یک‌شنبه 16 دی 1403

عطسه های بلند سردار سلیمانی و شوخی سردار کاظمی با او به روایت دخترش / بخاطر پدرم مراعات می کردیم و مناصب دولتی نداشتیم

وب‌گاه خبر آنلاین مشاهده در مرجع
عطسه های بلند سردار سلیمانی و شوخی سردار کاظمی با او به روایت دخترش / بخاطر پدرم مراعات می کردیم و مناصب دولتی نداشتیم

نرگس سلیمانی با اشاره به علاقه عمیق حاج قاسم به شهید کاظمی گفت: شهید کاظمی ارتباط عاطفی خیلی قوی با حاج قاسم داشتند. مانند دوتا برادر و دو دوست نزدیکتر از برادر بودند.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، نرگس سلیمانی، فرزند شهید سردار سلیمانی در گفتگویی به مناسبت سالگرد شهادت سردار سلیمانی با بیان اینکه پدرم هرگز ما را از هیچ فعالیتی منع نکردند، گفت: ما بنا به اقتضای شرایط شغلی ایشان مراعات می‌کردیم و هیچ یک از ما مناصب دولتی نداشتیم اما همه ما فعالیت‌های اجتماعی خودمان را داشتیم. نکته‌ای که داشت این بود که چون ایشان به هر صورت، کارش مسئله مهمی بود، درگیری‌های ذهنی‌اش خیلی زیاد بود و احتمال خدایی نکرده سوء استفاده از حضور فرزندانش در مناصب دولتی زیاد بود، بنابراین ما خودمان سعی می‌کردیم مسئله را به عنوان حمایت از شغل پدرم و از حریم ایشان رعایت بکنیم و هیچ وقت به دنبال این مسئله در زمان حیات ایشان نبودیم، برای اینکه ایشان آسیبی نبیند و بتواند به راحتی فعالیتشان را انجام بدهد؛ وگرنه ایشان خودشان هیچ وقت ما را منع نکردند.

به روایت جماران، وی در بخش دیگری از این گفتگو به ذکر خاطره ای پرداخت و گفت: من خاطرم هست زمانی که مادربزرگم، مادر ایشان فوت کرده بودند، در جلسه مراسم ایشان، دیدم خارج از مهمان‌ها کسانی آمدند که لباس‌های محلی متفاوتی دارند و با زبان و گویش دیگری صحبت می‌کنند. وقتی که سوال کردیم که اینا چه کسانی هستند، گفتند عشایر آن قبایلی هستند که حاج قاسم به آنها کمک کرده و مشکل زندگی و معیشت‌شان را حل کرده بود و آن محل را از اشرار پاک کرده و امنیت‌شان را برگردانده بود. این نشان می‌داد که اگر کاری را ریشه‌ای انجام بدهیم چقدر می‌تواند در زندگی مردم اثرگذار باشد.

نرگس سلیمانی همچنین با اشاره به علاقه عمیق حاج قاسم به شهید کاظمی گفت: شهید کاظمی ارتباط عاطفی خیلی قوی با حاج قاسم داشتند. مانند دوتا برادر و دو دوست نزدیکتر از برادر بودند. ما خیلی خاطرات مشترکی با هم داریم و خیلی سفرها را معمولاً ایشان تنها انجام نمی‌داد و اگر جایی می‌خواستیم برویم و مسافرتی پیش می‌آمد، حتما خانواده شهید کاظمی هم بودند و دوستان دیگری که می‌آمدند. ارتباط خیلی نزدیکی داشتیم و همسایه دیوار به دیوار بودیم. حاج قاسم صدای عطسه خیلی بلندی داشت و وقتی عطسه می‌زد، یک وقت‌هایی شهید کاظمی - خدا رحمتش کند - اگر در حیاط نشسته بود، عافیت را از تو حیاط می‌گفت. خیلی ارتباط عاطفی نزدیکی داشتند و واقعا بعد از شهادت ایشان خیلی غصه‌دار شدند.

27218

کد خبر 2005890