میکند، جایی که گام بعدی ممکن است نه یک گام بلکه پرشی به سوی ناشناختهها باشد.
برخورد بشریت با فناوری
محور روایت ما در تقاطع این دو مسیر قرار دارد. اینجا، خط ثابت تکامل انسانی با منحنی صعودی پیشرفت فناوری ملاقات میکند؛ خارج از منطقه راحتی. این نقطه تلاقی بیش از یک چهارراه است؛ این مرزی است که بشریت را فراتر از مسیر خطی سنتی خود سوق میدهد. پیشرفتهای سریع فناوری چارچوبهای شناختی و اجتماعی ما را به چالش میکشد و ما را مجبور میکند روشهای یادگیری، انطباق و حاکمیت خود را دوباره ارزیابی کنیم.
درباره «معضل انطباق» باید گفت همان طور که فناوری به سرعت پیش میرود، بشریت را با یک معضل مواجه میکند: چگونه میتوانیم با سرعتی که اساسا متفاوت از تجربه تکاملی و تاریخی ما است، تغییر کنیم؟ این سوال فقط در مورد پذیرش ابزار و سیستمهای جدید نیست بلکه در مورد بازسازی چارچوبهای شناختی و اجتماعی ما برای انطباق با واقعیت جدید است.
به وضوح میتوان دید پیشرفت فناوری باعث شده است که بسیاری از مشاغل سنتی از بین بروند. به عنوان مثال، با ظهور هوش مصنوعی، بسیاری از مشاغل در زمینه تولید و خدمات ممکن است در آینده از بین بروند.
این وضعیت همچنین باعث شده که بسیاری از مسائل اخلاقی و اجتماعی جدید ایجاد شود. به عنوان مثال، بحثهای زیادی در مورد استفاده از هوش مصنوعی در زمینههایی مانند جنگ و کنترل جمعیت وجود دارد. نهادهای بشری، مانند دولت و ساختار آموزش نمیتوانند به سرعت با تغییرات فناوری همراهی کنند. به عنوان مثال، قوانین و مقرراتی که برای محافظت از مردم در برابر آسیبهای فناوری طراحی شدهاند، ممکن است منسوخ شوند قبل از اینکه بتوانند اجرا شوند.
بشریت در حال حاضر در حال از دست دادن کنترل بر فناوری است. به عنوان مثال، شرکتهای فناوری مانند گوگل و متا دارای قدرت زیادی هستند که میتوانند از آن برای تاثیرگذاری بر زندگی مردم استفاده کنند. از طرفی فناوری میتواند خیلی زیرپوستی و با مشغول کردن انسانها، در آنها غفلت و بیخبری ایجاد کند و این خود به صورتی غیر مستقیم در پیشی گرفتن تکنولوژی بر عملکرد انسانی نقش بسزایی دارد.
فناوری میتواند باعث شود که مردم کمتر با یکدیگر تعامل داشته باشند. به عنوان مثال، استفاده از رسانههای اجتماعی میتواند باعث شود که مردم بیشتر در خانه بمانند و با یکدیگر کمتر ملاقات کنند. فناوری میتواند باعث شود که مردم از دنیای واقعی دور شوند. به عنوان مثال، استفاده از واقعیت مجازی میتواند باعث شود که مردم بیشتر در دنیای مجازی غرق شوند و از دنیای واقعی دور شوند.
سرانجام شکاف عمیق بین فناوری و بشریت چیست؟
در این روایت، ما نه تنها یک داستان تضاد را مییابیم، بلکه یک نقشه برای آیندهای را که در آن بشریت و فناوری با هم تکامل مییابند و هر یک دیگر را در مسیر پیشرفت خود غنی میکنند. با این حال، نتیجهگیری مستلزم بازتابی جدیتر در واقعیت بارز این تعامل است.
با شتاب گرفتن نیروی اجتنابناپذیر نوآوری و سبقت از جسم غیرقابل حرکت بشر، ما با یک جدایی عمیق مواجه میشویم. این چالشی نیست که بتوان آن را با مفاهیم آرامشبخش تعادل یا هماهنگی بین انسان و ماشین حل کرد. این یک مشکل جدی تر و شاید حتی غیرقابل حل است.
نبود تقارن بین پیشرفت خطی بشریت و جهش نمایی فناوری به نقطهای رسیده است که تنظیمات و تطبیق ساده دیگر کافی نیست. نهادهای ما، حاکمیت ما و حتی آگاهی جهانی ما بسیار عقبتر از سرعت نفسگیر پیشرفتهای فناوری هستند. ابزارهایی که برای درک و مدیریت این رشد داریم به سرعت در حال منسوخ شدن هستند، مانند تلاش برای ناوبری در چشمانداز دیجیتال مدرن با نقشهای که در عصر اکتشافات دریایی کشیده شده است.
پرسش بزرگ این است که آیا بشریت میتواند با سرعت پیشرفت فناوری همراهی کند یا محکوم به عقب ماندن است؟ روح بشری انعطافپذیر است، اما آیا میتواند سرعت تغییرات فناوری را تحمل کند؟ تبادل بین فناوری و بشریت مانند یک رقص نیست که در آن دو نفر با هم هماهنگ حرکت میکنند. بیشتر شبیه یک قطعه موسیقی بداهه است که دائم در حال تغییر است. فناوری به سرعت در حال پیشرفت است، اما بشریت به همان سرعت نمیتواند با آن سازگار شود.
این تقاطع بین فناوری و بشریت مانند یک هزارتوی پیچیده است. هر پیچ و خم چالشهای جدیدی را به همراه دارد و مسیر پشت سر در حال فرسایش است. آینده چیزی نیست که بتوان آن را به راحتی پیشبینی کرد. در نهایت، ممکن است یک شکاف غیرقابل عبور بین فناوری و بشریت ایجاد شود. این شکاف به دلیل ناتوانایی بشریت در همراهی با تغییرات فناوری است. بدون تغییر در تفکر و نهادهای ما، ممکن است این شکاف غیرقابل حل شود.
این بحث با یک راه حل ساده به پایان نمیرسد. این یک دعوت برای تفکر عمیق در مورد آینده فناوری و بشریت است. ما باید در مورد معنای انسان بودن در عصر پیشرفت فناوری فکر کنیم. ما باید آماده باشیم که تغییرات را بپذیریم، حتی اگر چالشبرانگیز باشند. این یک چالش بزرگ است، اما ما باید با آن روبرو شویم. همزمان باید در حالی که از فناوری بهره میبریم، ارزشهای انسانی خود را حفظ کنیم.
پینوشتها:
1- مسیر خطی: مسیری است که سرعت پیشرفت آن ثابت است.
2- شناخت انسان: توانایی انسان برای درک و پردازش اطلاعات.
3- تغییر اجتماعی: تغییراتی که در ساختارها، ارزشها و رفتارهای اجتماعی رخ میدهد.
4- مسیر نمایی: مسیری است که در آن پیشرفت به سرعت افزایش مییابد.
5- پارادوکس پیشرفت: پارادوکسی است که در آن دو مفهوم یا واقعیت که به ظاهر با یکدیگر در تضادند، در کنار هم وجود دارند. در این متن، منظور از پارادوکس پیشرفت، این است که بشریت با پیشرفت تدریجی تعریف میشود، در حالی که فناوری با پیشرفت نمایی تعریف میشود. این دو مفهوم در ظاهر با یکدیگر در تضاد هستند.
6- رشد نمایی: رشدی است که در آن مقدار اولیه با گذشت زمان به طور تصاعدی افزایش مییابد. به عنوان مثال، اگر مقدار اولیه 1 باشد، پس از یک دوره زمانی مشخص، مقدار نهایی 2، 4، 8، 16، 32، 64، 128، و غیره خواهد بود.
7- منحنی نمایی: منحنیای است که رشد نمایی را نشان میدهد. این منحنی معمولا به صورت یک S وارونه است که در ابتدا شیب کمی دارد، سپس شیب آن به سرعت افزایش مییابد و در نهایت شیب آن کاهش مییابد.
8- منطقه راحتی: منطقهای از زندگی است که در آن احساس آرامش و امنیت میکنیم. این منطقه معمولاً با ثبات و قابل پیشبینی بودن مشخص میشود.