دوشنبه 5 آذر 1403

عباس عبدی: ماجرای متروپل، فراتر از رشوه است

وب‌گاه تابناک مشاهده در مرجع
عباس عبدی: ماجرای متروپل، فراتر از رشوه است

برای ساخت اضافه‌بنای غیرقانونی ساختمان متروپل، شهرداری آبادان را هم شریک خود می‌کنند. بگذریم از اینکه چه ارقامی از این امور به ظاهر خیریه به جیب اشخاص و مسوولان می‌رود.

به گزارش تابناک، عباس عبدی در مطلبی با عنوان «زندگی بدون استاندارد» در روزنامه اعتماد نوشت: به‌طور کلی برای فهم کیفیت رعایت استاندارد در کشور کافی است به چند مورد از قدیمی‌ترین استاندارد‌ها و وضعیت آن در ایران کنونی اشاره کنیم. پول، اوزان و دادرسی همیشه باید استاندارد باشند. اکنون پول ما فاقد استاندارد کافی است و هر روز ارزش آن در حال کمتر شدن است. بی‌ارزش شدن پول مثل کم شدن عیار طلا و نقره در سکه‌های رایج دولت‌های قدیم است. البته آن دولت‌ها اجازه چنین تخلفی را نمی‌دادند.

همچنین اکنون عیار طلا و نقره تبدیل به معضلی شده و فقط کارشناسان خبره از آن مطلع هستند و مردم عادی نمی‌توانند به عیار طلا‌ها یا حتی سکه‌های موجود در بازار اطمینان کافی کنند. در مورد وزن هم که واقعا نوبر است. اخیرا فیلمی دیدم که وزن پودر لباسشویی را که نیم کیلو باید باشد تا 25 درصد کمتر در قوطی ریخته‌اند و ظاهرا هیچ مرجعی نیست که چنین متقلبانی را نقره‌داغ کند. فقدان استاندارد‌های حقوقی و دادرسی هم که بی‌نیاز از توضیح است، همین آقای عبدالباقی نمونه روشن آن است. این‌ها سه مورد از استاندارد‌هایی است که از هزاران سال پیش باید رعایت می‌شدند و اکنون وضع ما درباره آن‌ها چنین است لذا بهتراست از استاندارد‌های جدید مثل ایربگ حرفی نزنیم که مسخره شده است.

علل سقوط سطح استاندارد‌ها فراوان است. ولی در اینجا به دو مورد آن یعنی نوع خاصی از فساد و نیز فقدان رسانه آزاد و مستقل اشاره می‌کنم. هنگامی که از فساد صحبت می‌شود، ذهن مردم متوجه رشوه می‌شود. البته این درست است. ولی فساد‌های بدتر از رشوه هم داریم. کار خیر؟! حتما تعجب می‌کنید، چگونه کار‌های خیریه می‌تواند منشأ فساد باشد؟ در این باره باید گفت که امور خیریه در جامعه‌ای که فاقد نظارت کافی و شفافیت است، بهترین زمینه برای انجام فساد‌های به ظاهر پاکیزه؟! است. آیا تاکنون از خود پرسیده‌ایم که چرا یک نفر سرمایه‌دار که با انواع و اقسام شیوه‌ها از پرداخت مالیات فرار می‌کند، هم‌زمان تعدادی از پاسگاه‌های کلانتری آبادان را ساخته یا نوسازی می‌کند؟ یا چرا باید به ساخت بنا‌های قوه قضاییه و زندان کمک کند؟ اصولا مگر دولت بودجه ندارد که این کار را به واسطه افراد «خیر امنیت‌ساز»! انجام می‌دهد؟ یا برای ساخت اضافه‌بنای غیرقانونی همین ساختمان متروپل، شهرداری آبادان را هم شریک خود می‌کند. بگذریم از اینکه چه ارقامی از این امور به ظاهر خیریه به جیب اشخاص و مسوولان می‌رود.

ولی دادگاه و پاسگاه و فرمانداری و شهرداری که باید در برابر شهروندان مستقل باشند و مانع تخلفات آنان شوند، چگونه می‌توانند درباره کسی که ولی‌نعمت آنان بوده مستقل باشند؟ کدام ساختمان زندان حاضر است سازنده خیر خود را به عنوان زندانی در چاردیواری خود نگه‌دارد؟ در واقع نه فقط مسوولان بلکه نهاد‌های شهر و استان به نحوی رهین منتهای چنین فرد نیکوکاری! می‌شوند و این وضعیت و وابستگی امری مستمر در همه دولت‌ها خواهد شد. در هر دو دولت قبل و فعلی از عبدالباقی تقدیر می‌شود یک بار به عنوان چهره ماندگار صنعت ساختمان و یک بار هم به عنوان مدیر منتخب، که هر دو مورد هم با مُسما بودند؟! به همین علت است که در این ماجرا سه شهردار بازداشت می‌شوند که نشان می‌دهد، تغییرات مدیریتی و سیاسی در شهرداری، در رفتار نظارتی شهرداران در برابر این فرد تأثیری نداشته است، چون این نهاد شهرداری است که استقلالش را در برابر او از دست داده بود.

آن هم نهادی که آلونک یک پیرزن در حاشیه شهر را به علت تخلف از مقررات شهرداری تخریب می‌کنند، ولی اجازه می‌دهند که یک ساختمان بلندمرتبه در مرکز شهر و در خیابانی کم عرض و خلاف مقررات ساخته و در اجرا نیز 4 طبقه بر اصل جواز اضافه شود و نظارت بر اجرا نیز چنان ضعیف است که حتی جوشکاری اتصالات در مسخره‌ترین شکل انجام شده است. تازه در تبلیغات این مجتمع برای فروش هم می‌گویند ساختمان ضد زلزله است؟! زمین آبادان با اندکی حفاری به آب می‌رسد، با این حال، این ساختمان در ساخت طبقات زیرزمین هم تخلف داشته است؟! این‌ها نشان می‌دهد که با وضعیتی فراتر از تخلفات موردی مواجهیم، نشان از یک فساد نظام‌مند عمیق و گسترده دارد که فهم و شعور و درک سازنده و مالک را نیز زایل می‌کند و دفتر خود را در ساختمانی قرار می‌دهد که بلای جانش می‌شود. فسادی که همه قربانی آن می‌شوند.