علی (ع) چکاد دانش مدیریت تاریخ است
ناصر بزرگمهر - مدیرمسئول
در کوتاه کلام، علی (ع) مظهر مدیریت است، اوج است، چکاد است، قله است. علی (ع) در رأس هرم مدیریت جهان دیروز، امروز و آینده نشسته است. علی (ع) حرف اول و آخر در دانش ارتباطات انسانی را از آغاز خلقت تا امروز تاریخ زده است. «نهجالبلاغه» کاملترین، شیواترین و رساترین سخن دانش مدیریت است. 14قرن است که علم مدیریت با سخنان علی تکامل یافته و در علوم انسانی و اجتماعی، راهی تازه فرا روی همه عاشقان علوم ارتباطات گشوده است. «نهجالبلاغه» کتاب اخلاق مدیریتی است، غزلهای عارفانه روزگار بینیازی است، شعر عشق است، هوای دل است، رویای کودکی است، شجاعت جوانی است، آرزوی نهفته در ذهن میانسالی است، خیالهای پیری است. «نهجالبلاغه» 2واحد، 10واحد، 100واحد، 144واحد درس است، کاردانی اجرایی است، کارشناسی با مردم بودن است، کارشناسیارشد دانایی است، دکترای توانایی است، فوقتخصص عاشقی است. مولا علی (ع) در بزرگترین کتاب مدیریت جهان، فریب نمیدهد، دروغ نمیگوید، ریا نمیکند، تزویر نمیشناسد، دل به جاه و مقام نمیبندد، میز ریاست نمیطلبد، حریف نمیبیند، وزیر و وکیل نمیشناسد، مدیرعامل و مدیرکل را به بازی نمیگیرد، مدیریت فامیلی و رفاقتی نمیکند، محافظهکاری به خرج نمیدهد، سنتی عمل نمیکند، لب فرو نمیبندد.
مولا علی (ع) در دانشگاه جامع علمی کاربردی نهجالبلاغه، مستقیم میگوید، مستقیم میدود، مستقیم عمل میکند، او چپ و راستی نمیشناسد، «الصراطالمستقیم». مولا علی، شمشیرزن جبهه حق در برابر باطل است، قانون او قانون خدا و حرف او حرف مردم است. او از هیچ کس جز برآوردن انتظارات مردم، انتظاری ندارد. او زمانه را با مردم و برای مردم دوست دارد. او احدالناسی را بد نمیداند، او هیچ کس را بدهکار نمیشناسد، کسی را نوکر خود نمیداند. مولا علی (ع) احترام به افکار عمومی، پاسخگویی به مردم، سرعت در عمل، انجام کارهای مراجعهکنندگان، رعایت عدالت، احترام به ضعفا، توجه به توانمندان و آنچه را دانش امروز مدیریت و ارتباطات بهعنوان چکیده علوم انسانی عرضه میکند در 14قرن پیش به سادهترین زبان و بدون نمودار، پژوهش و مدلهای ارتباطی ارائه کرده است. مولا علی (ع) روابط عمومی برتر تاریخ است. مدیریت را با او مرور کنیم تا انسان برتر در جهان امروز را در درون خود کشف کنیم. مدیریت را از نگاه علی ببینیم تا شاید شرمنده حضور هر روزه خود در پشتمیزهای ریاستطلبی شویم. مدیریت را با علی (ع) تفسیر کنیم که رهبر معظم انقلاب هر سال با الگو از مولایش علی (ع)، هر سالی را سالی نکو نامگذاری میکند. مدیریت را با مالکاشتر در فرازهایی از نامه تاریخی و مبارکشان همراه شویم و بخوانیم که مالک را بیش از هرچیز به تقوای الهی فرمان داد و گفت در هنگامه شهوتها «من» خویش را بشکن و به هنگام چموشیها مهارش کن، که «من» آدمی را یکسره به بدیها فرمان میدهد. مولاعلی (ع) این آزاده تاریخ، در مدیریت بر مردم به فرماندهان خود درس پنهانکاری میدهد که باورکردنی نیست، اما عین حقیقت است. «هرگز مباد از عیبی که بر تو پنهان است، پرده برگیری، زیرا در تمامی مردم کاستیهایی به چشم میآید که پوشاندن آن از وظیفه مدیران است. مسئولیت تو، تنها پاکسازی زشتیهای آشکار و نمایان است، این تنها خداست که حق دارد درباره آنچه مردم از دیگران پنهان کردهاند، حکم براند پس تا در توان داری، زشتی مردمان را پوشیده بدار و گره کار مردم را بگشای».
مولا علی (ع) از ریزهکاریهای اجرایی هم سخن میراند و تاکید میکند: «در تصدیق هیچ سخنی چنین شتاب مورز که سخنچین خیانتکار است؛ هرچند خود را به هیات نیکخواهان درآورده باشد». اوست که با بخل و حسد، کینه میورزد و ترسویان را از خود میراند و گشادهدستی را فرمان میدهد؛ «در حیطه مدیریت خود، افراد بخیل و حسود را راه مده که آنها تو را از فضل و بخشش بازمیدارند. هیچ بزدل و ترسو و آزمندی را در مجلس خویش راه مده که از برخورد با جریانهای مختلف ناتوانت میکنند و مدام به فقر و تنگدستی تهدیدت خواهند کرد که بخل و ترس و آز غریزههای گوناگون هستند که همه در بدبینی به خدا ریشه مشترک دارند.» مولا علی (ع) به مالک، شهد عشق را با گذشت از خطا میچشاند و میگوید: «مردم دو نوع بیشتر نیستند؛ یا در دین و آیین و مذهب با تو برادرند یا در آفرینش از نوع تو هستند، پس با این مردم به شفقت و برادری رفتار کن و همانگونه که گذشت خدا را برای خود میخواهی، برای مردم هم بخواه و اگر دانسته یا ندانسته به کاری خطا دست زدند، آنقدر چشمپوشی کن که اگر خودت میکردی، دلت میخواست خداوند از خطایت چشمپوشی کند.» مولا علی (ع) فرمان صبر میدهد و میفرماید: «در هیچ اقدامی تندی مکن، شتاب مکن. هرگز مباد که روزی با خود بگویی چون من فرمانروا هستم و فرمانی میدهم، باید بیدرنگ اجرا شود، که این تفکر سیاهکننده دلهاست. مباد که شکوه فرمانروایی، تو را به نخوت و خودبزرگبینی دچار کند. با مردم، چه غریبه و چه آشنا، چه آنها که گرایش خاصی داری و چه آنها که دوستشان نداری، انصاف را پاس بدار، وگرنه دست به ستم خواهی آلود و هر که بر بندگان خدا ستم کند، نه با ستمدیده که با خدا در ستیز افتاده است.» مولا علی (ع) است که گذر زمان را میبیند و ریاکاران را میشناسد و توصیه میکند که مبادا آنها را به همرازی بگیرید و از نیروهای بهتری که در اختیار دارید، در اندیشه و اجرا، استفاده کنید که هزینهشان سبکتر و کارشان بیشتر و بهتر خواهد بود. مولا علی (ع) نقد سازمانی و نقد انسانی را حجت میداند؛ «گزیدهترین همکاران تو کسانی هستند که با تو سخن تلخ حق را بیپردهتر میگویند و مجیز و تملق تو را هم نمیگویند و با برشمردن کارهای ناکرده، بیهوده شادمانت نمیکنند.» مولا علی (ع) است که نیکوکار و بدکار را یکسان نمیبیند و برای همیشه تاریخ میگوید: «مباد که خادم و خائن یکسان باشند که اگر خادمی در ازای خدمت خود مرحمت نبیند، دلسرد میشود.
رنج و تلاش هر کس را عادلانه ارج بگذار و در شناخت اطرافیان و بها دادن به آنها کوتاهی مکن. هرگز مباد که جایگاه اسمی کسی وادارت کند که کار کوچکش را بزرگ بشماری یا گمنامی کسی باعث شود کار بزرگش را کوچک ببینی.» مولا علی (ع) از کوچکترین مسائل مدیریتی نمیگذرد؛ «در امور کارگزارانت ژرف بنگر و بر مبنای ارزیابی درست به کارشان گمار، نه به انگیزه گرایشهای شخصی... و نه برمبنای خودکامگی که این دو تفکر ریشه در جور و خیانت دارند. همکارانت را پیوسته نگاهبانی کن، بازرسی ناپیدا کن، به رعایت امانت و مردمداری ناگزیرشان کن و اگر خطایی کردند، همسنگ کردار نادرستشان، بازخواستشان کن. وانگهی در کار مدیران و زیردستان خویش بیندیش و سرنوشت کارها را به بهترینها بسپار.» مولا علی (ع) است که مرتب میگوید: «مواظب باشید که فرصتطلبان جامعه میکوشند تا با تصنع و خوشخدمتی، خود را در نگاه زمامداران بیارایند، درحالی که در پس آن نقاب تزویر، نشانی از امانت و دلسوزی ندارند» و... هر واژه علی (ع)، کتاب مدیریت است و توجه به افکار عمومی. هر کلمه علی (ع)، بستر آغازین یک مقاله بلند است. هر جمله علی (ع)، یک واحد درسی دانشگاهی است. به مدیران این سرزمین علیدوست توصیه میکنیم با نهجالبلاغه فال روزانه بگیرند که خدایش، بزرگش میدانست.